function chbg(t,f){if (f==1){t.style.background="url('http://src.ucoz.net/t/121/1evo.gif')";}else {t.style.background="url('http://src.ucoz.net/t/121/2evo.gif')";}}
Main My profile designer
در باره ي ما

به وبلاگ من خوش آمدید
پيوند روزانه
رمانک
رمانک
کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
:: تمام پيوندها ::
جستجو در سايت
"لطفا از کلمات کليدي براي جستجو استفاده کنيد !!!


طراح قالب

xenon
تماشای فیلم‌های مستهجن، مفید یا مضر؟ + یك آمار در آمریكا
عوارض فیلم مستهجن
1- شهوت بدون ارضاء: شهوت چشم و بدن و ذهن را زیاد می کند ولی ارضا نمی‌کند و بیننده را در معرض عقده و سرگردانی و عدم تمرکز قرار می دهد و بیننده را وادار به تماشای بیشتر و طمع فرا می‌خواند تا شاید به لذت نزدیکتر شود. به طور معجزه آسایی بیننده را وادار به دیگر اعمال زشت می کند و زمینه را به راحتی برای گناهانی چون خشم و طمع و تجاوز و خشونت و حسادت و دروغ و مکرکاری و تنفر و راحت طلبی و اتلاف وقت و خودخواهی آماده می سازد و قدرت فتنه انگیز تاثیر آن وقتی مشخص می شود که شخص تصمیم به ترک آن می گیرد.

2- انحراف ماندگار: ایجاد انحرافات افکاری جنسی و مستهجن ساختن افکار و زدودن عقل و به دلیل تنوع طلبی و حس برتری به دلیل متفاوت بودن با دیگران و قوی بودن ایجاد حسی می کند که انسانها در ذهن دیگر به انحرافات جنسی بد نمی‌گویند و گویی عادت می‌کنند. صحنه های مستهجن تصویری بعضی هورمونها را ترشح می کنند که باعث می شود که فرد بعد از ترک آن تا مدت ها آن تصاویر را مکررا به یاد آورد.

3- اعتیاد: یکی از بدترین نوع اعتیاد هست و فرد معتاد هم در مواقع ناراحتی و بی حوصلگی و خستگی و هم در مواقع سر خوشی هوس آن به سرش می زند.

4- تنوع طلبی: چون س ک س و نحوه انجامش بستگی به انسان دارد هزارها روش و نوآوری در آنست که هر کدام تحریک دوباره‌ای ایجاد می کنند مثلا زن پرستانی را دیده ایم که به همجنس گرایی گرویده اند.

5- ایجاد خودخواهی: دیدن تصاویر مستهجن این حس را القا می‌کند که رابطه جنسی برای لذت شخصی محض است مانند خود ارضایی، در حالیكه هدف آمیزش جنسی مشروع كه دوری از خود خواهی و ایجاد صمیمیت بیشتر و محکمتر کردن روابط خانوادگی دو عاشق هست را از یاد می برد. مخصوصا این فیلم های جدید که برای بر انگیختن مخاطبان علاوه بر اینکه در ذات کار کثیفی می‌کنند با گنجاندن خشونت و حیوانیت و برده داری جنسی و عیاشی و خود خواهی و صفات حیوانی بی غیرتی و بی بند و باری، به طور علنی انسانیت رو مورد هجوم قرار می‌دهند.

6- اعمال سادیسمی: بعضی از آنها تشویق به انجام اعمال کاملا حیوانی می کنند به طوری که انجام دهندگان کاملا هویت خود را گم می‌کنند و خود را فراموش كرده و برده می‌شوند. البته این گونه افراد در همین لحظات خوشند و اگر به آمیزش جنسی دسترسی نداشته باشند افسردگی تمام وجودشان را می گیرد. اعمال سادیسمی با حیوانات با مردگان و قتل بعد از رابطه از تبعات این فیلم ها هستند.

7- تجارت سیاه: ما با دیدن این ها به نوعی تایید و طرفداری از تولیدشان می کنیم و خواستار تولید بیشترشان می شویم. این یعنی این که دوست داریم انسان های بیشتری را و دختر های بیشتری را در لباس هرزگی ببینیم فقط برای لذت خود و این کاملا این تفکر را از بین می برد كه بنی آدم اعضای یكدیگرند كه در آفرینش ز یك گوهرند.

8- فروپاشی خانواده: می تواند بر روابط خانوادگی تاثیر گذارد و همسر و فرزندان هم به این راه کشیده شوند. سردی روابط و مشغول بودن ذهن در هوس ها و توجه نکردن به خواسته های اعضای خانواده، و تحریک به ایجاد رابطه جنسی با محارم که امروزه نیز موضوع بسیاری از این فیلم ها شده است.



تماشای فیلم مستهجن برای درمان سردمزاجی مفید است یا مضر؟
تجویز تماشای فیلم‌های جنسی برای زوجینی كه یكی از همسران یا هر دو به سرد مزاجی و بی‌میلی جنسی مبتلا هستند در دراز مدت میتواند منجر به بروز مشکلات عدیده ای شود. تماشای فیلم‌هایی كه با تصاویر جنسی همراهند، ممكن است بنا به عللی كه به آن اشاره می‌كنم به از هم گسیختگی روابط زناشویی می‌انجامد:

• كاهش اعتماد به نفس: تماشای فیلم‌های جنسی با توجه به رفتارهای اغراق‌آمیز بازیگران کم‌کم باعث می‌شود زوجین درباره طبیعی‌بودن عملكرد جنسی خود دچار تردید شوند و خود را بسیار ضعیف‌تر از آنچه هستند، بپندارند و از روابط زناشویی بیش از گذشته فاصله بگیرند.

• مقایسه منفی: جذابیت‌های اغراق‌آمیز و تصنعی چنین فیلم‌هایی گاهی باعث می‌شود جذابیت‌های همسر، كمرنگ شده و با تشدید بی‌میلی جنسی همسر، میزان فعالیت جنسی زوجین از مقدار فعلی نیز كمتر شود.

• تقلید: برخی رفتارهای بازیگران این فیلم‌ها با وجود جذابیت‌های بصری، گاه بسیار دردناك و آسیب‌زننده است و زوجین ناآگاه که سعی در تقلید از آن دارند، موجب بی‌رغبتی همسر به روابط زناشویی می‌شود.

• وابستگی: هرچند در ابتدای امر زوجین با قصد بهبود روابط فیمابین به تماشای چنین فیلم‌هایی می‌نشینند اما در ادامه، یكی از زوجین یا هر دو متوجه می‌شوند كه اگر در گذشته وقتی را برای با هم بودن صرف می‌كردند اكنون همه یا بخشی از آن وقت را برای دیدن انواع و اقسام فیلم‌های مستهجن پر می‌كنند و به این ترتیب، فیلم‌هایی كه قرار بود باعث نزدیكی بیشتر زوجین به یكدیگر شود اكنون عاملی برای فاصله بیشتر آنها از یكدیگر شده است.



یك بررسی در آمریكا: جزئیات مجرمانی که کارهای غیر اخلاقی کرده‌اند

دکتر " ویکتور کلاین " با پژوهش بر روی تعداد زیادی از افراد دریافت که موارد فساد و فحشا مانند فیلمهای مستهجن به سهولت و به وفور در دسترس مردم قرار می‌گیرد و برخی افراد مبالغ هنگفتی را برای آنها پرداخت می‌کنند.

وی همچنین متوجه شد تماشای شبکه های مستهجن ماهواره ای نتایج وخیمی را به بار می‌آورد، مانند رفتارهای جنسی کودکان با خواهرهای کوچکتر و تجاوز جنسی به آنها.

او همچنین دریافت چه بسا بسیاری از متجاوزین بد اخلاقی و یا عمل بدی از آنها بطور واضح سر نزند و فردی موفق از خود در جامعه جلوه دهد به عنوان مثال رئیس شرکت و فردی خیرخواه که بعدا مشخص شد او با چاقو یا اسلحه در دو منطقه وینکس و توسون به زنان تجاوز کرده است و تنها انگیزه این عمل وی تماشای فیلمهای مستهجن و غیر اخلاقی بوده است.

سازمان اطلاعات امریکا از 24 مجرم زندانی که متهم به قتل و تجاوز بودند سوالاتی نمود و دریافت که 81 درصد از آنها فیلمهای مستهجن دیده و پس از آن اقدام به انجام همان اعمال با دیگران کرده اند مانند مردی بنام «ارتور گری بیشوب» که به 5 کودک تجاوز کرده و سپس آنها را به قتل رسانده بود و کوچکترین قربانی وی 4 سال داشت بنام دنی دیویس و وی چنان به این جرایم عادت کرده بود که از انجام آنها واهمه‌ای نداشت.

مثلا یکی از کودکانی را که کشته بود در ماشین گذارده و به سرکار می‌رود و ناهار خود را خورده و سپس که سرش خلوت شده بود جسد را در جایی رها می‌کند.

یکی دیگر از قربانیانش «کیم پترسون» 11 ساله بود وی ابتدا او را با شلیک گلوله به قتل رسانده و سپس به وی تجاوز می‌کند یکی از افسران که این مرد را دیده بود عنوان می‌کند وی مردی بسیار آرام و مهربان و خوش برخورد و ساده به نظر می‌رسد و اصلا چنین نشان نمی‌دهد.

وی بعد از دستگیری و محکوم شدنش اعتراف می‌کند: گر چه در کودکی قادر به چنین اعمالی نبودم ولی همیشه آرزو و اشتیاق رابطه جنسی و چنین جرایمی را داشتم تا به آنها تحقق بخشم.

درمورد ابزار و وسائل مستهجن گفت : اثر آنها بر من بسیار وحشتناک بود و من اکنون هم جنس باز و متجاوز به کودکان و قاتل هستم و هیچکدام از اینها انجام نمی‌گرفت اگر آن امکانات نبود.

مثال دیگر آدم کش خونخواری است که در تمام امریکا مشهور شده بود بنام «تد باندی» وی مرد قانون، زیبا، جذاب و خوش اخلاق بود.

وی را بعد از اینکه 40 زن را مورد تجاوز قرار داده و کشته بود دستگیر کردند وی تنها به شکنجه، خفه کردن و تجاوز به قربانیانش اکتفا نمی کرد بلکه انواع جنایتهای وحشتناک را بر روی آنها اعمال می‌کرد او آنها را گاز می‌گرفت و گوشتشان را می‌خورد و دیگران را با چاقو پاره پاره می‌کرد.

کوچکترین قربانی او کودکی 10 ساله بود او را ابتدا ربود و شکنجه داد و تجاوز کرد و گوشتش را خورد و بعد از دار آویزانش کرد و جسدش را رها کرد تا در تعفن خوکها بگندد.

وی بعد از اینکه جای دندانهایش بر روی جسدی کشف شد محکوم گردید او به مدت زیادی ادعای بیگناهی می‌کرد بطوریکه حتی اغلب افراد حرف او را باور کرده بودند ولی به گناهان خود اعتراف و به دار آویخته شد و در پایان گفت : شما مرا می‌کشید و جامعه را از شر من رها خواهید کرد ولی مادامی که تصاویر مستهجن و --- در دسترس مردم باشد افرادی مثل من زیاد هستند و شما نمی‌توانید این مشکل را حل کنید.

همچنین او گفت: در ابتدای تماشای صحنه های مبتذل دیدن صحنه‌های مستهجن را محکوم می‌کنیم تا اینکه کار سختتر و سختتر می‌شود و بالاخره به حد بالای تحریک می‌رسی تا جاییکه دیگر این تصاویر تو را اشباع و ارضا نمی‌کند و آن وقت با خودت می‌گویی می‌توان همین اعمال را خود حتی بهتر از آن فیلمها و صحنه ها انجام داد و خود را ارضا کرد؟!

از این موارد که افراد به خاطر تماشای فیلم یا مجله و یا شبکه های ماهواره ای مبتذل به چنین اعمالی دست می‌زنند فراوانند و ما به همین بسنده می‌کنیم.


عواقب فساد و فحشا و تاثیر آن بر جامعه

بنابر آمار وزارت دادگستری امریکا انتشار و فراوانی موارد فساد و فحشا چون فیلمهای مبتذل باعث گسترش دیگر جرایم در جامعه می شود.

در تحقیقی که در فینیکس اریزونا در سال 1979 انجام شد مشاهده شد مناطقی که به تجارت موارد فساد و فحشا مشغول بودند جرایم مالی آنها به نسبت 40 درصد و جرایم تجاوز به نسبت 500 درصد بیشتر از دیگر مناطق است.

همین تحقیق در تگزاس نشان داد که در اینگونه مناطق ارتکاب به جرایم جنسی بین 177 درصد تا 482 درصد در مقایسه با دیگر مناطق است.

اغلب کسانیکه پخش کننده و توزیع کننده و یا به عبارتی تاجر این موارد هستند در دیگر جرایم نیز دست دارند.

همانطور که گفتیم ارتکاب به اعمال ضد اخلاقی باعث از هم پاشیدگی خانواده ها و گسترش زنا و دیگر عواقب ناپسند در خانه و جامعه می‌گردد.

آمارها نشان می‌دهند 33 درصد ار تجاوز شدگان به خودکشی فکر می‌کنند و یا خود کشی می‌کنند.

80 درصد از پسرانی که مورد تجاوز قرار می‌گیرند معتاد به مواد مخدر و یا مشروبات الکلی می‌شوند.

50 درصد از آنها به خودکشی فکر می‌کنند و 23 درصد از آنها اقدام به خودکشی می‌کنند و 70 درصد باقی عمرشان را با مشکلات روانی سر می‌کنند.

اغلب کسانی که به موارد مستهجن معتاد هستند به مواد مخدر و مشروبات نیز معتادند.

عمق این فاجعه اجتماعی غیر قابل اندازه گیری است اغلب قربانیان مجرم را می‌شناسند، او یا محرم و یا دوست نزدیک او و یا دوست خانوادگی آنهاست و گاهی این تجاوزات مدتها ادامه می‌یابد بطوریکه حد متوسط آن به 6 یا 7 سال نیز می‌انجامد در حالیکه اولین تجربه تجاوز شان در 6 سالگی بوده است.

محققی بنام «دیوید ویت »از دانشگاه اکرون اوهایو درباره انتشار و گسترش فحشا دربین جوانان 16 تا20 ساله از 1940 تا 1990 پرداخت و این نتایج حاصل گردید :

زنان مردان سال
20درصد 40 درصد 1940
21 درصد 42 درصد 1950
25 درصد 60 درصد 1960
40 درصد 60 درصد 1970
64 درصد 77 درصد 1980
70 درصد 85 درصد 1990

درباره زنای افراد ازدواج کرده آمده که 50 درصد از مردان و 25 درصد از زنان به زنای بعد از ازدواج اعتراف کرده اند.


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |یک شنبه 26 تير 1390برچسب:,|


فتحعلی شاه

 

 

فتحعلی شاه قاجار

فتحعلی‌شاه در سال ۱۷۹۸م
فتحعلی‌شاه در سال ۱۷۹۸م

فتحعلی شاه دومین شاه از دودمان قاجار بود که از ۱۷۹۷ تا ۱۸۳۴ میلادی فرمانروایی کرد.

زندگینامه

نام اصلی: باباخان نام پدر : حسینقلی جهانسوز

تولد : (۱۱۸۲ ه برابر با ۱۷۷۱)

مرگ : (۱۹ جمادی الثانی ۱۲۵۰ ه برابر با ۲۰ اکتبر ۱۸۳۴) اصفهان

محل دفن : قم

مدت عمر : ۶۸ سال

مدت حکومت : ۳۶ سال و ۸ ماه


وی فرزند حسین‌قلی‌خان برادر جوانتر آغامحمدخان قاجار بود. پس از کشته شدن عمویش، فتحعلی شاه به پادشاهی رسید. لقب اصلی او سلطان صاحبقران بود چرا که بیش از بیست و پنج سال شاهی کرد(در آن روزگار ۲۵ سال را هم قرن می‌دانستند.)

نام اصلی فتحعلی، خان بابا خان بود ولی به هنگام تاجگذاری نام فتحعلی را که نام نیای خود فتحعلی خان قاجار بود برای خود برگزید.جنگ‌های ایران و روسیه در دوره قاجار که به جدا شدن سرزمینهای قفقاز از ایران انجامید در زمان این پادشاه رخ داد. می‌توان گفت که روند پاره پاره شدن خاک ایران با پادشاهی او آغاز شد ولیعهد او پسرش عباس میرزا بود که در این جنگها از خود دلاوری نشان داد.ولی عباس میرزا پیش از فتحعلی شاه مرد ؛ پس پسر او محمد میرزا ولیعهد شد که پس از مرگ فتحعلی شاه با نام محمد شاه برتخت نشست.

فتحعلی شاه پس از به قدرت رسیدن با نزدیک شدن به علمای شیعه و مجتهدین تلاش زیادی کرد تا پایه‌های مشروعیت قدرت نوپای قاجار را در میان مجتهدینی که هنوز در آرزوی دوران صفوی بودند، محکم کند و تا حدود زیادی نیز موفق بود.وی توانست در جنگهای ایران و روس از حمایت علما در ترغیب مردم به جهاد بهره مند گردد. گفته می‌شود که فتحعلی شاه ۱۵۸ همسر و ۲۶۰ فرزند داشته‌است.

القاب

قاآن افخم - خاقان اعظم - نواب همایون - کامکار معظم - اولوالامر محترم - نواب مالکرقاب - خدیو صاحبقران - شاه شاهان- ابوالخواقین - بدرالسلاطین - شمس‌الملوک - سلطان یوزاغلان - نواب اقدس والا شهنشاه عالم.



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


مرگ فتحعلی شاه

 «فتحعلی شاه»

مي توان گفت تمام دوره حکمراني اين شاه قاجار در جنگ و کشمکش با دشمنان خارجي و مدعيان سپري شد. در اين دوران مي توان به جنگ با عثماني و روسيه اشاره نمود. در دوره قاجار خصوصاً در زمان زمامداري فتحعلي شاه روسها امتيازات چشمگيري از ايران گرفتند و روابط دو کشور خصمانه و حالت درگيري هميشگي داشت و دو دوره جنگهاي طولاني بين ايران و روسيه اتفاق افتاد. البته طي اين جنگها دولت انگلستان با توطئه و دسيسه افکني از آشوب و درگيري به وجود آمده در ايران به نفع خود و در رسيدن به مقاصد خود استفاده کرد و دولت ايران را هميشه در تعهدات بلاعمل سرگردان و منتظر نگاه داشت و سرانجام نيز با همکاري و هماهنگي به نفع روسيه دو عهدنامه ننگين ترکمانچاي و گلستان بر ايران تحميل شد. در امور داخلي نيز به سبب کثرت اولاد و ظلم درباريان و شاهزادگان بر مردم اوضاع کشور مشوش بود. سرانجام پس از مرگ عباس ميرزا (1249 ق)، هنگامي که فتحعلي شاه براي وصول بقاياي ماليات فارس از تهران به سوي جنوب حرکت کرد به علت عليل بودن و ضعف مزاجي که از چندي پيش به وي دست داده بود، در نوزدهم جمادي الاخر سال 1250 ق. در 68 سالگي از دنيا رفت.

با مرگ آقامحمدخان در سال 1211 ش. برادرزاده او به نام باباخان (معروف به فتحعلي شاه) در اوال شوال 1212 جانشين وي شد. دوران 37 ساله حکومت فرمانروايي فتحعلي شاه بر ايران يکي از مهمترين دوره هاي حکومت قاجار است.
چرا که اين دوره يکي از پرحادثه ترين و جنجالي ترين دوره هاي قاجار است. فتحعلي شاه ابتدا در صدد سرکوب مدعيان قدرت که بلافاصله پس از مرگ آقامحمدخان شورش کرده بودند، پرداخت. در اين مسير وي ابتدا به کمک حاجي ابراهيم اعتماد الدوله عموي خود، عليقلي خان که ادعاي پادشاهي داشت را گرفت و کور کرد.


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,

|


باغ و كاخ گلستان

باغ و كاخ گلستان

مجموعه كاخ گلستان، يادگاري به جاي مانده از ارگ تاريخي تهران است، كه روزگاري همانند نگيني در ميان اين ارگ، ميدرخشيد. بنياد ارگ تاريخي تهران به دوره صفويه و زمان شاه طهماسب اول بازميگردد. اين ارگ در دوره كريم خان زند بازسازي شده و در دوره قاجار به محل دربار و سكونت سلاطين قاجار اختصاص يافته است؛ گفتني است كه ناصرالدين  شاه در دوران حيات خود تغييرات بسياري را در مجموعه گلستان ايجاد كرده است. در بيش از يك سوم فضاي ارگ، دارالحكومه و محل سكونت شاه قرار داشت. اين منزلگاه همانند  خانه هاي سنتي ايران داراي دو بخش بيروني و اندروني بود. بخش بيروني شامل دو قسمت يعني حياط دارالحكومه يا ديوانخانه وديگري باغ مربع شكلي به نام باغ گلستان بود كه ايندو حياط را بناهايي از يكديگر جدا ميساخت. در شرق دارالحكومه و شمال باغ گلستان فضاي اندروني قرارداشت كه حياطي بزرگ بود و محل اقامت زنان شاه و عمارت خوابگاه شاهي در ميانه آنها ساخته شده بود و در واقع حرمسرا را تشكيل ميداد. اين مجموعه دردوره پهلوي تخريب و بجاي آن ساختمان فعلي وزارت امور اقتصادي ودارائی ساخته شد. حياط تخت مرمر يا دارالحكومه مقر بر تخت نشستن شاه و برگزاري بارعام و محل حكومت بود. در حاليكه فضاي باغ گلستان اندرون شاهي بود و به ملاقاتهاي خصوصي، مراسم و بزمهاي شبانه دربار اختصاص داشت.

تالار آيينه

تالار آئينه در غرب تالار سلام و در بالاي سر در و ايوان سنگي جلو سرسراي كاخ قرار دارد و يكي از تالارهاي مشهور كاخ گلستان است. ساخت تالار آيينه همزمان با تالار سلام حدود سال 1291 هـ.ق آغاز گرديد و ظاهرا در سال 1294هـ.ق پايان رسيد. در آغاز انتقال اشياء و آثار موزه قديم به موزه جديد، اين تالار به تخت طاووس و تاج كياني اختصاص داشت. شهرت عمده تالار آئينه علاوه بر تزئينات آن بيشتر به دليل نقاشي معروفي است كه مرحوم ميرزا محمدخان كمال الملك غفاري  بسال 1309 هـ.ق از آن ترسيم كرده و اينك در كاخ گلستان نگهداري ميگردد.

تالار سلام

پس از اولين سفر ناصرالدين شاه به اروپا در سال 1290 هـ.ق و ديدن موزه ها و گالريهاي بزرگ كشورهاي غربي وي تصميم گرفت كه موزه اي شبيه به موزه هاي اروپا در ارگ ايجاد نمايد. بدين منظور عمارت خروجي را تخريب و در عوض در سمت شمالغربي ودر جوار تالار عاج، بناهاي كاخ گلستان جديد، يعني سرسرا و تالار آئينه گلستان و اتاق موزه بنيان نهاده شد.

ساخت اتاق موزه در سال 1291 هـ.ق آغاز و در سال 1294 هـ.ق پايان يافت. ولي به دليل تزيينات زياد و چيدن اشياء كه با نظارت مستقيم شاه صورت ميگرفت بهره برداري از آن تا سال 1299 هـ.ق به طول انجاميد.

اين تالار ازهمان آغاز به منظور تاسيس وتشكيل موزه بناگرديد. ولي پس از انتقال تخت طاووس از موزه هاي قديم و تالار آئينه به آن و نيز برگزاري سلامهاي خاص ورسمي درآن بتدريج نام تالار سلام را به خود گرفت.

در اين تالار نفيس ترين اشياء و آثار هنري اهدايي، بويژه جواهرات سلطنتي نگهداري ميشد.  در سال 1345 به سبب برگزاري مراسم تاجگذاري محمدرضا شاه پهلوي در اين تالار، موزه آرايي آن بطور كلي دگرگون شد و به شكل امروزي درآمد.

در طبقه زيرين تالار سلام حوض خانه اي قرار دارد. امروزه حوض خانه وسيع زيرين به دو بخش تقسيم گرديده است : بخش شرقي با نام تالار مخصوص به نمايش هنرهاي ظريفه ايران در دوره قاجار، و بخش غربي آن با نام نگارخانه براي ارائه آثار نقاشي هنرمندان ايران دردوره قاجار اختصاص يافته است.

تالار الماس

در سمت جنوبي محوطه كاخ گلستان بعد از عمارت بادگير، تالار الماس قرار دارد. بنياد و اساس اين تالار در زمان فتحعلي شاه نهاده شده ولي در زمان ناصرالدين شاه تغييراتي در ظاهر و تزئينات آن داده اند. اين بنا بمناسبت آئينه كاريهاي داخلي اش بنام الماس خوانده شده است.

در زمان ناصرالدين شاه اغلب طاقها و طاقنماهاي جناغي اين تالار مانند بسياري از طاقهاي ديگر كاخ گلستان به طاقهاي قوسي يا رومي تبديل گرديد وديوارهاي تالار به انواع كاغذ ديواري خارجي پوشانيده شد.

 اين تالار با توجه به آنكه از جمله بناهاي فتحعلي شاهي است به محل موزه آثار و اشياي وي اختصاص يافته و قرار است در زيرزمين آن نيز چاي خانه مجموعه داير گردد.

تالار عاج

بعد از تالار آئينه و در سمت غرب تالار برليان، تالار عاج قراردارد. تاريخ احداث اين تالار و حوضخانه زير آن معلوم نيست، ولي محققا قبل از تالار سلام و تالار آئينه ساخته شده و از بناهاي دوره ناصري است كه البته بعدها درزمان خود وي در نماي آن تغييراتي دادند كه به صورت امروزي درآمده است. در اين تالار در زمان ناصرالدين شاه، هداياي پادشاهان دول خارجي نگهداري ميشد و در زمان پهلوي محل پذيرايي وبرپايي مهمانيهاي رسمي دربار بود. از اين رو درآرايش دروني آن تغييرات عمده اي داده شده است. حوض خانه زير اين عمارت براي نمايش تابلوهاي نقاشي اختصاص يافته است.

تالار ظروف

حوض خانه

اين عمارت كه درطبقه فوقاني تالار عاج واقع است، از بناهاي دوره ناصري است و زماني آب قنات از داخل آبنماي اين عمارت به داخل حوضهاي حياط كاخ در جريان بوده است. اين عمارت نيز در زمانهاي مختلف تغييراتي يافته و اكنون با نصب نفيس ترين تابلوهاي نقاشان اروپائي در قرن 19 ميلادي، از جمله آثار معروف نقاشاني همچون سيمون ون گلذبر، آيوازفسكي … تبديل به نمايشگاه دائمي تابلوهاي نقاشي گرديده است.

شمس العماره

اين بنا شاخص ترين بناي كاخ گلستان و ممتازترين ساختمان ضلع شرقي مجموعه است.  گويا ناصرالدين شاه قبل از سفر به اروپا و بر اثر ديدن تصاوير بناهاي فرنگستان، تمايل پيدا ميكند بنايي مرتفع، نظير آنها در پايتخت خود ايجاد نمايد تا از بالاي آن بتواند  به همراه درباريان منظره شهر و دورنماي اطراف را تماشا كند.

ساخت عمارت در سال 1282 هـ.ق آغاز ميگردد و پس از دو سال پايان ميپذيرد و آن را  شمس العماره مينامند و تاريخ بنايش را به حساب جمل كاخ شاهنشاه مي يابند. طرح ونقشه آن ظاهرا از معيرالممالك ومعمار آن استاد علي محمد كاشي بوده است.

خلوت كريمخاني

در گوشه شمال غربي محوطه گلستان، ديوار به ديوار تالار سلام، بنايي سر پوشيده و ستوندار بصورت ايوان سه دهنه اي وجود دارد كه در مركز آن حوض جوشي ساخته شده و بيشتر آب اين قنات شاه از ميانه حوض ميجوشيده است. اين قسمت از كاخ گلستان كه جلو خان يا خلوت كريمخاني ناميده ميشود چنانچه از نامش پيداست  از بناهاي دوره كريمخان زند است و قسمتي از خلوت خانه وي به شمار مي آمده است.

 

اين بنا ظاهرا در سال1173 هـ.ق احداث گرديده و در زمان ناصرالدين شاه، كه بناي جديد تالار سلام ساخته ميشده است، قسمت اعظم آن تخريب گرديده و امروزه تنها بخشي از آن باقي مانده است.

 

عمارت بادگير

عمارت بادگير در زمان فتحعلي شاه درضلع جنوبي باغ گلستان ساخته شد. ولي در زمان ناصرالدين شاه تصرفات عمده ئي در آن انجام گرفت و به شكل امروزي درآمد.

در زير تالار وعمارت مذبور حوضخانه وسيعي وجود دارد كه در چهار گوشه آن چهار بادگير بلند پوشيده از كاشيهاي معرق، آبي، زرد و سياه با قبه هاي زرين ساخته شده است و هواي حوضخانه و تالار و اتاقها بوسيله آنها به خوبي خنك ميشود.

عكس خانه

كاخ ابيض

در اواخر سلطنت ناصرالدين شاه، شاه سلطان عبدالحميد، پادشاه عثماني، مقداري اثاثيه ارزشمند و گرانبها براي شاه ايران فرستاد. چون در آن هنگام تقريبا همه كاخها و تالارهاي سلطنتي با تابلوها و اثاثيه متعدد پر و آراسته شده بود از اين رو ناصرالدين شاه تصميم گرفت در گوشه جنوب غربي محوطه گلستان، كه سابقا محل كلاه فرنگي يا برج آغامحمدخاني بود، كاخ جديدي بنا نمايد و هداياي سلطان را درآن جاي دهد.

 
اين بنا به علت سفيدي رنگ نماي ساختمان كه بشيوه  بناهاي قرن 18 اروپا گچبري و نماسازي شده و نيز به سبب آنكه پله ها و ازارهاي سرسراي كاخ مرمر سفيد رگه دار بود كاخ ابيض ناميده شد. كاخ ابيض از همان ابتداي بناي خود به محل اشتغال صدراعظمها اختصاص يافت و جلسات هيئت دولت تا سال 1333 شمسي در اين كاخ و در تالار سلطان عبدالحميد تشكيل ميشد .


در سال 1344 به سبب تاجگذاري محمدرضا شاه پهلوي در ضلع غربي و نيز طبقه پايين ساختمان تغييراتي بوجود آمد و از سال 1347 به موزه مردم شناسي تبديل گرديد.

 

عمارت برليان

در سمت شرقي تالار عاج، چند تالار و اتاق زيبا و مجلل وجود دارد كه سطح  كف آنها نسبت به كف تالار عاج وتالارهاي ديگر پايين تر است.  در زمان ناصرالدين شاه بعلت كهنگي وفرسودگي بناهاي قديمي ارگ، اغلب آنها را ويران ميکردند و به جايشان ساختمانهاي جديدي ميساختند. در اين زمان عمارت بلور را خراب كردند و در جايش عمارت امروزي رابنا نمودند. اين عمارت درزمان پهلوي براي برگزاري جلسات رسمي با سران دول خارجي و مراسم تشريفات مورداستفاده قرار ميگرفت.

نگارخانه

نگارخانه محل ارايه گنجينه نفيس تابلوهاي نقاشي، هنرمندان دوره قاجار است كه در آن سير تحول نقاشي در ايران و آثار هنرمندان مشهور آن در معرض نمايش قرار گرفته است.  از نقاشان مشهوري كه آثار آنان به نمايش درآمده است ميتوان به محمود خان صبا، مهرعلي، كمال الملك، اسماعيل جلابر، ابوالحسن ثاني يا صنيع الملك و محمد حسن افشار اشاره نمود.

موزه مخصوص

در ضلع شمالغربي باغ گلستان از خلوت كريمخاني كه بگذريم به تالار موزه مخصوص يا عمارت موزه اصلي مي رسيم.  اين نخستين موزه سلطنتي و دولتي در ايران است كه توسط ناصرالدين شاه تاسيس گرديده است. شاه بر اثر مسافرت به اروپا و ديدن موزه ها و گالريهاي بزرگ كشورهاي غربي، تصميم گرفت كه او نيز موزه اي شبيه به موزه هاي اروپايي، در ارگ سلطنتي تاسيس و ايجاد نمايد. اين تالار از همان آغاز به منظور تاسيس و تشكيل موزه بنا گرديد ونيز برگزاري سلامهاي خاص و رسمي در آن بتدريج نام تالار سلام را بخود گرفت.

در سال 1345 به سبب برگزاري مراسم تاجگذاري محمدرضا شاه پهلوي در اين تالار، موزه آرايي آن بطور كلي دگرگون شد و به شكل امروزي درآمد. در طبقه زيرين تالار سلام حوضخانه اي قرار دارد كه به دو بخش شرقي با نام تالار مخصوص به نمايش هنرهاي ظريفه و مرسعات در دوره قاجار اختصاص يافته است.



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


گنجه‌ها و برخی قطعات معروف

گنجه‌ها و برخی قطعات معروف

جواهرات و قطعات موجود در خزانه جواهرات ملی در قالب 36 گنجه دسته بندی شده‌اند. محتويات اين گنجه‌ها بسيار متنوع بوده و بطور عمده شامل انواع زيورآلات تزئينی، انواع تاج و نيمتاج، انواع جقه (پيش‌کلاه)، گلدان، سرپوش‌های غذا، قليان، آينه، تنگ‌های مينا، شمعدان، فيروزه، شمشير، خنجر، سپر، ساعت، قلمدان، انفيه‌دان، اشيای آراسته به ياقوت و لعل، تفنگ، عصا، مدال، تخت، سنجاق و گل سينه، مرواريد و... است.

در زير برخی قطعات معروف به همراه تصوير و شرح مختصر آنها آورده شده است.

الماس معروف به دريای نور

شايد اين الماس در ميان جواهرات ملی ايران، مقام اول را دارا باشد. اين الماس معروف و الماس کوه نور، ظاهراً به علت قرابت نام، پيوسته يک زوج به شمار می‌آمده اند، در حالی که از نظر تراش و رنگ هيچ وجه مشترکی با يکديگر ندارند. هر دو گوهر از آن نادر شاه بود، اما الماس کوه نور، بعد از مرگ نادر شاه، توسط احمدشاه درانی به افغانستان برده شد. بعداز احمدشاه، به شاه شجاع منتقل شد و پس از شکست شاه شجاع به دست سردار هندی، ملقب به شير پنجاب، الماس مزبور به تصرف سردار نامبرده درآمد. اين گوهرها بعدها به دست کمپانی هند شرقی افتاد و بدان وسيله به دربار انگلستان راه جست و به ملکه ويکتوريا هديه گرديد. هم اکنون نيز اين گوهر در تاج ملکه اليزابت، مادر ملکه فعلی انگلستان، نصب است.
الماس دريای نور، پس از قتل نادرشاه، به نوه او شاهرخ ميرزا رسيد، سپس به دست اميرعلم خان خزيمه و بعداً به دست لطفعلی خان زند افتاد. هنگاميکه لطفعلی خان به دست آقا محمدخان قاجار شکست خورد، گوهر مذبور به گنجينه جواهرات قاجار منتقل گشت.
ناصرالدين شاه معتقد بود اين گوهر يکی از گوهرهای تاج کوروش بوده است و خود او بسيار به اين گوهر گرانبها علاقه داشت و زمانی آن را به کلاه و گاهی به سينه خود نصب می کرد و حتی توليت دريای نور را منصبی مخصوص قرار داد و اين افتخار مهم را به اعيان و بزرگان کشور محول می داشت.
دريای نور بعدها داخل موزه دولتی گرديد و اينک زينت بخش خزانه جواهرات ملی است. وزن دريای نور 182 قيراط است و رنگ  آن صورتی است که کمياب‌ترين رنگ الماس است.
در سال 1344، هنگام بررسی جواهرات ملی توسط دانشمندان کانادايی، درباره اين گوهر نکته بسيار جالب توجهی کشف شد:
تاورنيه، سياحتگر و جواهرشناس معروف فرانسوی، در کتاب خود از الماس صورتی رنگ به وزن 242 قيراط سخن می گويد و اشاره می کند در سال 1642 ميلادی آن را در شرق ديده است و نقشه و اندازه های آن را نيز در کتاب شرح می دهد و آن را Grand Table Diamante ( الماس يا لوح بزرگ ) می نامد. رنگ و شکل اين الماس توجه دانشمندان کانادايی را جلب کرد و ايشان معتقدند الماس دريای نور و نورالعين در اصل يک قطعه الماس بوده و بعداً آنرا به دو تکه قسمت نموده اند که تکه بزرگ آن دريای نور نام گرفته و تکه کوچک آن که به وزن 60 قيراط است، نورالعين ناميده شده و در حال حاضر در وسط نيم تاج شماره 2 گنجه 26 قرار دارد.

تاج پهلوی

تاج مورد استفاده رضاخان و محمدرضا پهلوی. اين تاج از طلا و نقره ساخته شده و آراسته به الماس های برليان بسيار اعلاء، تخمه های درشت زمرد، ياقوت کبود ومرواريد است. کلاه تاج ابره مخمل قرمز است و در قبه آن که تخمه زمرد خياره در چنگ نشانده، قرار دارد.
تاج، در چهار طرف، دارای چهار کنگره پله پله به شکل تاج های شاهنشاهان ساسانی است که در وسط و زير کنگره پيشين آن، خورشيدی زرين با شعاع های الماس نشان و تخمه الماس زرد درشت نصب شده است و در پشت همين کنگره، جقه پايه دار اسليمی و در پشت آن پر قو قرار دارد.
شمار گوهرهای نشانده شده بر تاج چنين است:  3380 قطعه الماس به وزن 1144 قيراط، 5 قطعه زمرد به وزن 199 قيراط  و 2 آنه، 2 قطعه ياقوت کبود به وزن 19 قيراط و 368 حبه مرواريد غلطان جور. وزن تاج از زر و گوهر و مخمل، با هم، 444 مثقال، يعنی در حدود دو کيلو و هشتاد گرم است.
تاجی که قبلاً در تاجگذاری های دوران قاجار، به کار می رفت، تاج کيانی بود، ولی رضاخان پهلوی مايل نبود در تاجگذاری خود از آن استفاده کند. از اين روی، در سال 1304 خورشيدی، گروهی از جواهرسازان ايرانی، زيرنظر سراج الدين جواهری، جواهرساز معروف قفقازی و جواهرساز امير بخارا که از روسيه به ايران مهاجرت کرده بود از گوهرهای منتخب، تاج مزبور را ساختند و رضاخان و محمدرضا پهلوی، برای تاجگذاری های خود از آن استفاده کرده اند.

جقه نادری

جقه نادری، آراسته به الماس و زمرد، که در وسط آن يک تخمه زمرد دامله درشت خوشرنگ نصب شده است. در زير جقه، سه آويز زمرد خوشرنگ امرودی آويخته شده است. قسمت بالای جقه، هفت شقه است و در دو طرف شقه ها نيز دو ريسه و برگ و گل الماس نشان ساخته اند و از نوک شقه های جقه، دو آويز زمرد بسيار اعلای سعيدی امرودی آويخته شده است. در بالای تخمه وسط، هلال الماس نشان و در پايين، در دو سو، شبيه درفش، طبل، لوله توپ و سرنيزه روی زه زين نصب شده است. پارچه درفش به سه رديف ياقوت، الماس و زمرد کمرنگ تقسيم شده است. تمام جقه، آراسته به الماس های فلامک خوش آب و درشت و ريز است. رضاخان پهلوی، از جقه مزبور گاهی استفاده می کرد. وزن جقه 33 مثقال و 16 نخود است.
( ساخت ايران، سده 12 ﻫ. ق. )

 

تاج کيانی

تاج فتحعلی شاه، معروف به تاج کيانی، که آراسته به الماس، زمرد، ياقوت و مرواريد است. اين تاج در زمان فتحعلی شاه ساخته شد و مورد استفاده سلاطين قاجاريه قرار گرفت.
اين تاج اولين تاجی است که پس از دوران شاهنشاهی ساسانی به اين صورت ساخته شده است.
( ساخت ايران، 1212 ﻫ. ق. )

کره جواهرنشان

اين کره در سال 1291 هجری قمری، به دستور ناصرالدين شاه، توسط گروهی از جواهرسازان ايرانی به سرپرستی ابراهيم مسيحی از جواهرات پياده ای که در خزانه موجود بود، ساخته شد. وزن خالص طلای به کار رفته در اين کره  34 کيلوگرم و وزن جواهرات آن 3656 گرم است. تعداد کل جواهراتی که در روی کره نصب شده، بالغ بر 51366 قطعه است. پيدا کردن کشورهای مختلف در ميان برق سنگهای گوهرها کار مشکلی است، زيرا به نظر می آيد مهارت سازنده آن در جواهر سازی، بيش از نقشه کشی بوده است. درياهای روی کره به وسيله زمرد و خشکی ها به وسيله ياقوت نشان داده شده است. آسيای جنوب شرقی، ايران و انگلستان با الماس، هندوستان با ياقوت روشن و آفريقای مرکزی و جنوبی با ياقوت کبود مشخص شده است. خط استوا و ساير خطوط جغرافيايی با الماس نشان داده شده است. قطر کره تقريباً دو پا (66 سانتيمتر) است و روی پايه ای که تماماً از طلای آراسته به جواهرات است، قرار دارد.

تخت طاووس (تخت خورشيد)

به فرمان فتحعلی شاه در سال 1216 هجری قمری، تختی عظيم و مجلل به مباشرت نظام الدوله محمدحسين خان صدر اصفهانی فرمانفرمای اصفهان با جواهر و طلای موجود در خزانه ساخته شد و به مناسبت نقش خورشيد مرصعی که در صدر تخت تعبيه شده است به نام تخت خورشيد معروف گرديد.
تخت خورشيد سالها به همان نام ناميده می شد تا اينکه فتحعلی شاه با طاووس تاج الدوله ازدواج نمود. از همان زمان به مناسبت نام او، تخت به نام طاووس مشهور شد. بعضی از ايرانيان می پنداشتند که تخت مذکور همان "تخت طاووس" هند است و با مقايسه و توصيفی که تاورنيه از تخت طاووس کرده و آنچه خود از تخت طاووس موجود ديده و استنباط کرده به اين نتيجه رسيده که ادعای مدعيان باطل است و برای اطمينان و تأييد نظر خود با ناصرالدين شاه مذاکره و از ايشان استفسار کرده و مطمئن شده است تخت طاووس به امر فتحعلی شاه ساخته شده و به نام همسر او طاووس خانم، تخت طاووس ناميده شده است. پس از درگذشت فتحعليشاه، سالها بعد ناصرالدين شاه که در ضبط و ربط جواهر و نفايس سلطنتی، عنايت خاص داشت دستور داد تا تخت ياد شده را تعمير کرده و تغييراتی جزئی در شکل ظاهر آن دادند از جمله اشعاری که مضمون آنها کيفيت تعمير تخت به امر ناصرالدين شاه است، در کتيبه اطراف تخت به خط نستعليق خوش در مصراعهای مجزا از يکديگر روی زمينه زر، به مينای لاجوردی نگاشته شده است. اين مصراع ها فعلاً مرتب و دنبال يکديگر نصب شده است و پيداست که در تعمير بعدی آنها در جای خود نشانده‌‌اند. تخت مذکور تا سال 1360 در تالار کاخ گلستان نگهداری می گرديد. در تاريخ 17/6/1360 به خزانه جواهرات بانک مرکزی جمهوری اسلامی ايران انتقال يافت تا همواره با توجه به تجانس اين تخت با جواهرات موجود در خزانه (موضوع قانون سال 1316 شمسی) نگهداری شود.



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


سیاره کوتوله، پلوتو

سیاره کوتوله، پلوتو

  
 در سال 2006، این مناظره، انجمن ستاره شناسی بین المللی (مرجع نامگذاری اجرام آسمانی) را بر آن داشت که رسما پلوتو را در گروه سیارات کوتوله معرفی کنند. این سیاره از زمین بدون تلسکوپ دیده نمی شود.
فاصله پلوتو از خورشید تقریبا 39 برابر فاصله زمین از خورشید است. میانگین فاصله آن از خورشید 5.869.660.000 کیلومتر می باشد. پلوتو در مداری بیضی شکل به دور خورشید در حرکت است. در قسمتهایی از این مدار فاصله پلوتو تا خورشید از فاصله نپتون تا خورشید کمتر است.
این سیاره به مدت 20 سال زمینی در داخل مدار نپتون می ماند. این پدیده هر 248 سال زمینی یکبار روی می دهد. این زمان معادل یکسال پلوتویی است. آخرین باری که پلوتو به داخل مدار نپتون وارد شد، 23 ژانویه 1979 تا 11 فوریه 1999 بود. پلوتو علاوه بر گردش به دور خورشید، دور خودش نیز (حول محور عمودی فرضی) می چرخد. یکبار گردش سیاره به دور خود حدود 6 روز زمینی طول می کشد.
ستاره شناسان به دلیل دور بودن این سیاره از زمین، هنوز اطلاعات زیادی درباره آن به دست نیاورده اند. قطر آن 2300 کیلومتر یعنی کمتر از یک پنجم قطر کره زمین تخمین زده می شود. سطح این سیاره از سردترین مناطق موجود در منظومه شمسی و احتمالا حدود 225- درجه سانتیگراد است.
بیشتر پلوتو قهوه ایست. به نظر می رسد که این سیاره عمدتا ازمتان یخ زده تشکیل شده و جوی از متان دارد. به خاطر چگالی کم آن ستاره شناسان فکر می کنند که بیشتر پلوتو از یخ است. دانشمندان تردید دارند که نوعی از حیات در این سیاره وجود داشته باشد.
در سال 1905، پرسیوال لاول (Percival Lowell)، ستاره شناس آمریکایی نیروی گرانشی را کشف کرد که بر دو سیاره نپتون و اورانوس تاثیر می گذاشت. در سال 1915، او مکان سیاره پنهان را پیش بینی کرده و جستجوی خود برای یافتن آنرا در رصد خانه آریزونا آغاز نمود. او از یک تلسکوپ برای رصد قسمتهایی از آسمان که او وجود سیاره جدید را در آن نواحی پیش بینی کرده بود، سود برد. متاسفانه پرسیوال در سال 1916 و قبل از کشف سیاره فوت کرد. 13 سال بعد یعنی در سال 1929، کلاید تومبا (Clyde W. Tombaugh)، یکی از دستیاران لاول در رصدخانه، از پیش بینی های او استفاده کرده و با استفاده از تلسکوپ قدرتمندتری به مشاهده نواحی خاص در آسمان پرداخت. سرانجام در سال 1930، تومبا سه عکس از این سیاره تهیه کرد. سیاره ای جدید که به یاد خدای مرگ رومیان باستان، پلوتو نامیده شد. البته دو حرف اول پرسیوال لاول نیز به افتخار وی آغازگر نام سیاره پلوتو می باشند.
در سال 1978، ستاره شناسان رصدخانه نوال (Naval) در آریزونا موفق به کشف قمر پلوتو یعنی شارون (Charon) شدند. قطر این قمر 1210 کیلومتر است.
در سال 1969، ستاره شناسان نخستین تصاویر دقیق از سطح پلوتو را منتشر کردند. این تصاویر که توسط تلسکوپ فضایی هابل تهیه شده بود، 12 منطقه تیره و روشن را در سطح پلوتو نشان می داد. مناظق روشن، که شامل کلاهک ها قطبی هستند، احتمالا نیتروژن یخ زده می باشند. مناطق تیره نیز به طور حتم متان منجمد است که به دلیل پرتوهای فرابنفش خورشیدی دچار تغییرات شیمیایی شده است.
در سال 2005، یک گروه از ستاره شناسان که به بررسی تصاویر هابل می پرداختند، دو قمر ناشناخته پلوتو را کشف کردند. این اقمار که بعدها هایدرا (Hydra) و نیکس (Nix) نامیده شدند، قطری حدود 160کیلومتر دارند و در خارج از مدار شارون قرار گرفته اند.
در سال 2006، ناسا سفینه افقهای جدید (New Horizons) را با هدف رسیدن به پلوتو به فضا ارسال نمود.


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


کمربند سيارک ها

کمربند سيارک ها

بعد از آن كه هرشل اورانوس را كشف كرد اختر شناسان در جستجوي كشف سياره هاي بيشتر برآمدند. كشف سياره شهرت زيادي به همراه داشت و اين بر تلاش اختر شناسان مي افزود. از اين گذشته به نظر مي رسيد كه طبق قانون بده  سياره ناپيدايي ميان مدار مريخ و مشتري وجود دارد. اين قانون يكي از ويژگيهاي عجيب مدار ساره ها را بيان مي كند.

يكي از اختر شناسان  آلماني به نام  يوهان بده  طريقه يك بازي عددي را در سال 1772 ميلادي (1151 شمسي) منتشر كرد. اين بازي ساده به صورت زير بود :

اعداد 3و0 را مي نويسيم و اعداد بعدي را با دو برابر كردن عدد قبل از آن مشخص مي كنيم. با اين كار اعداد  0و3و6و12و24و48و96و192و384 به دست مي آيند. سپس با افزودن عدد 4 به هر يك از آنها سري جديد اعداد را به صورت 4و7و10و16و28و52و100و196و388 مي نويسيم. اكنون همه را به 10 تقسيم مي كنيم كه اعداد زير حاصل مي شوند 4/10 و 7/10 و 10/10 و 1/6 و 2/8 و 5/2 و 10 و 19/6 و 38/8 . اين اعداد حقيقت بسيار مهمي را در بر دارند. اگر فاصله متوسط زمين تا خورشيد را برابر 1 بگيريم اعداد ديگر فاصله تعداد زيادي از سياره ها را به درستي پيشگويي مي كنند. مثلا نسبت فاصله عطارد تا خورشيد  نسبت به فاصله زمين تا خورشيد برابر 0/39 و زهره 0/72 و مريخ 1/5 و مشتري 5/2 است كه با اعداد سري بده تقريبا معادل اند. ولي در زمان بده شكافي ميان مريخ و مشتري يعني ميان اعداد 1/6 و 5/2 وجود داشت. هنوز سياره اي كشف نشده بود تا جاي خالي عدد 2/8 را پر كند. به نظر مي رسيد كه اين دليل قانع كننده اي است بر وجود سياره اي پنهان ميان مريخ و مشتري .

      
  فاصله حقيقي از خورشيد در واحد نجوميسري عدد هاي بده سياره  
  0/40/4عطارد 
  0/70/7زهره 
  11زمين 
  1/51/6مريخ 
  (25-40)2/8سياركها 
  5/25/2مشتري 
  9/510/0زحل 
  19/219/6اورانوس 
  30/0-نپتون 
  39/438/8پلوتو 

در اولين شب آغاز قرن نوزدهم ميلادي يك اختر شناس ايتاليايي به نام جوز پاي پياتسي  جسم جديدي ميان مريخ و مشتري كشف كرد. او كه در حال تهيه فهرستي از ستارگان بود متوجه  اين جسم غير عادي شد. مشاهده هاي بعدي نشان داد كه مدار آن ميان مريخ و مشتري است و به خوبي با اعداد بده مطابقت دارد. اين جسم را سرس  نام نهادند. قطر سرس فقط 400 كيلومتر بود و نمي توانست يك سياره واقعي به شمار آيد. از اين رو كاوشها ادامه يافت. اما به عوض يافتن يك سياره واقعي انبوهه اي از سياره هاي كوچك يا سيارك كشف شد كه بين مدار مريخ و مشتري در گردشند. تا كنون چنديد هزار سيارك رديابي شده و هر روز نيز تعداد جديدي يافته مي شوند.

تقريبا تمامي سياره هاي كوچك يا سياركها ميان مريخ و مشتري هستند. ولي تعداد اندكي از آنها تا نزديكي هاي خورشيد نيز مي آيند. در سال 1937 ميلادي ( 1316 شمسي ) سيارك هرمس از فاصله 750000 كيلومتري زمين گذشت كه تقريبا دو برابر فاصله  زمين تا ماه است. اگر برخورد مستقيمي ميان يك سيارك و زمين رخ دهد ويراني غير قابل تصوري پيش مي آيد. احتمالا بزرگترين گودالهاي روي ماه به سبب برخورد با سيارك ها است.

بيشتر سياركها توده هاي بي نظم از صخره هستند كه اندازه آن ها به چند كيلومتر مي رسد. سطح آن ها برآمدگي و گودال هاي صخره اي دارد ولي فاقد خاك و غبار است. بعضي از سيارك ها به سياهي دوده و بعضي به رنگ سرخ هستند.

زماني مردم عقيده داشتند كه سيارك ها از متلاشي شدن يك سياره به وجود آمده اند. ولي تمام ماده موجود در كمربند سيارك ها كمتر از يك صدم جرم زمين است. به احتمال زياد آن ها بقاياي موادي هستند كه در حدود پنج هزار ميليون سال پيش سياره هاي منظومه شمسي از آن تشكيل يافته است.

از عكس هاي فوبوس و ديموس كه دو قمر كوچك مريخ هستند مي توان تا حدي به  چگونگي سيارك ها پي برد. دوربين هاي عكاسي درشتنما جزئيات آن را آشكار كرده است. سطح آن ها از گودال ها و لبه هاي تيز پوشيده شده است. اگر در روي سياركي مثلا با قطر 20 كيلومتر بايستيم كوچكتريم حركت سبب مي شود كه از آن جدا  شويم



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


منظومه ها
منظومه ها


منظومه به مجموعه اي از اجرام سنگين و سياراتي گفته ميشود كه همگي به دور يك ستاره در حال گردشند.

ما با منظومه شمسي به خوبي آشناييم. منظومه اي مشتمل از زمين و هفت سياره اصلي و خورشيد. علاوه بر سيارات اجرام كوچك فراواني در منظومه شمسي گرد خورشيد در حركتند از جمله كوتوله ها، سنگ هاي آسماني و ستاره هاي دنباله دارو همينطور ابرهاي نازكي از گازها و غبار كه به آنها ابرهاي ميان سياره گفته مي شود. بيش تر از 100 قمر طبيعي نيز در اين منظومه در چرخشند.

به جز خورشيد، زمين و ماه اجرام بسيار ديگري نيز وجود دارند كه با چشم غير مسلح قابل رصدند از جمله سيارات عطارد، زهره، مريخ، مشتري و زحل همينطور شهاب سنگ ها و ستارگان دنباله داري كه به طور موقت قابل مشاهده اند.
اجرام بسيار زياد ديگري نيز توسط تلسكوپ ها در منظومه شمسي رصد شده اند.

از سال 1990 ستاره شناسان سيارات زياد ديگري در اطراف ستاره هاي دوردست كشف نموده اند. با مطالعه بر روي اين اجرام و نحوه گردششان به دور ستاره مركزي، دانشمندان اميدوارند اطلاعات كلي تر و جامعي در خصوص منظومه ها به دست آورند. براي مثال مي دانيم كه درمنظومه ما چهار سياره كوچك با سطوح سخت و نزديك به خورشيد به نامهاي عطارد، زهره، زمين و مريخ همينطور چهار سياره غول پيكر با سطوح غير جامد گازي در فاصله دورتر از خورشيد به نامهاي مشتري، زحل، اورانوس و نپتون وجود دارند اما كشف ستاره اي كه داراي چندين سياره غول پيكر گازي كه در مدارهاي نزديك به آن ستاره در گردشند مايه حيرت دانشمندان و ستاره شناسان گرديد. براي مثال يك سياره تقريبا به اندازه مشتري حول مداري به دور ستاره 51 پگاسي (51 Pegasi) كشف شده. فاصله مدار اين سياره تا ستاره نسبت به فاصله مدار سياره عطارد در منظومه شمسي به خورشيد، كمتر است.

منظومه شمسي

خورشيد بزرگترين و مهمترين جرم آسماني در منظومه شمسي است كه 8/99 درصد جرم منظومه شمسي را به خود اختصاص داده است.بيشتر گرما، نور و انرﮊي لازم براي تشكيل و ادامه حيات توسط خورشيد تامين مي شود. لايه هاي بيروني خورشيد داغ و متلاطم است. گازهاي داغ و ذرات باردار پيوسته از اين لايه به فضا متساطع مي شوند. اين جريان گازها و ذرات، بادهاي خورشيدي را ايجاد مي كنند كه بر همه چيز در منظومه شمسي مي وزند.

طبق قانون كپلر(Johannes Kepler) ستاره شناس آلماني در اوايل قرن 17 سيارات در مدارهايي بيضي شكل حركت مي‌كنند كه خورشيد در يكي از كانونهاي آن قرار دارد.

چهار سياره داخلي (نزديك به خورشيد) عمدتا حاوي آهن مي باشند. به اين چهار سياره، زميني ها گفته مي شود چون از لحاظ اندازه و تركيبات بسيار شبيه زمينند. چهار سياره بيروني (دورتر از خورشيد) گلوله هاي عظيم گاز هستند. تقريبا بيشتر جرم آنها را هيدروﮊن و هليم تشكيل مي دهد كه همين امر باعث گرديده كه اين سيارات بيشتر شبيه خورشيد باشند تا زمين. لايه هاي زيرين اين سيارات ابرهاي ضخيم از گازست ولي ممكن است هسته بعضي از آنها جامد باشد.

سياره ها ي كوتوله يا سياركها اجرام گرد كوچكي هستند كه دور خورشيد مي چرخند. بر خلاف سيارات اين اجرام كوچك نيروي گرانش قابل ملاحظه اي براي تاثير گذاري بر حركت اجرام ديگر ندارند. اين سياركها اغلب به همراه دسته هايي از اجرام آسماني كوچك تر از خود در حركتند. به عنوان مثال در مداري به نام كمربند اصلي كه مابين مدارهاي مريخ و مشتري قرار دارد ميليونها جرم كوچك آسماني و سياره كوتوله در گردشند.

سياركهاي ديگري نيز در مداري به نام كمربند كايپر(Kuiper)، دورتر از مدار نپتون در گردشند. اين مدار يكپارچه مملو از اجرام كوچك نظير شهاب سنگها و اجرام يخ زده و غيره است. در مقايسه با سياره ها، اجرام موجود در كمربند كايپر به حركات و گردش نامنظم درمدار خود گرايش دارند. از جمله سياركهاي موجود در اين منطقه مي توان به پلوتو و 2003 يو بي 313 (2003 UB313) كه از پلوتو بزرگتر است نام برد.

به جز عطارد و زهره بقيه سيارات منظومه شمسي داراي قمر مي باشند. سيارات دروني (سياره هاي نزديك به خورشيد) قمرهاي كمي دارند. زمين يك قمر و مريخ داراي دو قمر كوچك است اما سيارات بيروني (سياره هاي دور از خورشيد) با تعداد زياد قمرهايشان، هر كدام مثل يك منظومه مي باشند. مشتري داراي حداقل 63 قمر است. از بين اين قمرها، چهار قمر كه از همه بزرگترند به نام گاليله (Galileo) ثبت شده اند. اين ستاره شناس ايتاليايي د رسال 1610 موفق به كشف آنها با يكي از بدوي ترين تلسكوپ ها شد.

بزرگترين قمر مشتري كه بزرگترين قمر موجود در منظومه ما نيز مي باشد گانيمد (Ganymede) نام دارد. اين قمر از عطارد نيز بزرگتر است. سياره زحل داراي حداقل 56 قمر مي باشد. بزرگترين قمر زحل، تيتان (Titan)، جوي ضخيم تر از جو زمين دارد و از عطارد بزرگتر است. اورانوس حداقل 27 قمر دارد و نپتون داراي 13 قمر است. احتمال وجود قمرهاي بيشتر حول سياره هاي غول پيكر بيروني كه هنوز كشف نشده باشند بسيار زياد است.

بعضي از سيارك ها و اجرام كوچك آسماني نيز داراي قمر هستند. پلوتو داراي قمريست كه نصف خود اين سياره كوتوله است و " 2033 يو بي 313 " قمري دارد كه تقريبا يك هشتم آن است.
حلقه اي از غبار و اجرام كوچك پيرامون همه سياره هاي غول پيكر را وجود دارد. حلقه زحل براي ما آشناترين حلقه است اما حلقه هاي باريكي نيز حول مشتري ، اورانوس و نپتون وجود دارند.

ستاره هاي دنباله دار، توپهاي يخي هستند كه ساختمان آنها متشكل از يخ و سنگ است. زمانيكه يكي از اين توپهاي يخي به خورشيد نزديك مي شود، بخشي از يخهاي موجود در مركز آن بخار مي شوند اين بخار تحت تاثير بادهاي خورشيدي قرار گرفته و به شكل دنباله اي براي توپ يخي در مي آيد و به اين شكل ستاره اي دنباله دار به وجود مي آيد.

ستاره شناسان ستاره هاي دنباله دار را در دو گروه اصلي طبقه بندي كرده اند. گروه دوره طولاني، كه بيش از 200 سال طول مي كشد تا يك دور كامل حول خورشيد بزنند و گروه دوره كوتاه كه دور خود را در مدت زماني كمتر از 200 سال طي مي كنند.

ستاره هاي دنباله دار اين دو گروه متعلق به دو منطقه متفاوت در منظومه شمسي هستند. ستاره هاي گروه دوره طولاني در منطقه اي به نام ابر اورت (Oort) مستقرند. ابر اورت نام گروهي از ستاره هاي دنباله داريست كه در فاصله اي دورتر ازمدار پلوتو قرار گرفته اند. نام اين منطقه از نام ستاره شناس آلماني، جان اورت (Jan H. Oort) گرفته شده است. وي براي اولين بار حضور اين ابر را اعلام نمود. ستاره هاي دنباله دار دوره كوتاه در كمربند كايپر هستند. در هر دو منطقه ابر اورت و كمربند كايپر، اجرامي ديده مي شود كه مربوط به دوره شكل گيري سيارات در منظومه شمسي است.

سياره هاي كوچك ديگري نيز در اين منظومه حضور دارند كه در واقع سنگهاي آسمانيند. مدار بعضي از اين اجرام بيضي شكل است و به قسمتهاي دروني تر از مدار زمين و حتي مدار عطارد نيز مي رسند. مدار بعضي ديگر دايره شكل است و در فضاهايي ميان مدارهاي سيارات بيروني قرار دارد. بيشتر اين اجرام در فضايي به نام كمربند سنگهاي آسماني، در فضايي بين مدارهاي سياره هاي مريخ و مشتري در حال گردش به دور خورشيدند. اين منطقه شامل بيش از 200 سنگ آسماني مي باشد كه قطر آنها بيش از 100 كيلومتر(60 مايل) است. دانشمندان تخمين مي زنند كه بيش از000/750 سنگ آسماني با قطر بيش از 1 كيلومتر (5/3 مايل) و ميليون ها سنگ كوچك تر در اين كمربند وجود دارند. در اين منطقه حتي سنگهايي يافت شده كه چندين سنگ كوچك تر حول آنها در گردش است.

شهاب سنگهاي كوچك نيز گروهي از اجرام فلزي يا صخره اي هستند. زمانيكه اين اجرام وارد جو زمين مي شوند، رده اي نوراني به جاي مي گذارند كه ناشي از تلاشي و تجزيه آنهاست.
برخي از اين اجرام كوچك پس از عبور از جو، به زمين برخورد مي كنند. بيشتر اين شهاب سنگها اجرامي هستند كه در كمربند سنگهاي آسماني تشكيل شده اند. در اواخر قرن بيستم ستاره شناسان شهاب سنگهايي را كشف كردند كه از مريخ و ماه مي آمدند. خيلي از شهاب سنگها قطعات جدا شده از ستاره ها ي دنباله دارند.

در منظومه شمسي، منطقه اي وجود دارد شبيه به قطره اشك. اين منطقه آكنده از ذرات باردار الكتريكي مي باشد كه توسط خورشيد توليد شده اند. دانشمندان هنوز ابعاد دقيق اين منطقه را اندازه گيري نكرده اند ولي گمان مي رود كه وسعت اين منطقه از قسمت لبه پايين اشك، حدود 15 بيليون كيلومتر(9 بيليون مايل) باشد.

ساختمان منظومه شمسي

بسياري از ستاره شناسان بر اين عقيده اند كه منظومه شمسي از غباري بسيار عظيم و دوار به نام غبار خورشيد تشكيل شده است. براساس اين تئوري، غبار خورشيد به سبب گرانش شديد خود متلاشي شده. شمار ديگري از ستاره شناسان وقوع يك ابر نواختر در نزديكي غبار خورشيد را دليل تلاشي آن مي دانند. زمانيكه توده بزرگ غبار خورشيد منقبض شد چرخش آن سريعتر گرديد و به يك صفحه سياره اي مبدل شد.

تئوري غبار خورشيد معين مي نمايد ذراتي كه در صفحه سياره اي وجود داشتند با برخورد به يكديگر به اجرام شبه سياره يا سيارك ها تبديل شدند. برخي از اين اجرام با يكديگر تركيب شده و در نهايت هشت سياره بزرگ اين منظومه را شكل داده اند. بقيه اجرام تشكيل دهنده اقمار، سياره هاي كوتوله، اخترك ها و ستاره هاي دنباله دار بوده اند. همه اجرام بزرگ و كوچك موجود در منظومه شمسي دور خورشيد، در يك جهت، و تقريبا در يك صفحه، در گردشند چرا كه همه آنها در اصل اعضاي يك صفحه بزرگ سياره اي هستند.

بيشتر مواد و ذرات موجود در غبار خورشيد، بر اساس تئوري غبار خورشيد، در هنگام انقباض به مركز اين توده كشيده شده و در آن قسمت تحت فشار كافي، منجر به تشكيل خورشيد گرديده اند. در اين هنگام انفجار هاي خورشيدي آغاز و بادهاي خورشيدي شروع به وزيدن نمودند. اين بادها به اندازه اي شديد بودند كه عناصر سبك از جمله هيدروﮊن و هليم را با خود به قسمتهاي داخلي منظومه آوردند. شدت اين بادها در قسمتهاي بيروني كمتر و در نتيجه اجتماع هيدروﮊن و هليم در اين مناطق بيشتر از بخشهاي درونيست و اين توجيه مناسبي براي اين مسئله مي باشد كه سيارات دروني كوچك تر و صخره اي هستند ولي سيارات بيروني غول پيكرند و تقريبا به طور كامل از هيدروﮊن و هليم تشكيل شده اند.

منظومه هاي ديگر

ستاره هاي زيادي داراي صفحه سياره اي پيرامون خود مي باشند كه به نظر مي رسد اين صفحه ها همان سيستم هاي منظومه اي باشند. در سال 1983 يك تلسكوپ مادون قرمز تصويري از صفحه سياره اي حول ستاره وگا (Vega)، درخشان ترين ستاره در صورت فلكي ليرا (Lyra) تهيه نمود. اين اكتشاف اولين مدرك به دست آمده مبين وجود مجموعه هايي شبيه به منظومه شمسي در نقاط ديگر فضا به حساب مي آيد. در سال 1984 ستاره شناسان صفحه سياره اي ديگري پيرامون ستاره پيكتوريس بتا (Beta Pictoris) در صورت فلكي پيكتور(Pictor) مشاهده نمودند.

در اوايل قرن 21 ستاره شناسان بيش از 50 ستاره را كشف كردند كه مانند خورشيد سياراتي درحال گردش به دورخود دارند. در اغلب موارد تنها يك سياره به دور ستاره در گردش ديده شده است كه احتمالا سياره پوشيده از گاز و بدون سطوح سخت است.


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


آمفتامين ها

آمفتامين ها  آثار مصرف و عوارض مصرف طولاني مدت آنها:

آمفتامين ها  گروهي‌ از داروها هستند كه از نظر ساختماني با ناقل‌هاي عصبي نوراپي نفرين، اپي نفرين،و دوپامين مربوطند و به نام داروهاي مقلد سمپاتيك يا محرك سيستم عصبي مركزي نيز معروفند. اين تركيبات شامل متيل فنيديت، دكستروآمفتامين، و مت آمفتامين هستند.

           آمفتامين اغلب براي بهبود كارآيي، كاهش خواب و ايجاد سرخوشي مورد استفاده قرار مي‌گيرند. معمولاً ورزشكاران، دانشجويان و رانندگان مسافتهاي طولاني، از اين مواد استفاده مي‌كنند. مصارف طبي  آمفتامين‌ها شامل پرتحركي كودكان، ناركولپسي، چاقي و برخي موارد افسردگي مقاوم به درمان است.

           وابستگي رواني به آمفتامين‌ها ممكن است به سرعت ظاهر شود.

     آثار مصرف آمفتامين:

آثار مصرف آمفتامين‌ها معمولاً يك تا دو روز طول مي‌كشد. اين آثار عبارتند از:

  • تغييرات رفتاري يا رواني (سرخوشي، اضطراب و بي قراري، عصبانيت، اختلال قضاوت)

  • تاكي كاردي

  • اتساع مردمك

  • تغييرات فشار خون

  • لرز

  • تهوع واستفراغ

  • اختلال عملكرد شغلي و اجتماعي

    عوارض مصرف طولاني آمفتامين‌ها:

  • كاهش وزن

  • ضايعات پوستي مزمن

  • برخي از بيماريهاي شديد رواني نظير اسكيزوفرنيا

  • بروز سايكوز شبيه اسكيزوفرنيا

  • اختلالات ايسكميك قلبي



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


خصوصیات گندم



تصویر

خصوصیات گیاه گندم

گندم ، گل آذین سنبله‌ای دارد. از هر گره آن معمولا یک سنبلچه متشکل از دو گلوم و سه گلچه بوجود می‌آید. گاهی تعداد گلچه‌ها به 9 هم می‌رسد. دانه گندم بین دو پوشش قاشق مانند به نامهای پوشک بیرونی (لما) و پوشک درونی (پائولا) قرار گرفته است. برگهای گندم مانند برگهای سایر غلات (به جز ذرت و ارزن) ، نازک و کم عرض بوده و زبانه‌های کوچکی دارند.

میوه گندم

میوه گندم با توجه به گونه آن ، 3 تا 10 میلیمتر طول و 3 تا 5 میلیمتر هم قطر دارد و شامل بخشهای زیر است.

  • گیاهک: یا رویان که تقریبا 5/2 درصد وزن دانه را تشکیل می‌دهد و سرشار از پروتئین و چربی است که این بخش را معمولا در تهیه آرد گندم جدا می‌کنند.

  • سبوس: همان پوسته دانه است و تقریبا 14 درصد از وزن دانه را تشکیل می‌دهد. سبوس را هم همچون گیاهک در مرحله آرد سازی از دانه جدا می‌کنند و معمولا برای خوراک دام مورد استفاده قرار می‌گیرد.

  • آندوسپرم: حاوی مواد نشاسته‌ای دانه گندم است و تقریبا 83 تا 87 درصد از کل دانه را شامل می‌شود. آندوسپرم دارای دانه‌های نشاسته‌ای و مواد پروتئینی می‌باشد که دانه‌های نشاسته آن بوسیله گلوتن که یکی از پروتئینهای موجود در دانه است، بهم چسبیده‌اند. میزان گلوتن موجود در دانه بر حسب نوع و نژاد گندم تفاوت می‌کند.

    همین میزان گلوتن گندم است که مرغوبیت آن را تعیین می‌نماید. گندمهای قرمز سخت بهاره و پاییزه گلوتن بیشتری دارند و به همین دلیل ، ارزش تهیه
    نان از آنها بیشتر است. چون خمیر حاصل از آردی که از لحاظ گلوتن غنی است، به دلیل داشتن حالت کشدار ، قادر است که گازهای ناشی از تخمیر را بیشتر در خود نگهدارد و برای همین ، خمیر بهتر ورآمده و حجمش بیشتر می‌گردد.




تصویر

آب و هوای مناسب برای رشد گندم

شرایط ایده‌آل برای رشد گندم ، آب و هوای خنک در دوره رشد رویشی ، آب و هوای معتدل در دوران تشکیل دانه و آب و هوای گرم و خشک در زمان برداشت محصول می‌باشد. بنابراین در مناطقی که زمستانهای سخت دارند، کشت گندم با مشکلاتی از قبیل سرما‌زدگی زمستانی مواجه می‌شود. البته باید بدانیم که گندم در برابر خشکی مقاومت چندانی ندارد و نمی‌تواند به مدت طولانی ، خشکی و کم آبی را تحمل نماید. اما قادر است خود را با شرایط خشک تا حدی تطبیق داده و با تشکیل یاخته‌های کوچکتر که در نهایت سبب تشکیل برگهای کوچک شده و در نتیجه روزنه‌ها کوچکتر می‌شود، سطح تعریق را کاهش دهد و از اثرات سوء کم آبی تا حدی محفوظ بماند.

انواع گندم

معمولا گندمها را به دو دسته کلی گندم بهاره و گندم پاییزه تقسیم بندی می‌کنند. این دو نوع علاوه بر آن که دانه‌هایشان از نظر رنگ ، بافت ، شکل و ... باهم فرق دارد شرایط رشد و نمو آنها نیز باهم تفاوت می‌کند. این دو نوع گندم را در دو زمان مختلف در سال کشت می‌نمایند. دانه گندم ، دارای شیاری است که در طول دانه قرار می‌گیرد. عمق این شیار در گندمهای پاییزه زیاد و در گندمهای بهاره کم است. طرفین این شیار در گندمهای بهاره گرد و در گندمهای پاییزه گوشه‌دار می‌باشد.

گندم بهاره

در اوایل بهار کاشته می‌شود. پس از جوانه زدن ، گیاه جوان در بهار و اوایل تابستان رشد نموده و محصول آن را تا اواخر تابستان برداشت می‌کنند. گندم بهاره را معمولا در نواحیی کشت می‌کنند که گندم پاییزه نمی‌تواند در برابر سرمای سخت زمستانی آن مناطق ، مقاومت نماید. البته میزان محصول‌دهی گندم پاییزه از بهاره بیشتر است. معمولا پس از تهیه بذر و زمانی که دمای خاک به یک درجه سانتیگراد بالای صفر رسید، گندم بهاره را می‌کارند.

اگر شرایط آب و هوایی اجازه دهد می‌توان گندم را زودتر هم کاشت تا دوره رشد آن طولانی‌تر شده و میزان محصول دهی آن بیشتر شود. گندم بهاره برای آن که به مرحله گلدهی برسد، باید به مدت طولانی در معرض هوای سرد قرار گیرد. اگر گندم پاییزه را در بهار بکارند، چون دوره سرما را پشت سر نمی‌گذارد، نمی‌تواند
گل آذین خوبی تشکیل دهد.



تصویر

گندم پاییزه

این نوع گندم در نیم کره شمالی ، در فصل پاییز موقعی که دمای خاک از 13 درجه سانتیگراد کمتر باشد کشت می شود. ابتدا بذر گندم پاییزه جوانه می‌زند. سپس در فصل زمستان ، گیاه به صورت گیاه جوان کوچکی باقی می‌ماند و با آغاز فصل بهار ، مجددا رشد و نمو خود را آغاز می‌کند. معمولا در یکی از ماههای خرداد ، تیر یا نهایتا مرداد ، دانه می‌رسد و آماده برداشت می‌شود. گندمهای پاییزه به نسبت گندمهای بهاره ریشه‌های عمیق‌تر و پرپشت‌تری دارند که تا 200 سانتیمتر در خاک نفوذ می‌کنند. این امر ناشی از آن است که گندمهای پاییزه فصل رشد طولانی‌تری دارند.

شرایط مناسب برای رشد گندم

خاک شنی و رسی عمیق با زهکشی خوب ، برای رشد گندم مناسب است. اصولا میزان عملکرد گندم در شرایط دیم (آبیاری با باران) ، در خاکهای ریز بافت بیشتر است. چون این قبیل خاکها قادرند آب را بهتر و به مدت طولانی‌تر در خود نگهدارند. اما در شرایط آبی (که کشاورز خود گیاه را آبیاری می‌کند) ، معمولا گندم زیاد تحت تأثیر بافت خاک خود قرار نمی‌گیرد. گندم هم مانند سایر گیاهان نمی‌تواند در خاک خشک جوانه بزند.

گندم بهاره به دلیل ذخیره شدن رطوبت زمستانی در خاک ، همواره رطوبت مورد نیاز خود را دارد. اما
رطوبت خاک گندمهای پاییزه معمولا فرایند جوانه‌زنی را با مشکل مواجه می‌نماید. اگر برای جوانه زنی یا رشد اولیه جوانه ، خاک رطوبت کافی نداشته باشد بذرها ممکن است بپوسند یا در معرض صدمات ناشی از سرما قرار گیرند.

آفات و بیماریهای گیاه گندم

زنگ گندم

زنگ گندم را ، قارچی به نام Puccinia ایجاد می‌کند. مهم ترین بیماری گندم به شمار می‌رود که شامل زنگ ساقه ، زنگ برگ ، زنگ خطی و زنگ نواری می‌شود. شرایط محیطی مساعد برای ایجاد این نوع آفت ، آب و هوای گرم تا گرم مرطوب می‌باشد. تشکیل حفره‌های قرمز یا سیاه که حاوی اسپورهای تولید مثل در سطح ساقه ، برگ ، غلاف و ... از علائم این بیماری می‌باشند. این قارچها از کارآیی گیاه در مصرف آب می‌کاهند، بافتهای گیاه را تخریب می‌کنند و تعداد دانه‌های موجود در سنبله را مانند زمانی که گیاه به کمبود آب دچار شده، کاهش می‌دهند.



img/daneshnameh_up/1/1e/_ggttqq_w.1.JPG

سیاهک گندم

سیاهک گندم یکی از بیماریهای قارچی گندم است که می‌تواند به صورت سیاهک آشکار ، سیاهک برگ ، سیاهک پنهان معمولی و ... ظاهر گردد. سیاهک پنهان ، مهم‌ترین و رایج‌ترین و در عین حال ، مخرب‌ترین نوع سیاهک است که خسارت زیادی مخصوصا به گندم پاییزه وارد می‌آورد.

پوسیدگی جوانه و ریشه

بیماریهایی هستند که قارچها آنها را بوجود می‌آورند. این بیماریها هم خسارات زیادی را به محصول گندم وارد می کنند. در گذشته ، ضدعفونی نمودن بذر با ترکیبات جیوه‌ای تا حدی از این بیماریها جلوگیری می‌نمود. اما امروزه اغلب از کاربامات و هگزا کلرو بنزن برای نابودی این بیماریها استفاده می‌کنند.

زمان برداشت محصول

زمان برداشت گندم تحت تأثیر عواملی از جمله بارندگی ، رطوبت نسبی ، دمای هوا و همچنین رسیدن دانه قرار می‌گیرد. برداشت گندم در ایران از اوایل بهار (در مناطق گرمسیری) آغاز شده و تا اواخر تابستان (در مناطق سردسیری) ادامه دارد. امروزه در سراسر جهان از وسایل مکانیکی خاصی برای برداشت گندم استفاده می‌نمایند، ولی هنوز هم گندم به طریق سنتی که کند و پر هزینه است، برداشت می‌شود. در روش سنتی ، بوته‌های گندم را از فاصله چند سانتی سطح خاک ، درو نموده و به صورت دسته‌های کوچک درمی‌آورند. سپس این دسته‌ها را به خرمنگاه منتقل نموده و طی مراحل خاصی می‌کوبند. زمان صحیح برداشت گندم ، وقتی است که رطوبت دانه بین 14 تا 16 درصد باشد.

 


تصویر

موارد مصرف گندم مواد مغذی آن

برخلاف سایر غلات ، گندم را می‌توان از طرق مختلف از جمله در تهیه نان ، بیسکویت ، شیرینی ، کیک ، اسپاگتی ، ماکارونی و... مورد مصرف قرار داد. از گندم در صنایع کاغذ سازی، چسب سازی و همچنین در تهیه پودرهای لباسشویی هم استفاده می‌گردد. از سبوس و کاه آن نیز به عنوان خوراک دام استفاده می‌کنند. انواع مختلف گندم برای مصارف مختلف مورد استفاده قرار می‌گیرند. مثلا گندمهای نرم بهاره یا پاییزه برای مصرف در صنایع بیسکویت سازی ، شیرینی‌پزی و کیک‌پزی مناسبند. در حالی که از گندمهای سخت پاییزه و بهاره در نانوایی استفاده بیشتری دارند.



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


هویت جنسی و نقش پذیری جنسی

هویت جنسی و نقش پذیری جنسی

در یک فرایند پیچیده و بسیار حیرت انگیز زندگی انسان شکل میگیرد از نقطه ی کوچکتر از نقطه ی آخر این پاراگراف داستان زندگی من و شما و هزاران انسان دیگر شروع می شود .

در جدال برای بارور شدن تخمک جنسیت ما مشخص میشود و شاید بتوان گفت جنسیت همواره برای بشر مهمترین بخش زندگی بوده چرا که با آن زندگی شخص شکل می گیرد ، نام ، نوع پوشش ،نقش های اجتماعی و.....

حتی در این قرن و حتی در جوامع صنعتی و پیشرفته هنوز تمایزو تفاوت های جنسیتی را آشکارا نظاره می کنیم .

گشتی درسیر تحول و رشد جنسی انسان برای درک بهتر مطلب حایز اهمیت است .

واقعا چگونه ما به چنین درکی از جنسیت خود می رسیم ؟

تا قبل از دو سالگی کودک هیچ برداشتی از دختر و پسر بودن ندارد وقتی به دوسالگی میرسد از وجود دخترها و پسرها آگاه می شود و تفاوت فیزیکی پدر و مادر را درک می کنند رفته رفته می فهمند که لباس و رفتار مردانه و زنانه کدام است و به تدریج از نقشهای سنخی نیز آگاه می شوند بطور مثال اگر کسی کامیون براند و در تیم آتش نشانی باشد قطعا مرد است اگر کسی ظرف بشوید و غذا بپزد قاعدتا زن است .

در سه سالگی اسباب بازی های سنی جنسیتی (عروسک ، ماشین ) را انتخاب می کند و نقش های سنخی ( پرستار در برابر پزشک ) را ایفا می کنند ، در این سن در انتخاب اسباب بازی و نقش های مرتبط با جنس جا به جایی زیادی دیده می شود پسرها همان قدر با عروسک راحت بازی می کنند که دخترها بازی می کنند .

با رسیدن به پنج سالگی این موقعیت معمولا تغییر می کند پسری که دوست دارد لباس دخترانه بپوشد و لباس بر تن عروسک کند و دختری که دوست دارد لباس پسرانه بپوشد و با تفنگ بازی کند از سوی خانواده مورد انتقاد قرار می گیرد پسرها وانمود می کنند سوپرمن و هیولا هستند و دخترها پرنسس یا راهبه هستند .

تفاوت های جنسی در بازی نیز آشکار می شود ، پسرها نقش های بیرون از خانه را بازی می کنند و از فضای فیزیکی بیشتری سود می برند در بازی های پر سر و صدا و زد و خورد شرکت می کنند ، دخترها بیشتر در نقش های که جنبه ی کمکی و پرورشی دارند مثا نظافت ، بچه داری و .....در این سن هنوز هر دو جنس در موقع بازی خیلی با هم مخلوط می شوند گرچه رجحان همبازی هم جنس رفته رفته آشکار می شود .

در سن هفت سالگی به احساس ثبات جنسیتی دست می یابند یعنی اینکه به کدام جنس تعلق دارند و جنس آنان در طول زندگی ثابت می ماند (دقیقا مثل ثبات شی در دوساگی) ولی انعطاف پذیری در نقش جنسیتی را دارند !!!!

بله توان انعطاف پذیری نقش جنسی را دارند بین هویت جنسی و نقش پذیری جنسی تفاوت بسیاری ست ، هویت جنسی به برداشت شخص از زن یا مرد بودن خود است که طبیعت و نهاد در انسان گذاشته و انسان در آن دخل و تصرفی ندارد ولی نقش جنسیتی فراگیری آن دسته از خصوصیات و رفتارهایی ست که فرهنگ هر جامعه برای زنان و مردان مناسب می داند بنابراین نقش آموزی جنسی ساخته فرهنگ هر جامعه است طبق نظریه ساندار بم در طرحواره ی جنسی کودک یاد میگیرد با عدسی های جنسیتی اکتسابی از فرهنگی که رشد نموده دنیا را ببیند .

آنچه مسلم است باورهای جنسی هر جامعه ای متفاوت است و تاثیر عمیقی بر بازی ، حافظه ، خصایص ،سلایق ، انتخابها ، و کل زندگی ما دارد ، ما با یک سری کلیشه های جنسیتی رشد می کنیم و زندگی می کنیم ، کلیشه ها چارچوب هایی که دخترها و پسرها و زنان و مردان در یک چارچوب بافت فرهنگی ای که در آن زندگی می کنند باید به آن شبیه باشند .

کلیشه ها مشکلات بیشماری به همراه دارند :

- توصیف نادرستی از دختر و پسر دارند مثلا این ادعا که همه ی پسرها درشت تر و قوی تر از دخترها هستند یا دخترها ظریف تر از پسرها درست نیست و مورد نقض بسیار دارد

- محدوده ی تعریفی که دختر یا پسر را ارایه می دهد بسیار بسته است افرادی که در این محدوده قرار نمی گیرند صرفا چون با دیگران فرق دارند مورد انتقاد قرار می گیرند

- کلیشه سبب تداوم خصوصیات قراردادی می شود که بسیاری از آنها مطلوب نمی باشد این ادعا که پسرهای واقعی قوی و پرخاشگرند ولی دخترها غیرفعال وآرام هستند و دعوا نمی کنند مشکلات زیادی به همراه دارد ممکن است پسرها خیلی به قدرت فیزیکی خود متکی شوند و دخترها در غیر فعال بودن راه افراط بروند بطوریکه جامعه ای ایجاد شود که دچار انباشتگی مردان متخاصم و زنانی غیر فعال و منفعل شود مشکل دیگر مثل حساسیت و هیجان پذیری زنان که زنان ملزم به بیان آن و مردان ملزم به واپس رانی آن هستند ، زنان را در معرض آسیب قرار می دهد و زندگی مشترک آنها را آشفته و مردان را از توانایی فهمیدن دلیل آشفتگی همسرانشان محروم می سازد و در نتیجه مردان و زنان نخواهند توانست دوست و همراه واقعی یکدیگر باشند

- کلیشه ها سبب محدود شدن نقش ها می شود اگر قرار باشد زنان نان آور باشند که اکثرا هستند پس مردان باید به خانه داری و پرستاری بچه مشغول شوند ، کلیشه ها سبب محدود شدن دامنه مشاغل و حرفه های دسترسی پذیر برای مردان و زنان می شود ، مردان می توانند پرستاران وبی شوند و معلم مرد در مدارس ابتدایی که به شدت هم مورد نیاز است و زنان مهندسان و دانشمندان ورزیده ای می توانند باشند .

مساله ی مهم برای کودکان آن است که به نحوی پرورش یابند که به دور از کلیشه ها بتوانند آزادانه حرفه ی خود را انتخاب کنند هرچند مفاهیم مربوط به نقش جنسیتی به آهستگی در حال تغییر است و ظاهرا تکوین آن آغاز شده ، آمیختن تدریجی صفات و نقش های مذکر و مونث و ایجاد آندروژنی ( مذکر و مونث در یک قالب ) است .

صفات مذکر بر اثبات وجود تاکید دارد :رهبری ،سلطه ، استقلال ، رقابت جویی و فردیت

صفات مونث بر یکپارچگی تاکید دارد :همدردی ، محبت و تفاهم .

کودکانی که نه ویژگی های جنس مذکر و نه مونث را داشته باشند نامتمایز خوانده میشوند نه دارای یکپارچگی هستند و نه اثبات .

و اما کودکان آندروژنی هم از میزان بالای اثبات وجود و هم یکپارچگی برخوردارند یعنی هم صفات مذکر و هم مذکر .

بنابراین طبقه بندی نقش های سنخی جنسیتی چهار گروه را شامال می شود :

ـ مردانه

ـ زنانه

ـ متمایز

ـ آندروژنوس

اثبات وجود بالا باشد و یکپارچگی پایین ( مردانه ) یکپارچگی بالا باشد و اثبات وجود پایین (زنانه ) نه اثبات وجود داشته باشد و نه یکپارچگی ( نامتمایز ) هم یکپارچگی بالا و هم اثبات وجود (آندروژنی )افراد آندرژنی از لحاظ نقش ، فاقد سنخ بندی جنسیتی هستند هر چند از لحاظ فیزیکی مشخصا مرد یا زن هستند آنها رفتارشان را با موقعیت سازش می دهند و خود را با تعاریف فرهنگی مرد و زن محدود نمی کنند جنسیت خود را کاملا قبول دارند و نقش خود را یک انسان می دانند بسیار دیده می شود چه بسیار زنانی که به عنوان حمایت از حقوق زنان جنسیت خود را نادیده میگیرند و گمان می برند با حل شدن در هویت و نقش جنسیتی مردانه معنا می یابند و به خود معنا میدهند که در نهایت دچار مشکلات روحی و ناهماهنگی های شناختی می شوند ، زن آندروژنی در عین حال که از مراقبت کودک و کارهای منزل احساس وبی دارد از تعویض روغن ماشین خود یا بنزین زدن یا مشاغل سخت احساس ناراحتی نمی کند ، مرد آندروژنی نیز از مراقبت و نگهداری کودک . انجام امور منزل احساس ناراحتی نمی کند .

ما در جهانی زندگی میکنیم که فکر میکنم سخت ترین کار رسیدن به تعادل است با توجه به مطالب فوق به خصوص رسیدن به تعادل جنسیتی سخترین تلاش نه فقط برای خودمان که برای پرورش نسل آینده است و این مهم امکان پذیر نیست مگر با آگاه سازی به خصوص مادران که همواره قلب تپنده ی جامعه هستند و همواره مخاطب اصلی رسانه ها اعم از غربی و شرقی ، سیاسی و غیر سیاسی ، اخلاقی و غیراخلاقی ، خبری و تبلیغاتی و......

آگاه باشیم و هوشیار که در این بازار شلوغ در این دنیای پر زرق و برق وظیفه ی اصلی ومقدس و خطیر ما پرورش و تربیت انسانهایی به نام واقعی کلمه است فراموش نکنیم زودتر از آنچه فکر می کنیم زمان را از دست می دهیم .



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


خوشبختانه انسان محسوب شده ام
و باز امشب غمی دیگر و سکوتی دیگر غمی جانکاه و سکوتی اجباری چه دلنشین میشود وقتی امیدت

به انسانهای اطرافت باشدو زمان نیاز تنها یاورت خلوت و سکوت و پتک صدای ثانیه ها باشد.

غمگین تر از همیشه میگذرد باز این لحظات زندگی و انتظار روزهای خوشی درمان آن.ولی نمیدانم به چه چیزی و زمانی روزهای خوشی گویند چون با وجود آنکه چند سالیست به انتظار آنیم و هنوز هیچ خبری نیست.بقول معروف او سواره وما....

به هر حال انسان چوب اشتباهات خودش را میخورد و من نیز در اینت مورد خوشبختانه انسان محسوب شده ام



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


حجاب وپوشش از منظر روانشناسی

حجاب وپوشش از منظر روانشناسی

روانشناسی با نام وقابلیت جدید خود که نخود هر آشی شده است ، علم جدیدی است که سابقه آن به صورت کلّی به صدسال پیش بر می گردد امّا چون این علم همه چیز روابط انسانی را مورد کند وکاش قرار می دهد ما هم  بودن ونبودن حجاب رابه طور اجمال  از این منظر بررسی می کنیم :

روانشناسی مسأله پوشش را با مطالعه انسان پیوند می زند و با توجّه به اینکه انسان به طور ساختاری موجودی است که نیازهای خاصّی دارد بنابراین نظریات روانشناسان در مورد حجاب وپوشش بسیار متفاوت وگاه متناقض است . البته باید پذیرفت که این علم هنگامی به شناسایی انسان پرداخت که زمان و دوران خداکشی ودین کشی بود وشاید این گفته نیچه را نباید زیاد بی تأثیر دانست که در دین مسیح خدا مرده است وخدا را مسیحیان کشته اند .

البته آن بنده خدا مقصود دیگری داشت که در رابطه با این طرز تفکّر مسیحیان است که مسیح را فدا شده برای آزادی انسانها می دانند . و در واقع او در حیات زمینی خود به صلیب آویزان شد وکشته شد وپس از چند روز به صورت رکن دیگر وجودی خود (روح القدس ) در آمد وبه آسمان در جایگاه نخستینش برگشت . هرچند این موارد – به صورت دروغین توسّط پولس یک یهودی مسیح ندیده در دین او جاری شد وطرز تفکّر قالب گشت وامروز دیگر از یکتاپرستی دین مسیح خبری نیست که جای بحث آن در اینجا نیست ولی باید دانست که طرز تفکّر غلط جدایی کامل دین از سیاست که کم کم به جدایی دین از زندگی تبدیل شد با نوسانات علم جدید همراه شد و به حدّی رسید که به طور مثال در چند دهه گذشته ، در میان عدّه ای از فروید به زشتی یاد می شد ودر میان عدّه ای دیگر تنها فروید را نمی پرستیدند وگرنه به خاطر غلوّ در تحریف از شخصیّت ایشان کتابهای گوناگونی نوشتند که موجود است البته روانشناسان بزرگ هم با فروید مخالف بودند وهمه دنباله رو او نبودند ویا تنها او روانشناس بزرگ نبود بلکه بنیانگذاران دیگری هم بودند ولی به خاطر صراحت او در ارائه گوناگون از این علم نام او خواسته ناخواسته بر روی زبانها افتاد وهمه کاسه کوسه ها هم البته بر سر او شکست .

ولی در شناخت مسأله حجاب وپوشش در بین مرد وزن این نکات ضروری است :

زن : از نظر روانشناسی به دو دسته تقسیم می شوند :

1- عدّه ای که حجاب را مانعی برای نشان دادن خود وزیبایی های شان ویا تفاوت وتبعیض بین زن ومرد می دانند .

2- عدّه ای که حجاب را موجب امنیّت زن ومرد می دانند و آن را مانعی برای رسیدن به اهداف شان نمی بینند والبته آن را عامل تبعیض هم نمی دانند چون این دسته از افراد پایبندی هایی هر چند کوچک با اخلاق و مذهب دارند

که خواه ناخواه این مسأله برای گروه نوجوان وجوان که در حین تکامل شخصیّتی هستند کاملاً روشن و آشکار است . نو جوان در سنی قرار دارد که کم کم به هویّت وجودی خود آشنا می شود وبرای نیازهای روز مره خود به دنبال پاسخ صحیح است که در این حوزه والدین با همکاری روشهای متناسب علمی آموزشی در مدارس بسیار مهم است وشخصیّت نوجوان را پخته می کند . نوجوان براى درك بهتر خود و آشنايى با محيط پيرامون خويش , نيازبه راهنمايى و آگاهى دارد.او هـمـواره در حال رشد و نمو است و رشد جسمى اش بطور طبيعى , همراه با حالتها و هيجانهاى روحى و عاطفى است
جـسـم جـوان بـه شكل غير ارادى به رشد خود ادامه مى دهدو رشد روحى و روانى وى در ارتباط مستقيم و متقابل با جسم اوست .هـنـگـامى جريان رشد, حالت طبيعى به خود مى گيرد, كه او از نظر فكرى دارای آرامش خاصّی باشد تا در یک پروسه سوال وجواب و جستجو با به وجود آوردن شرایط مناسب وبستر مناسب برای او راهکارهای طرقی وپیشرفت را برا خود در نظر بگیرد ونحوه برخورد خود را با جریانات بیرونی هماهنگ
 کند بـنـابـر ايـن ,نو جوان براى رشد روانى و سازندگى خود, نيازمند هدايت و راهنماي
بدون توصیه و  جبر والدین ومربّیان است ،تا در یک فضای کاملاً آزاد  بیندیشد وما هم بگذاریم فرزندان مان در همان ابتدا دارای استقلال رأی باشند ومشاوران خوبی برای ما باشند ، نظرات شان هرچند غیر قابل قبول را در مورد دین ،پوشش وحجاب وعلم ومسایل اجتماعی وسیاسی به کل رد نکنیم وبا آنها وارد شور شویم واگر لازم بود افرا اگاه را برای مقوله خاص به آنها معرّفی نماییم .
او بايد چگونه زيستن را بياموزد, به خصوص زمانى كه به شخصيت خود پى مى برد و كم كم خودش را پيدا مى كند كه : من كيستم و در كجا هستم وچگونه بايد باشم ؟ او بايد پاسخ اين سوالها را بيابد, تا بتواند در مسير زندگى خود سنجيده گام بردارد و به آينده اى مطمئن و سعادتمند دست يابد.
 
نوجـوان وجوان  بـه عـلـت اين كه سنش كم است و كمتر از بزرگسالان گرفتار ناملايمات زندگى شده , داراى ذهنى خام و عارى از تجربه است .اوكـمـتـر از بـزرگـتـرهـا سردو گرم روزگار را چشيده و با مشكلات و دشواريهاى كمترى در زندگى روبه رو گرديده است .ذهـن پـاك و سـاده اش چـنـدان فرصت انحراف و آلودگى پيدا نكرده و از طرفى
جوان هنوز قسمت بيشتر عمر خود را در پيش رو دارد.وآماده پذیرش دانستنی های بزرگسالان است واو برای رسیدن به یک شخصیّت که او را آقا ویا خانم .... صدا بزنند لحظه شماری می کند . بنابراین او با شناخت بهتر خود, مى تواند از بروز واكنشهاى نابهنجار در برابر پيشامدهاى زندگى , در آينده جلوگيرى نمايد.

از دیدگاه روان شناسی مرحله نوجوانی وجوانی  مرحله شکل گیری هویّت و پخته شدن آن است ، پس وظیفه والدین ومربّیان در این سن بسیار سخت ونفس گیر است .از دیدگاه روان شناسی وجود حجاب یک پدیده دینی همراه با مولفه های عقلانی است که احساس بودن ویا نبودن آن بستگی به پرداخت شخصیّت انسان دارد که شکل گیری شخصیّت در دوران نوجوانی وجوانی است واین خود به خود اهمیّت این حوزه از تفکّر واندیشه را نشان می دهد .

پوشش و دوران نوجوانی

دوران نوجوانی ، دوران بلوغ ورشد ودوران نقش پذیری  هویّت در ضمیر باطن انسان است . دورانی که انسان به شدّت در حال شناسیایی خود ومحیط اطرافش است . يـكـى از آگاهيهاى بسيار مهم در زندگى جوان , قبل از شناختن محيط و پديده هاى پيرامونش , آشنايىباخوداست .توجه به خويشتن و آگاهى به خود يكى از شگفتيهاى نظام آفرينش است , زيرا انسان علاوه بر علم و آگاهى به اشيا و ديگران , درباره خود آگاهى وتوجه حضورىدارد و در عين حال مى تواند تـوجـه خـود را بـه شـخصيت خويش متمركز سازد و رفتار و كردار خود را مورد ارزيابى و تحليل قـراردهـد,
.دوران بلوغ , كه يكى از مهمترين و حساسترين دوران زندگى است ,
مهمترين ويژگيهاى اين دوران , بروز تمايلات جنسى است .
و به تناسب آن خواسته های فطری وغریزی عواطف آدمی است ، چون در این دوره نوجوان که به شدّت به سمت جوانی می رود ورشد ونمو جسمی او همراه با رشد مولّفه های فکری او در مورد شناخت کلّی از جهان ومحیط زندگی شکل می گیرد به صورت غریزی خواستار ارتباط با شخص مخالف جنسی است و در این رابطه پسران دارای یک استراتژی هستند که آن در همه موارد فکر وخیال کردن در مورد ارتباط با فرد مخالف است و گاه در اثر افراط در این اندیشیدن به مرحله خطرناک دوگانگی رفتاری ویا پناه بردن به شخصیّت پنهان وباطنی خود است که دارای دوست زیبایی است که در روی کره زمین نظیر ندارد . و از نظر دختران وجود حجاب به خودی خود مانعی برای تماس با افراد مخالف جنسی نیست . و این مقوله رابطه مستقیم با نحوه ارتباط مذهبی ودینی واخلاقی در خانواده ومدرسه بر می گردد ولی به طور کلّی آنها از اینکه لباسهایی بپوشند که نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند در یک وجه اشتراک قرار دارند .و این مقوله تنها برای آدمی نیست حتّی حیوانات هم برای اینکه نظر جنس مخالف را به خود جلب کنند تغییرات ساختاری از لحاظ فرم وقیافه به خود می دهند و یا آوازهای مخصوصی را می خوانند .

بنابراین باید برای قبول کردن این سن ومشکلات نوجوانان برنامه ریزی کرد و سلامت آینده فکری ومعنوی هر کشوری به تربیت صحیح دوران نوجوانی وجوانی باز می گردد که تنها وظیفه والدین نیست ، مربّیان هم باید مکمّل رفتارهای صحیح والدین وحتّی در پاره ای از موارد اصلاح کننده رفتارهای غلط والدین ونوجوانان باشند. باید به گونه ای برنامه ریزی کرد که نه وضع پوشش نوجوانان ما آسیب ببیند ونه نوجوانان پوشش را مانعی برای رشد وتکامل خود ویا تبعیضی علیه خود بدانند .

 

حجاب وهویّت

حجاب وهویّت یک مقوله جدانشدنی در دوران بلوغ وپس از آن هستند . حجاب یعنی حفظ حرمت وارزشهای وجودی خود وهویّت یعنی شناخت خود به عنوان یک موجود برتر که دارای اندیشه وتفکّر است و ماهیّت او این گونه است (یا پسر ویا دختر است )و باید برای آینده برنامه داشته باشد ودوست دارد در آینده مشکلات مهم زندگی دیگران را مرتفع نماید والبته خود در خوشبختی تمام باشد هنگامی که مسیر درست تربیّت برای   زندگی نوجوان پی ریزی شد و او به شناخت کلّی از خود رسید در این زمان متوجّه می شود که حجاب نیز یکی از مولّفه های هویّت اوست . چنانکه حجاب را هویّت زن مسلمان وبی حجابی را هویّت سست دینان وبی دینان می شناسند  .البته همانطور که گفته شد تنها در زمانی این تفکّر در اذهان روشن جوانان نقش خواهد بست که در دوران نوجوانی وجوانی از یک روش مناسب وعلمی وتجربی کارامد پرورش روحی واخلاقی بی نصیب نباشند



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


حجاب در روانشناسي
حجاب در روانشناسي



مقدمه:

هر انسانى، با هر نظام فكرى، افعال اختيارى‏اش را به منظور رسيدن به اهدافى كه آن‏ها را پسنديده و خوب تشخيص داده، انجام مى‏دهد؛ به عبارت ديگر، تمام افعال ارادى آدمى، تابع حسن و قبحى است كه تشخيص مى‏دهد. «حجاب و بى‏حجابى» نيز از اين چارچوب برون نيست. عده‏اى حجاب را نيك مى‏دانند و بدان پايبندند و در مقابل، بى‏حجابى را زشت مى‏شمارند و از آن بيزارى مى‏جويند؛ چنان كه گروهى بى‏حجابى را پسنديده، به آن اهتمام مى‏ورزند و حجاب را عملى زشت دانسته، دامن خود را از آن پاك مى‏سازند. اين نوشتار، فارغ از دليل‏هاى عقلى و نقلى و مقتضيات فطرى در پى بررسى آثار اين دو پديده است و خوبى و بدى و زشتى و زيبايى هر يك را مى‏نماياند تا هر كس با تدبير در آثار آن دو، راه صواب پيش گيرد.


دامنه تأثير رفتارها:

بى‏ترديد زندگى اجتماعى - خواه بر استدلال عقلى و خواه برخواسته فطرى و خواه بر بنيان قراردادهاى اجتماعى و... بنا شده باشد - از تأثير و تأثّر متقابل افراد و عملكرد آن‏ها تهى نيست. خوبى‏ها و زيبايى‏ها براى فرد و خانواده و جامعه مفيدند و زشتى‏ها و بدى‏ها نيز به همه زيان مى‏رسانند. و تأثير خود را بر تمام اعضا و اركان جامعه به جا خواهند گذاشت.

همنوايى آهنگ تكوين و تشريع‏:


مدبّر آفرينش كه خواهان تداوم نسل بشر است، خود، به قلم تدبير و تكوين، جاذبه‏هاى عقلى، اجتماعى، فطرى و زيستى - جنسى را در آدميان و حتّى حيوانات و گياهان به وديعت نهاده تا در پرتو جذب و انجذاب درونى هميشگى شعله وجودشان را بر افروخته نگهدارند. خالق هستى براى بقاى ديگر موجودات تنها همين جذب و انجذاب را كافى دانسته، ولى براى بقاى نسل بشر مسؤوليت سپارى را نيز از نظر دور نداشته است؛ زيرا بشر چون جانوران و گياهان نيست كه نسل وى تنها با جاذبه‏هاى زيستى - جنسى و عشق ورزى آزاد پايدار ماند. نوزاد انسان پس از تولّد به تغذيه، نگهدارى و پرورش درست نيازمند است و بدون مراقبت‏هاى بهداشتى، زيستى و... فرصت حيات نمى‏يابد. بر اين اساس، معمار هستى كه نهاد آدمى را آن گونه سرشت، برگنبد تشريع اين گونه نوشت كه ازدواج محبوب‏ترين بنيادها براى بنا نهادن كانون تولّد و مهد پرورش و رشد نوع انسان است‏1، تاهم جذب و انجذاب به محيط خانواده محدود گردد و هم نسلى سالم و متعادل پرورش يابد. چون جذب و انجذاب لجام گسيخته هرگز به بقاى نسل تن نمى‏دهد و آن را مزاحم عشق ورزى خود مى‏بيند؛ همان‏گونه كه نسل ناسالم، پدر و مادرى نمى‏شناسد تا آن نژاد را استمرار بخشد2. به اين منظور، انتظار مى‏رود معمار نظام تكوين و تشريع در راه نيل به خواست خود، به تدبير و تشريع لازم دست يازد و اسباب رسيدن به آن هدف را تشريع فرمايد. «حجاب» در شمار اين اسباب جاى دارد. اينك در اين نوشتار، با پرداختن به برخى آثار تربيتى و روان شناختى اين دو پديده، سودمندى و ضرر آفرينى هر يك را هويدا مى‏سازيم تا هر كس خود آگاهانه تصميم گيرد.

حجاب و رشد شخصيت‏:

شخصيت؛ مجموعه افكار، عواطف، عادت‏ها و اخلاقيات يك انسان است كه به تمايز وى از ديگران مى‏انجامد3؛ به عبارت ديگر، مجموعه صفات و ويژگى‏هاى جسمى، روانى و رفتارى كه هر انسان را از انسان‏هاى ديگر متمايز مى‏سازد، شخصيت نام دارد4. بر اين اساس، هر كس شخصيتى دارد كه خود را با آن معرفى مى‏كند. و ديگران نيز او را به همان ويژگى‏ها مى‏شناسند. در، «روان‏شناسى كمال» انسان رشد يافته كه انسان خواستارِ تحققِ خود (actualizing person - The Self) معرفى مى‏گردد، اين گونه توصيف شده است: انسانى كه نيازهاى سطوح پايين (نيازهاى جسمانى، ايمنى، تعلق، محبت و احترام) را پشت سر نهاده، در صدد استفاده از توانايى‏ها و قابليت‏هاى خود است و به دنبال به فعليّت رساندن خويشتن و تحقق خويش است‏5. اريك فروم انسان رشد يافته را انسان بارور (Productive person) معرفى مى‏كند و در تعريف او مى‏گويد: وى انسانى است كه نيازهاى روانى‏اش را از راه‏هاى بارور و زايا و خلاق ارضا مى‏كند6. به عقيده اريك فروم مؤثرترين عامل در رشد شخصيت انسان برآوردن معقول نيازهاى روانى است كه حيوانات پست اين نوع نيازها را ندارند. انسان سالم نيازهاى روانى - نه نيازهاى جسمانى مانند گرسنگى، تشنگى، جنسى و...- خود را از راه‏هاى خلاّق ارضا مى‏كند و اشخاص ناسالم از راه‏هاى نامعقول‏7. اكنون بايد ديد فرصت رشد شخصيت با رعايت حجاب بيش‏تر فراهم مى‏گردد يا با عدم رعايت آن؟ انسانى كه پيوسته نگران زيبايى خود است و بيش‏تر در جهت معرفى پيكر خود مى‏كوشد، بهتر مى‏تواند قابليت‏هاى خود را بشناسد و به فعليت برساند يا آن كه سر در باغ انديشه دارد؟ آيا توجّه به نيازهاى جسمانى و سطحى به انسان امكان رشد مى‏دهد يا توجّه به نيازهاى عالى و مخصوص انسان‏ها؟ آيا غرق شدن در خود نمايى و جلب توجّه ديگران مسير منتهى به يافتن خويشتن است؟ انسانى كه زندگى‏اش تحت فرمان و اراده‏اش نيست، در حس هويّت يابى خود (of Identity A Sense) دچار شكست شده است‏8 تا چه رسد به آن كه هويّتش را به كمال رساند. زيرا سليقه و خواست ديگران در زندگى‏اش تأثير مى‏گذارد و چنان زندگى مى‏كند كه ديگران مى‏پسندند، نه آنگونه كه خود مى‏پسندد.

بى‏حجاب در انديشه نمايش خود و زيبايى خويش است. اين امر كه عقده حقارت (inferority complex) انسان را مى‏نماياند، زمينه رشد و تعالى وى را نابود مى‏سازد؛ در حالى كه زن مانند مرد يك انسان است و بايد از نظر انسانى رشد و تكامل يابد. كسى كه با نمايش زيبايى خود و گزينش پوششى ويژه در انديشه جلب نظر ديگران به سر مى‏برد، در حقيقت مى‏خواهد با تكيه بر جذابيت‏هاى ظاهرى خويش و نه اصالت‏ها و ارزش‏هاى متعالى خود، جايى در جامعه بيابد. در واقع او از اين طريق اعلام مى‏دارد، آنچه برايش اصل است و اهميّت دارد، «زن بودن» او است نه انسانيت و انديشه و لياقت و كارآيى‏اش. چنين فردى قبل از همه اسير خويش است و به مغازه‏دارى شبيه است كه پيوسته در انديشه تزيين ظاهر و تغيير دكور خود به سر مى‏برد و فرصت پرداختن به آرزوهاى بزرگ‏تر را نمى‏يابد9.

حجاب و حرمت خود (احساس ارزشمندى):

از نظر روان‏شناسى، قطعى‏ترين عامل رشد انسان «ميزان ارزشى» است كه هر فرد براى خود قائل است‏10؛ به عبارت بهتر، نافذترين عامل رشد روانى و شخصيتىِ انسان، سطح حرمت خود (esteem - Self) او است. درجه ارزيابى فرد از خود، حرمت خود خوانده مى‏شود و در واقع باز خوردى از مورد قبول بودن و مورد قبول نبودن به شمار مى‏آيد. اين قضاوت در قالب رفتارهاى كلامى و غير كلامى بروز مى‏كند و گستره‏اى است كه فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش و يا ناموفق و بى‏ارزش مى‏داند11.

چنان كه گذشت، «سطح حرمت خود» در سازش يافتگى هيجانى، اجتماعى و عاطفى تأثير بسيار دارد و از عوامل تعيين كننده اساسى در شكل‏دهى الگوهاى رفتارى و عاطفى است؛ به گونه‏اى كه ترديد افراد در ارزشمندى‏شان به ناتوانى در رسيدن به زندگى عاطفى موزون مى‏انجامد. اين افراد همواره از آشكار شدن ناتوانى‏هاشان هراسناكند و صحنه را ترك مى‏كنند. از طرفى خلاقيت با «سطح حرمت خود» رابطه كاملاً مستقيم دارد12.

به راستى آيا برهنه شدن و كشاندن رفتارهاى جنسى به كوچه و خيابان به آدمى ارزش مى‏دهد و انسان را از احساس ارزشمندى بهره‏مند مى‏سازد؟ البتّه شايد احساس رضايت آنى و زود گذر پديد آورد، ولى كم‏تر كسى است كه بر خوردارى از اين حالت و رفتار را ارزش تلقى كند و شخص برخوردار از اين روحيه را ارزشمند بداند. افزون بر اين، تأمين هر خواسته‏اى هميشه با احساس رضايت همراه نيست. در جامعه‏اى كه برهنگى تمام شريان‏هاى آن را پر كرده و زن و مرد همواره در حال مقايسه داشته‏ها و نداشته‏هاى خويشند، انسان‏ها در تشويش مستمر و دلهره هميشگى فرو مى‏روند؛ زيرا رقابت و مقايسه در ميدانى رخ مى‏نمايد كه ظرفيت رقابت ندارد و بدين سبب، آدمى به تنوع طلبى حريصانه كشيده مى‏شود. بى‏ترديد تا وقتى اين انديشه فضاى ذهن آدمى را آكنده است، فرصتى براى بروز خلاقيت و ابتكار باقى نمى‏ماند. ذهنِ مشغول به تصاحب دل ديگران و جلب نظر مردان و پسنديده شدن، هرگز انديشه علمى را بر نمى‏تابد و نمى‏تواند يافته‏اى تازه عرضه كند. او در پى آن است كه در وضعيت موجود پسنديده شود نه آن كه وضعيت را تغيير دهد و با ابتكار و خلاقيت، طرحى نو در اندازد. از سوى ديگر، از آن‏جا كه احساس بى‏ارزش بودن تمام وجود اين افراد را پر كرده است، در پى جبران اين كمبود بر مى‏آيند و چون آسان‏ترين راه رسيدن به اين احساس، مقبول ديگران واقع شدن است، از طريق *** و عرضه پيكر خود در اين مسير گام بر مى‏دارند تا به شكلى، احساس ارزشمندىِ از كف رفته خود رإ؛ ّّ جبران كنند. در حالى كه شخص بر خوردار از حجاب هرگز چنين نيازى را احساس نمى‏كند. در نگاه او بهترين راه جبرانِ احساسِ ارزشمندى آن است كه خود را از دسترس بيگانگان دور نگهدارد و مقام و موقعيت خود را پايين نياورد13. گويا از همين رو است كه ويل دورانت مى‏گويد: زنان دريافتند كه دست و دل بازى مايه طعن و تحقير است.

بنابراين، چنين افرادى هم ارزشمندى را از كف داده‏اند و هم در جبران آن به بيراهه رفته‏اند. راه رسيدن به احساس ارزشمندى پايدار، رفتن در پى كسب صفات ارزشمند و پايدار است.

انسان بر خوردار از حجاب، با دور نگهداشتن خود از دسترس ديگران، سطح ارزشمندى خود را ارتقا مى‏بخشد تا آن‏جا كه مرد، نيازمندانه به آستان وى روى مى‏آورد. بى‏ترديد اگر زنان اين مفهوم را به طور كامل درك كنند، به پوشيده داشتن و مخفى ساختن پيكر خويش بيش‏تر گرايش نشان مى‏دهند14 و پى خواهند برد كه راه احساس ارزشمندى در دسترس و مقبول بودن لحظه به لحظه نيست. راسل مى‏گويد: از لحاظ هنرى، مايه تأسف است كه بتوان به آسانى به زنان دست يافت. ويل دورانت نيز مى‏گويد: آنچه مى‏جوييم و نيابيم عزيز و گرانبها مى‏گردد15.

ويليام جيمز به صراحت توصيه مى‏كند: زنان عزّت و احترامشان به اين است كه به دنبال مردان نروند، خود را مبتذل نكنند و خود را از دسترس مردان، دور نگهدارند.

پس حجاب احساس ارزشمندى است؛ كه موقعيتى بلند مرتبه براى زنان پديد مى‏آورد و مردان را در محدوديت فرو مى‏برد. اگر چه در بيان به زنان گفته مى‏شود كه پوشيده بيرون آييد؛ ولى واقعيت آن است كه به مرد گفته مى‏شود، بهره بردارى جنسى در همه جا ممنوع. چون راه چشم را كه نافذترين كانال حسىِ مردان است، نمى‏توان سد كرد.

حجاب و استحكام خانواده‏:

خانواده با اهميّت‏ترين نهاد اجتماعى است. خانواده كانون عشق و اميد و تحقق آرزوهاى آدمى و مركز تولّد و پرورش نسل بشر است؛ به گونه‏اى كه هيچ جامعه‏اى نمى‏تواند بدون خانواده پايدار بماند. در معارف الاهى خانواده مهم‏ترين جايگاه پرورش انسان است. قرآن كريم همسران را «لباس» يكديگر مى‏داند و بدين ترتيب نقش هر يك را معيّن مى‏كند. زن و شوهر نزديك‏ترين افراد به يكديگرند و چون لباس، يكديگر را از آفات و آسيب‏هاى عفت سوز و ايمان برانداز حفظ مى‏كنند16. افزون بر اين، آن‏ها مانند لباس، مايه وقار و آراستگى يكديگرند. بى‏ترديد اين نقش در پرتو تفاوت زن و شوهر شكل مى‏گيرد. چنانچه زن و شوهر از تعهدات خانوادگى رها باشند، نمى‏توانند براى يكديگر چون لباس به شمار آيند و عفت و وقار و شخصيت هم را پاس دارند. حجاب از لوازم سامان يافتن چنين بنيادى است و بى‏حجابى با آن تعارض آشكار دارد؛ زيرا بى‏بند و بارى در پوشش، بى‏بند و بارى در تحريك و احساس نياز را در پى دارد و تأمين نيازهاى شعله‏ور بنياد خانواده را نشانه مى‏رود17.
غريزه جنسى يكى از علل مهم ازدواج و به وجود آمدن خانواده است؛ امّا براى پايدارى‏اش كافى نيست. بعد از ازدواج به تدريج با گذر زمان اهداف جديد شكل مى‏گيرد؛ خواسته‏هاى زيستى و جنسى اندك اندك جاى خود را به نيازهاى روانى و امنيتى و عاطفى و شناختى مى‏دهد و ديگر سرمايه عشق ورزى به تنهايى براى تأمين اهداف خانواده و خواسته‏ها كافى نيست. نخستين شرط دستيابى بدين اهداف و تأمين خواست‏هاى جديد، آن است كه زن و شوهر از هويّت و خواست‏هاى فردى دست شويند و به سوى پى ريزى هويتى جمعى گام بردارند. چنانچه هر كس فقط خواهش خويش را پى گيرد؛ زن در جهت تجمل و خودنمايى و مورد پسند واقع شدن در اجتماع و جلب توجّه مردان گام بردارد؛ در دغدغه مقبوليت خويش فرو رود و نقش مادرى را به فراموشى سپارد؛ و از آن سوى مرد در انديشه رسيدن به تمكين‏هاى نوتر و پر رونق‏تر به سر برد و نقش پدرى را فراموش كند، بنيان خانواده بر باد مى‏رود. بى‏ترديد كانون خانواده با امورى چون توجّه به لباس و بدن و روى و موى و انگشت نما شدن و مشخص‏تر معرفى كردن خود، پيوند تنگاتنگ دارد و پرداختن بدين امور و فراموش كردن اهداف خانواده و نيازهاى برتر، پايه‏هاى خانواده را متزلزل مى‏سازد.

حجاب و مسؤوليت پذيرى‏:

هر كس در برابر خود و ديگران مسؤول است. انجام موفقيت‏آميز مسؤوليت به استعداد و برخوردارى از توانمندى‏هاى متناسب و ظرفيت‏هاى روان شناختى و جسمى نياز دارد. توفيق در پاره‏اى از مسؤوليت‏ها و حتّى سپردن برخى از مسؤوليت‏ها به حجاب تكيه دارد و افرادى كه بى‏حجابى پيشه مى‏كنند، توان انجام آن را ندارند. اين گروه ناگزير بايد به خويش پردازند و - چنان كه امروزه مشاهده مى‏كنيم - چاره‏اى ندارند جز آن كه انجام آن مسؤوليت‏ها را به ديگران و حتّى مردان بسپارند18. زنانى كه در پى دلربايى و جلب نظر ديگرانند و جز عرضه پيكر خود به چيزى نمى‏انديشند، هرگز نمى‏توانند غمخوار همنوع خود باشند؛ در برابر خانواده و اجتماع احساس مسؤوليت كنند و به معنويت خود و اعضاى خانواده و جامعه بينديشند. اين افراد، افزون بر آن كه خود به دليل ناتوانى يا شانه خالى كردن از انجام دادن مسؤوليت‏هاى فردى باز مى‏مانند، با روحيه و وضعيت بدنى خاص خويش محيط را آلوده و موقعيت را براى فعاليت مسؤوليت پذيرانه نامساعد مى‏سازند. بر اين اساس، بازدهى فعاليت‏هاى خانوادگى و اجتماعى را كاهش مى‏دهند و حتّى دقّت عمل را دچار اختلال مى‏كنند؛ به عبارت ديگر، اين افراد خود ناتوان مى‏مانند و ديگران را نيز از انجام دادن تعهدات و مسئوليت‏هاشان باز مى‏دارند. تحقيقات گسترده و به ويژه پژوهش‏هاى ميدانى، حاكى از افت توليد و كاهش سطح كيفيت در مراكز آلوده به افراد بى‏حجاب، بر درستى اين سخن گواهى مى‏دهد.

اسلام كه عاطل و باطل ماندن نيروهاى عظيم انسانى و غير انسانى را نمى‏پسندد، براى رسيدن به موفقيت در انجام تعهدات و مسؤوليت‏هاى فردى و اجتماعى، استعداد و شرايطى را لازم مى‏داند كه رعايت پوشش خاص يكى از آن‏ها به شمار مى‏آيد. فرد بى‏حجاب با رعايت نكردن اين شرط در واقع از قبول مسؤوليت خوددارى ورزيده، در پى خواسته‏هاى خود مى‏رود و حتّى ديگران را از انجام تعهدهاى پذيرفته شده باز مى‏دارد. بنابراين، حجاب هرگز به معناى محدود كردن حوزه مسؤوليت زن نيست. حجاب شرط موفقيت در انجام دادن مسؤوليت‏ها و سپردن برخى مسؤوليت‏ها است. انسان، با انتخاب بى‏حجابى از قبول مسؤوليت‏هاى حساس و سنگين شانه خالى مى‏كند؛ آزاد از هر تعهدى سر بار ديگران مى‏شود و مسؤوليت‏ها را به ديگران وا مى‏گذارد.

پى‏نوشت:

1. الميزان، محمدحسين طباطبائى، ج 3.
2. فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل.
3. مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادى.
4. روان‏شناسى شخصيت، يوسف كريمى،
5. روان‏شناسى كمال، دوان شولتس، گيتى خوشدل.
6. مكتب‏ها و نظريه‏هاى روان‏شناسى، سعيد شاملو.
7. روان‏شناسى كمال.
8. فلسفه حجاب، على محمدى.
9. روان‏شناسى حرمت خود، ناتانيل براندل، هاشمى جمال.
freeman sunfran cisco.196 .Esteem - The Antecedents of self .10
11. بررسى حرمت خود در نوجوانان...، سيد حسن سليمى، مجله روان‏شناسى، شماره 2.
12. مسأله حجاب، مرتضى مطهرى، صدرا.
13. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، صدرا.
14. مسأله حجاب، مرتضى مطهرى، صدرا.
15. نظام حقوق زن در اسلام، مرتضى مطهرى، صدرا.
16. الميزان، محمدحسين طباطبائى، ج 3.
17. فرهنگ برهنگى و برهنگى فرهنگى، غلامعلى حداد عادل.
18. مجموعه مقالات كنفرانس زن، مقاله حجاب و آزادى.


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


درمان با لیتیوم

 

لیتیوم برای درمان کوتاه‌مدت و پروفیلاکتیک اختلال دوقطبی I استفاده می‌شود.

اثرهای داروشناختی

لیتیوم پس از بلع به‌طور کامل از لوله گوارش جذب می‌شود. غلظت سرمی در مورد فرآورده‌های استاندارد در عرض ۱ تا ۵/۱ ساعت و در مورد فرآورده‌های دارای رهش کنترل‌شده در عرض ۴ تا ۵/۴ ساعت به بیشترین مقدار خود می‌رسند. لیتیوم به پروتئین‌های پلاسمائی متصل نمی‌شود، متابولیزه نمی‌شود و از راه کلیه دفع می‌گردد. نیمه عمر پلاسمائی آن در ابتدا ۳/۱ روز است و پس از تجویز به مدت بیش از یک سال ۴/۲ روز می‌باشد. سد خونی - مغزی، تنها به آهستگی به لیتیوم اجازه عبور می‌دهد، که این مطلب نشان می‌دهد چرا یک بار مصرف بیش از حد، لزوماً باعث مسمومیت نمی‌شود و چرا مسمومیت طولانی‌مدت به آهستگی برمی‌گردد. نیمه عمر لیتیوم حدود ۲۰ ساعت است و پس از ۵ تا ۷ روز مصرف منظم، تعادل به‌وجود می‌آید. کلیرانس کلیوی لیتیوم در افراد مبتلا به نارسائی کلیه کاهش می‌یابد (در سالمندی شایع است). دفع لیتیوم در طی حاملگی افزایش می‌یابد اما پس از زایمان کاهش پیدا می‌کند لیتیوم در شیر و همچنین به مقدار بی‌اهمیتی در مدفوع و عرق ترشح می‌شود

کارآئی درمانی

اپیزودهای مانیا:

لیتیوم مانیای حاد را کنترل می‌کند. این دارو در حدود ۸۰% افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I و در درصد نسبتاً کمتری از افراد مبتلا به مانیای مختلط با دیسفوریک، اختلال مانیای تندچرخ، سوءمصرف همزمان مواد، یا آنسفالوپاتی از عود جلوگیری می‌کند. لیتیوم به تنهائی در غلظت‌های درمانی، در عرض ۱ تا ۳ هفته اثر درمانی خود را ایجاد می‌کند. بنابراین برای کنترل حاد مانیا باید برای هفته‌های اول از تجویز یک بنزودیازپین‌ (مثل کلونازپام یا لورازپام) یا یک آنتاگونیست‌ گیرنده دوپامین (مثل هالوپریدول یا کلروپرومازین) نیز استفاده کرد.

لیتیوم در تقریباً ۸۰-۷۰% افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I به‌عنوان پیش‌گیری طولانی‌مدت از اپیزودهای مانیا و افسردگی مؤثر می‌باشد (۱

-         اپیزودهای افسردگی:

-         لیتیوم در درمان اختلال افسردگی ماژور و افسردگی مربوط به اختلال دوقطبی I مؤثر است. لیتیوم در حدود ۸۰% افراد مبتلا به اختلال دوقطبی I، اثر ضدافسردگی نسبی یا کامل به‌وجود می‌آورد. بسیاری از افراد به‌عنوان درمان نگه‌دارندهٔ طولانی‌مدت بیماری دوقطبی خود یک لیتیوم و یک ضدافسردگی‌ را به‌طور همزمان دریافت می‌کنند. تقویت لیتیوم درمانی با والپروات یا کاربامازپین معمولاً به‌خوبی و با خطر کمی برای ایجاد مانیا، تحمل می‌شود

-          

 

هنگامی‌که یک اپیزود افسردگی در فردی که درمان نگه‌دارنده لیتیوم را دریافت می‌کند، به‌وجود آید، تشخیص افتراقی باید شامل هیپوتیروئیدی ناشی از لیتیوم، سوءمصرف مواد و نداشتن پذیرش نسبت به درمان با لیتیوم باشد. رویکردهای درمانی ممکن عبارتند از افزایش غلظت لیتیوم (تا ۱ تا ۲/۱ میلی‌اکی‌والان در لیتر)؛ افزودن هورمون تیروئید کمکی (مثل ۲۵ میلی‌گرم لیوتیرونین در روز) حتی اگر آزمایش عملکرد تیروئید طبیعی باشد؛ تقویت لیتیوم با والپروات یا کاربازمازپین؛ استفاده محتاطانه از ضدافسردگی؛ ECT، و روان‌درمانی. برخی از متخصصان گزارش کرده‌اند که تجویز ECT به فردی که لیتیوم می‌گیرد، خطر اختلال عملکرد شناختی را افزایش می‌دهد، اما این مسئله مورد بحث می‌باشد. هنگامی‌که اپیزود افسردگی فروکش می‌کند، در صورت تحمل از نظر بالینی، باید سایر داروها را به‌تدریج کاهش داد و لیتیوم را به‌صورت مونوتراپی ادامه داد.

درمان نگه‌دارنده:

درمان نگه‌دارنده با لیتیوم تقریباً همیشه پس از اپیزود دوم افسردگی یا مانیای اختلال دوقطبی I دارند، دارای سیستم‌های حمایتی ضعیفی هستند. در اپیزود اول عامل ایجادکننده‌ای وجود نداشته است، اپیزود اول شدیدی داشته‌اند، خطر زیادی برای خودکشی دارند، ۳۰ سال یا بیشتر سن دارند، اولین حمله آنها به‌صورت ناگهانی آغاز شده است، اولین اپیزود آنها مانیا بوده است یا مرد هستند. لیتیوم همچنین درمان مؤثری برای اختلال سیکلوتایمی شدید می‌باشد.

چندین مشاهده لزوم شروع درمان نگه‌دارنده پس از اولین اپیزود مانیا را نشان داده‌اند. اول اینکه هر اپیزودی از مانیا خطر اپیزودهای بعدی را افزایش می‌دهد. دوم اینکه در بین افرادی که به لیتیوم پاسخ می‌دادند، ولی پس از اینکه مصرف آن را متوقف کردند و دچار عود شدند، دیگر در اپیزودهای بعد به لیتیوم پاسخ نمی‌دادند.

پاسخ به درمان با لیتیوم به‌گونه‌ای است که ادامه درمان نگه‌دارنده اغلب با افزایش کارآئی و کاهش مرگ و میر همراه می‌باشد. بنابراین اگر پس از یک دوره نسبتاً کوتاه از درمان نگه‌دارنده با لیتیوم، اپیزودی از افسردگی یا مانیا ایجاد شود، لزوماً به معنی شکست درمانی نمی‌باشد. البته ممکن است که پس از چند سال استفاده موفقیت‌آمیز، درمان با لیتیوم کم‌کم اثر خود را از دست بدهد. اگر این مسئله اتفاق افتد، درمان کمکی با کاربامازپین یا والپروات ممکن است مفید باشد.

دوزهای نگه‌دارنده‌ لیتیوم را اغلب می‌توان به شکلی تنظیم کرد که غلظت‌های سرمی یا پلاسمائی تا حدودی کمتر از آنچه برای درمان مانیای حاد لازم است حاصل شود. اگر قطع مصرف لیتیوم لازم شود، باید دوز را به آهستگی کاهش داد و قطع کرد. قطع ناگهانی درمان با لیتیوم با افزایش خطر عود سریع اپیزودهای مانیا یا افسردگی همراه است

دوزاژ و رهنمودهای بالینی

- بررسی طبی اولیه:

 

قبل از تجویز لیتیوم، یک پزشک غیر روانپزشک باید معاینه جسمی آزمایشگاهی روتین را به انجام رساند. بررسی آزمایشگاهی باید شامل اندازه‌گیری غلظت کراتینین سرم (یا اگر پزشک دلیلی

برای نگرانی درباره عملکرد کلیه داشته باشد، غلظت کراتینین ادرار ۲۴ ساعته) ارزیابی الکترولیتی، آزمایش عملکرد تیروئید (هورمون تحریک‌کننده تیروئید، تری‌یدوتیرونین و تیروکسین)، شمارش کامل سلول‌های خون، ECG، و یک آزمایش حاملگی در زنان در سنین باروری باشد.

-         دوزهای تجویزی:

-         در ایالات متحده، فرمولاسیون‌های لیتیوم عبارتند از کپسول‌های ۱۵۰، ۳۰۰ و ۶۰۰ میلی‌گرمی کربنات لیتیوم با رهش منظم (regular-release)؛ قرص‌های ۳۰۰ میلی‌گرمی کربنات لیتیوم با رهش کنترل‌شده؛ و شربت سیترات لیتیوم با غلظت ۸ میلی‌اکی‌والان در ۵ میلی‌لیتر.

-         دوز شروع برای بیشتر افراد بزرگسال ۳۰۰ میلی‌گرم فرمولاسیون با رهش منظم سه بار در روز است. دوز شروع در افراد سالمند یا افراد مبتلا به نارسائی کلیه باید ۳۰۰ میلی‌گرم یک بار یا دو بار در روز باشد. دوز نهائی بین ۹۰۰ و ۱۲۰۰ میلی‌گرم در روز، معمولاً غلظت درمانی ۶/۰ تا ۱ میلی‌اکی‌والان در لیتر، و دوز ۱۲۰۰ تا ۱۸۰۰ میلی‌گرم در روز معمولاً غلظت درمانی ۸/۰ تا ۲/۱ میلی‌اکی‌والان در روز را به‌وجود می‌آورد. دوز نگه‌دارنده را می‌توان در دو یا سه دوز منقسم از فرمولاسیون با رهش منظم یا در یک دوز منفرد از فرمولاسیون پیوسته - رهش تجویز کرد که معادل دوزهای ترکیبی روزانه از فرمولاسیون با رهش منظم می‌باشد. استفاده از دوزهای منقسم ناراحتی معده را کاهش می‌دهد و از تک‌غلظت‌های بسیار بالای لیتیوم جلوگیری می‌کند.

-         غلظت سرمی و پلاسمائی:

اندازه‌گیری غلظت سرمی و پلاسمائی لیتیوم روش استانداردی برای ارزیابی است، و این مقادیر مبنائی برای تیتراسیون می‌باشند. غلظت لیتیوم را باید به‌طور معمول هر ۲ تا ۶ ماه اندازه گرفت، و در افرادی که مشکوک به نپذیرفتن داروی تجویزشده هستند، علایم مسمومیت را نشان می‌دهند، یا در حال تنظیم دوز می‌باشند باید آن را فوراً اندازه‌گیری کرد.

شایع‌ترین راهکارها عبارتند از ۱ تا ۵/۱ میلی‌اکی‌والان در لیتر برای درمان مانیای حاد و ۴/۰ تا ۸/۰ میلی‌اکی‌والان در لیتر برای درمان نگه‌دارنده. احتیاطات و عوارض جانبی

کمتر از ۲۰% افرادی که لیتیوم می‌گیرند دچار هیچ عارضه جانبی نمی‌شوند، و ۳۰% افرادی که لیتیوم می‌گیرند دچار عوارض جانبی قابل‌توجهی می‌شوند. شایع‌ترین عوارض جانبی لیتیوم درمانی عبارتند از ناراحتی معده، افزایش وزن، تومور، خستگی و اختلال شناختی خفیف (

تداخلات داروئی

تداخلات داروئی لیتیوم در جدول اطلاعات بالینی داروهای سه‌حلقه‌ای و چهارحلقه‌ای خلاصه شده‌اند.

جدول اطلاعات بالینی داروهای سه‌حلقه‌ای و چهارحلقه‌ای

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نام ژنریک

 

 

محدوده دوز معمول بزرگسالان (میلی‌گرم در روز)

 

 

ایمی‌پرامین

 

 

۳۰۰-۱۵۰ (شامل ترکیب والد و متابولیت دزمتیل)

 

 

دزی‌پرامین

 

 

۳۰۰-۱۵۰ (شامل ترکیب والد و متابولیت دزمتیل)

 

 

تری‌میپرامین

 

 

۲۰۰-۱۵۰

 

 

آمی‌تریپتیلین

 

 

۳۰۰-۱۵۰ (شامل ترکیب والد و متابولیت دزمتیل)

 

 

نورتریپتیلین

 

 

۱۵۰-۵۰

 

 

پروتریپتیلین

 

 

۶۰-۱۵

 

 

آموکساپین

 

 

۴۰۰-۱۵۰

 

 

دوکسپین

 

 

۳۰۰-۱۵۰ (شامل ترکیب والد و متابولیت دزمتیل)

 

 

ماپروتیلین

 

 

۲۲۵-۱۵۰

 

 

کلومیپرامین

 

 

۲۵۰-۱۵۰

 

 



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


تستهای جدید روانشناسی
تستهای روانشناسی



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


سوالات روانشناسي شخصيت
 

سوالات روانشناسي شخصيت

 

  نظريه ها و مفاهيم شخصيت / تأليف: دكتر يوسف كريمي / رشته هاي: علوم تربيتي و روانشناسي
فصل اول - سوالات 10 - 1
1- اين تعريف كه شخصيت سازمان پويايي جنبه هاي ادراكي و انفعالي و ارادي و بدني فرد آدمي است» از كيست؟

الف) ديدگاه مكاتب
ب ) شلدن
ج ) مدي
د ) فرگوسن

 

  2- از ديدگاه مكاتب شخصيت، نقاب يا ماسكي است كه فرد به چه منظور به چهره خود نهاده است؟

الف) درك فشارها
ب ) روابط متقابل
ج ) اعمال شيوه هاي تفكر
د ) سازش با محيط
 

 

  3- به نظر مدعي، شخصيت فرد چه موردي را مشخص مي كند؟

الف) مشابهتهاي رفتار افراد
ب ) راههاي تعامل افراد
ج ) الگوي همسازي فرد
د ) شيوه هاي تفكر فرد  

 

  4- از نظر فرگوسن، شخصيت مجموعه چه ويژگي هايي است؟

الف) جنبه هاي ارداكي و انفعالي
ب ) سازش با محيط
ج ) راههاي تعامل فرد
د ) الگوهاي رفتار و تفكر  

 

  5- به نظرمان، شخصيت ، مجموعه چه صفاتي در فرد است؟

الف) ادراكي _ انفعالي
ب ) علائق _ گرايشها _ جسماني
ج ) تواناييها _ علائق
د ) كل صفات فرد  

 

  6- از ديدگاه اتكينسون و هيلگارد، شخصيت چه نوع الگوهايي را دربر مي گيرد؟

الف) رفتار و تفكر
ب ) افكار و احساسات
ج ) احساسات و اعمال
د ) جسماني _ رواني  

 

  7- مهمترين عنصري كه در تعاريف شخصيت مطرح شده است كدام مورد است؟

الف) مجموعه ويژگيها
ب ) تمايز فرد از ديگران
ج ) تشخيص مشابهت هاي افراد
د ) سازمان پوياي ادراكي _ انفعالي  

 

  8- ضرورت مطالعه روانشناسي شخصيت چيست؟

الف) خودشناسي _ موضع گيري مناسب
ب ) خودشناسي _ مردم شناسي
ج ) مردم شناسي _ برخورد مناسب با ديگران
د ) طبقه بندي افراد _ مردم شناسي  

 

  9- اصطلاح شخصيت از نظر ريشه اي از چه لغتي گرفته شده است؟

الف) شاخصه
ب ) تشخيص
ج ) ماسك
د ) شخص  

 

  10- اگر روانشناسي علم مطالعه رفتار موجود زنده باشد، رابطه روانشناسي و شخصيت را چگونه برآورد مي كنيد؟

الف) شخصيت يكي از حوزه هاي جزيي روانشناسي است
ب ) شخصيت يكي از حوزه هاي مهم روانشناسي است
ج ) دستيابي به شخصيت هدف مطالعات روانشناختي است
د ) الف و ب  

 

  فصل دوم - سوالات 28 - 11
11- نخستين سنگ بناي شخصيت فرد از چه زماني گذاشته ميشود؟

الف) تولد
ب ) اولين برخورد با كودك
ج ) تشكيل نطفه
د ) 2 سالگي

 

  12- ناقلان اصلي صفات ارثي والدين به فرزندان كدام هستند؟

الف) كروموزوم ها
ب ) سلو لهاي جنسي
ج ) سلول هاي غيرجنسي
د ) ژنها  

 

  13- هر سلول معمولي بدن انسان داراي چه تعداد كروموزوم است ؟

الف) 44
ب ) 23
ج ) 46
د ) 48  

 

  14- فرزند چه نسبتي از خصوصيات خود را از پدرومادر مي گيرد؟

الف)4/1
ب )2/1
ج )3/1
د)5/1  

 

  15- كدام زوج كروموزومي تعيين كننده جنسيت فرد است؟

الف) بيست و يكم
ب ) اولين
ج ) بيست و دوم
د ) بيست و سوم  

 

  16- در سلولهاي جنسي چه تعداد كروموزم وجود دارد؟

الف) 23
ب ) 46
ج ) دو عدد
د ) 44  

 

  17- هنگامي كه كروموزم 21 داراي 3 كروموزم شود جنين دچار چه حالتي ميشود؟

الف) كلاين فلتر
ب ) دان
ج ) آكرومگالي
د ) دموي مزاج  

 

  18- كدام يك از عوامل زير مي توانند تغييرات ناگهاني و پيش بيني نشده بوجود آورند؟ الف) جهش _ تغييرات كروموزومي

الف) جهش _ تغييرات كروموزومي
ب ) تغييرات ارثي _ محيطي
ج ) جهش _ تغييرات محيطي
د ) مزاج _ جهش  

 

  19- اگر برانگيختگي و بازداري هر دو نيرومند باشند و هم ارز، چنانچه هر دوفرايند متحرك باشند، شخصيت حاصله چگونه خواهد بود؟

الف) صفراوي
ب ) دموي
ج ) سودايي
د ) بلغمي  

 

  20- در حالت بالا چنانچه هر دوفرايند متعادل و راكد باشند، فرد داراي چه مزاجي خواهد شد؟

الف) دموي
ب ) صفراوي
ج ) سودايي
د ) بلغمي  

 

  21- اگر برانگيختگي بيشتر از بازداري باشد شخصيت حاصله داراي چه مزاجي خواهد بود؟

الف) سودايي
ب ) دموي
ج ) صفراوي
د ) بلغمي  

 

  22- اگر بازداري و برانگيختگي هر دو ضعيف باشند فرد داراي چه شخصيتي خواهد بود؟

الف) سودايي
ب ) صفراوي
ج ) دموي
د ) بلغمي  

 

  23- به عقيده پاولف، تعامل فرايندهاي عصبي با تجارب محيطي چه موردي را بوجود مي آورد؟

الف) خوش
ب ) شخصيت
ج ) مزاج
د ) منش  

 

  24- عامل اصلي ايجاد كننده تعامل و برقرار كننده ثبات محيط داخلي بدن چيست؟

الف) غدد برون ريز
ب ) غدد درون ريز
ج ) ژنها
د ) كروموزمها  

 

  25- مهمترين غده درون ريز كدام است؟

الف) تيروئيد
ب ) جنسي
ج ) پاراتيروئيد
د ) هيپوفيز

26- هورمون رشد توسط چه غده اي ترشح ميشود؟
الف) هيپوفيز(قدامي)
ب ) هيپوفيز (خلفي)
ج ) جنسي
د ) فوق كليوي

27- تنظيم رشد استخوان ها، ذخيره نمودن پروتئين ها و تحريك قشري توسط چه غده اي صورت مي گيرد؟
الف) بخش خلفي هيپوفيز
ب ) بخش قدامي هيپوفيز
ج ) قشر خارجي فوق كليوي
د ) قشر داخلي فوق كليوي

28- ايجاد و رشد اسپرم در مردان و تخمك در زنان توسط چه هورموني صورت ميگيرد؟
الف) لاكتوژن
ب ) اكسي توكسين
ج ) تيروكسين
د ) محرك فوليكول  

  ادامه فصل دوم - سوالات 45 - 29
29- هورمونهاي لوتنين و پيترسين توسط چه غده اي ترشح مي شوند؟

الف) بخش قدامي هيپوفيز
ب ) تيروئيد
ج ) بخش خلفي هيپوفيز
د ) فوق كليوي

 

  30- كار اصلي كدام هورمون متعادل كننده متابوليسم است؟

الف) تيروتروپيك
ب ) تيروكسين
ج ) پاراتورمون
د ) آدرنالين  

 

  31- كمبود ترشح تيروكسين موجب چه اختلالي در فرد مي گردد؟

الف) گواتر
ب ) تتانوس
ج ) آكرومگالي
د ) كرتينيسم  

 

  32- وظيفه اصلي پاراتورمون چيست؟

الف) حفظ تعادل فسفر و كلسيم
ب ) ذخيره پروتئينها
ج ) متعادل كننده متابوليسم
د ) حفظ توازن مايعات  

 

  33- كمبود ترشح پاراتورمون موجب ايجاد چه بيماري خواهد شد؟

الف) كرتينيسم
ب ) داون
ج ) تتانوس
د ) كواشيوركور  

 

  34- ازديداد ضربان قلب و انعقاد خود و آزاد شدن قند از كبد _ انبساط ماهيچه هاي روده جزء وظايف كدام هورمون است؟

الف) آدرنالين
ب ) نوراپي نفرين
ج ) آندروژن
د ) پاراتورمون  

 

  35- ايجاد ميل جنسي توسط چه هورموني در زنان بوجود مي آيد؟

الف) آندروژن
ب ) پروژسترون
ج ) استروژن
د ) گونادوترفين  

 

  36- به نظر بقراط، افراد عصبي مزاج و تندخو داراي چه مزاجي هستند؟

الف) سودايي
ب ) بلغمي
ج ) دموي
د ) صفراوي  

 

  37- به نظر بقراط افراد خيالباف و ماليخوليايي داراي چه مزاجي هستند؟

الف) صفراوي
ب ) سوداوي
ج ) بلغمي
د ) دموي  

 

  38- به نظر بقراط افراد سرد و بي ثبات از نظر عاطفي چه مزاجي دارند؟

الف) بلغمي
ب ) صفراوي
ج ) سوداوي
د ) دموي  

 

  39- افراد خوش خلق و خوشگذران از چه مزاجي برخوردار هستند؟

الف) صفراوي
ب ) دموي
ج ) بلغمي
د ) سوداوي  



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


فراروانشناسی

فراروانشناسی یا پاراسایکولوژی شاخه ای از روانشناسی ست که به مطالعه ی پدیده های روانشناختی به ظاهر ماوراء طبیعه می پردازد ...

 

 

 

از واژه ی یونانی para به معنای پهلو + psychology به معنای روانشناسی گرفته شده است (. فراروانشناسی یا پاراسایکولوژی شاخه ای از روانشناسی ست که به مطالعه ی پدیده های روانشناختی به ظاهر ماوراء طبیعه می پردازد . پدیده هایی که مطالعه می شوند عبارتاند از ادراک فراحسی ( extra-sensory perception) ، جنبش فراروانی ( psychokinesis) و بقای آگاهی ( هوشیاری ) پس از مرگ . در زبان ِ فراروانشناسان به این پدیده ها ، اصطلاحا ً PSI گفته می شود . یک اصطلاح بی طرفانه که هیچ چیز مثبت یا منفی در مورد علت این پدیده ها یا تجربه ها نمی گوید . تحقیقات ِ فراروانشناسان رو ش های مختلفی بهره می بردند . از جمله ی این روش ها می توان به تحقیقات آزمایشگاهی و تحقیقات ِ صحرایی اشاره کرد. این تحقیقات در آزمایشگاه های تعدادی از دانشگاه ها و بنیادهای خصوصی در سطح جهان انجام می شود .همچنین نتایج این تحقیقات معمولاً ً در نشریات ویژه ای نظیر نشریه ی فراروانشناسی ( journal of parapsychology ) و نشریه ی فراروانشناسی اروپا منعکس می شود . مقاله های تحقیقاتی فراروانشناسی نیز غالبا ً در نشریه های « مجله ی روانشناختی » (psychological Bulletin ) ، بنیاد های فیزیک ( Foundation of Pyysics) و نشریه ی روانشناسی بریتانیا ارائه می شود . آزمایش هایی که معمولاً ً توسط فراروانشناسان انجام می شود عبارتاند از :

* شماره انداز عدد تصادفی ( random number generator ) به منظور بررسی مدارک روان جنبشی ، * محرومیت حسی از طریق ِ آزمایش های گانزفلد ( Ganzfeld experiments) جهت تست ادراک فرا حسی
* تحقیقاتی که تحت قرارداد با دولت ایالات ِ متحده برای بررسی امکان قضاوت از راه دور ( remote viewing ) صورت می گیرد .

فراروانشناسان بر مبنای این تحقیقات تعدادی مطالعات فراتحلیلی ( meta-analytical ) انجام داده اند . در مطالعات فراتحلیلی ، داده های بدست آمده از آزمایش های پراکنده ، در یک مجموعه داده ی بزرگ با یکدیگر ترکیب می شوند . تعدادی از این تحلیل های آماری در صفحاتی از نشریات اصلی ارائه شده و در زمان خود بحث ها و جنجال هایی به راه انداختند . فراروانشناسی یک علم حاشیه ای محسوب می شود( fringe science ) می باشد ، چرا که شامل تحقیقاتی می باشد که در مناسب مدل های نظری استاندارد ( standard theoretical models ) قابل قبول برای جریان اصلی علم ( mainstream science ) نمی باشد . دانشمندانی نظیر ری هایمن ( Ray Hyman ) و جیمز الکوک در صدر منتقدان فراروانشناسی هم از لحاظ روش شناحتی فراروانشناسان و هم از لحاظ نتایج بدست آمده توسط فراروانشناسان قرار دارند . همچنین بسیاری از دانشمندان صاحب نام نیز که به محققان شکاک معروفند نشان داده اند که نقص های روش شناختی بسیار بهتر از توضیح های ناهنجار پیشنهاد شده توسط فراروانشناسان می تواند دلیل بدست آمدن آندسته از نتایج به ظاهر موفقیت آمیز فراروانشناسان را توضیح دهد . همچنین برخی منتقدان عنوان کرده اند که فراروانشناسی از خط علم به سمت شبه علم ( pseudosienc )متمایل شده است . تا این زمان ، هنوز هیچ مدرکی که وجود پدیده هایی ماوراء الطبیعه را اثبات کند توسط بنیادهای معتبر علمی ( scientific community) پذیرفته نشده است .
تاریخچه

واژه ی فراروانشناسی قبل از 1889 توسط روانشناسی به نام ِ ماکس دسویر ) ( Max Dessoirایجاد شده بود . به این حال جی . بی. رینه ( J.B. Rhine ) در دهه ی 1930 این واژه را به منظور نشان دادن تغییر چشمگیر و اساسی به سمت روش های آزمایشگاهی در مطالعه ی پدیده های روحی - روانی جایگزین واژه ی تحقیقات روحی- روانی نمود .
تحقیقات روحی - روانی اولیه

جامعه ی تحقیقات ِ روحی - روانی ( SPR ) در 1882 در لندن تأسیس شد . شکل گیری SPR اولین تلاش سیستماتیک و نظام مند برای سازمان دهی دانشمندان و محققان برای یک تحقیق منسجم و انتقادی از پدید های ماوراء الطبیعه بود . اولین اعضای SPR عبارت بودند از فیلسوف ها ، محققان ، دانشمندان، معلمان و ساستمدارانی نظیر هنری سیدویک ( henry Sidgwick ) ، آرتور بالفور( Arthur Balfour ) ، ویلیام کروکس ( William Crookes ) و چارلز ریچت. ( Charles Richet )

SPR موضوع های مورد مطالعه را به چندین قسمت طبقه بندی کرد : تلپاتی ( telepathy ) ، هیپنوتیزم ( hypnotism ) ، پدیده ی ریچنباخ ( Reichenbach`s phenomena ) ، روح ( apparitions ) ، رفت و آمد ارواح ( haunts ) و جنبه های فیزیکی از روح گرایی نظیر واژگون شدن میز؟ ( table – tilting ) و یا ظاهر شدن چیزی از یک منبع ناشناخته یا به عبارت دیگر تجسد ( مادی سازی ) ( materalization ) . یکی از نخستین تلاش های مشترک SPR سر شماری و طبقه بندی توهم ها بود که در این راستا تحقیقاتی در زمینه ی روح و توهم در افراد عاقل صورت دادند . این طبقه بندی اولین تلاش این انجمن در راستای ارزیابی آماری پدیده های ماوراء الطبیعه بود . نتایج این تحقیقات که در کتاب « توهم های زندگی » در سال 1886 منتشر شد همچنان به عنوان یکی از مقاله های قابل توجه در فراروانشناسی محسوب می شود. پس از آن SPR مدلی شد که انجمن های مشابهی در کشورهای دیگر اروپا و آمریکا در اواخر قرن 19 نیز به آن پرداختند . این انجمن ها تا حد زیادی توسط روانشناس معروف ویلیام جیمز( William James ) پشتیبانی شد و به این تریتب انجمن آمریکایی تحقیقات فیزیکی ( American Society for Psychical ) ( ASPR ) در 1885 در شهر نیویورک تأسیس شد . امروزه ، SPR و ASPR همچنان به تحقیقات خود بر روی پدیده های PSI ادامه می دهند . هدف SPR که در تمامی نشریه ها بارها توضیح داده شده است عبارت است از :: بررسی علمی ، بدون پیش فرض و عاری از هر گونه تعصب آندسته از توانایی های فکر بشر – واقعی یا فرضی – که در فرضیه های عموماً ً شناخته شده ی حال حاضرغیر قابل توضیح به نظر می رسد .
راین ارا

در 1911 دانشگاه استانفورد به عنوان اولین نهاد علمی درآمریکا به منظور مطالعه ی پدیده های ادراک فراحسی ( ESP ) و روان – جنبشی (PK ) در محیط آزمایشگاهی آغاز به کار کرد . رهبری این تحقیقات به عهده ی روانشناسی به نام ِ ژان ادگار کوور ( John Edgar Coover ) گذاشته شد. در 1930 دانشگاه ِ دوک ( duke ) دومین موسسه ی بزرگ آموزش آمریکا را برای مطالعات انتقادی ESP و PK در شرایط ِ آزمایشگاهی تأسیس کرد . رهبری این تحقیقات بر عهده ی ویلیام مک دوگال روانشناس معروف ) William McDougall ( و مشارکت دیگر اعضای دپارتمان از جمله روانشناسانی چون کارل زنر )Karl Zener ) ، ژوزف بی. راین )Joseph B. Rhine ( و لوسیا ای . راین Louisa E. Rhine ) ( گذاشته شد . آزمایشات ESP بر روی محصلان دانشگاهی داوطلب آغاز شد . در مقابل رویکرد های تحقیقات روحی – روانی که اصولا ً در جستجوی مدارک کیفی برای پدیده های ماوراء الطبیعه بود ، آزمایش ها در دانشگاه دوک به شیوه ی کمی – آماری و با استفاده از کارت وتاس و این قبیل چیز ها صورت گرفت . به دنبال آزمایش های ESP در دانشگاه دوک ، روش های آزمایشگاهی استاندارد برای بررسی ESP توسعه یافته و محققان زیادی از سرتاسر جهان از آن استقبال کردند. انتشار کتاب جی .بی .راین تحت عنوان « مرزهای جدید ذهن » در سال 1937 افکار عمومی را با یافته های آزمایشگاهی آشنا کرد . راین در کتابش واژه ی فراروانشناسی را که ماکس دسویر 40 سال پیش ابداع کرده بود برای توصیف تحقیقات انجام شده در دانشگاه دوک بکار برد و این وازه جا افتاد . راین همچنین آزمایشگاه ِ خودگردان فراروانشناسی را در داخل دانشگاه دوک بنا نهاد و همراه با مک دوگال نشریه ی فراروانشناسی را ارائه کردند . آزمایش های فراروانشناسی در دیوک باعث به وجود آمدن انتقاد های فراوانی توسط روانشناسان علمی گردید . این روانشناسان مفاهیم و مدارک ESP را به چالش کشیدند . راین و همکارانش تلاش کردند تا به این انتقاد ها از طریق طراحی آزمایش ها ، مقاله ها و کتب های پاسخ دهند . آنها تمامی پاسخ هایشان را در کتاب « ادراک فراحسی پس از 60 سال » جمع آوری کردند .پس از گذشت چند سال مدیریت انجمن دوک در زمینه ی فراروانشناسی ضعیف شد و پس از بازنشستگی راین در 1965 پیوند فراروانشناختی با دانشگاه از هم گسست. راین پس از چندی بنیاد تحقیقات ماهیت بشر ( FRNM ) و موسسه ی فراروانشناسی را به عنوان جانشین آزمایشگاه دوک تأسیس کرد . در 1995 به مناسبت صدمین سالگرد تولد راین ، FRNM به مرکز تحقیقات راین تغییر نام یافت . هم اکنون مرکز تحقیقاتی راین یک واحد تحقیقات ِ فراروانشناسی بوده که با هدف « کمک به تقویت وضعیت بشر از طریق ایجاد فهم علمی از آندسته توانایی ها و حساسیت هایی که به ظاهر فرارت از محدودیت های فضایی و زمانی معمول می باشند » ، به کار خود ادامه می دهد .
تأسیس انجمن فراروانشناسی

انجمن فراروانشناسی ( PA ) در دورهام )Durham ( ایالت کارولینای شمالی در 19 ژوئن 1957 تأسیس شد . ترکیب و ساختار آن توسط جی . بی . راین بر مبنای یک کارگاه فراروانشناسی که در آزمایشگاه سابق فراروانشناسی دانشگاه دوک بنا شده بود پیشنهاد شد . راین پیشنهاد کرد که گروه خود را به شکل یک هسته تحت عنوان یک جامعه ی بین المللی - تخصصی فراروانشناسی در آورد . هدف سازمان همانطور که در متن اساس نامه ی آن آمده است چنین اعلام شد : " پیشرفت فراروانشناسی به عنوان یک علم ، جهت گسترش دانش این رشته و کامل کردن یافته های دیگر شاخه های علم . " انجمن فراروانشناسی در سال 1969 تحت رهبری انسان شناس معروف مارگارت مید ) Margaret Mead ( ، قدم های بلندی در راستای پیشرفت رشته ی فراروانشناسی برداشت . اوج این تحقیقات هنگامی بود که انجمن آمریکایی پیشرفت علم ( AAAS ) یعنی بزرگترین جامعه ی علمی در جهان به همکاری با PA پرداخت .با این حال در 1979 فیزیکدانی به نام جان ای . ویلر) ( John A. Wheeler عنوان کرد که فراروانشناسی چیزی به جز یک شبه علم نبوده و AAAS بایستی در پذیرفتن PA و همکاری با این انجمن بازنگری کند . با این حال تلاش های او برای حذف وابستگی این رشته با AAAS بی ثمر ماند. هم اکنون ، PA از حدود 300 عضو از سراسر جهان تشکیل شده است که از AAAS حمایت می کنند. سالانه AAAS همایشی برگزار می کند که در آن فراروانشناسان می توانند تحقیقات خود را در معرض دید دانشمندان رشته های دیگر گذاشته و فعالیت های فراروانشناسی را تحت نفوذ سیاست های علمی AAAS ادامه دهند .

[ویرایش] دهه ی افزایش تحقیقات ( دهه ی 1970 )

وابستگی انجمن روانشناسی ( PA ) به انجمن آمریکایی پیشرفت علم ( AAAS ) ، همراه با مطرح شدن عمومی پدیده های روحی- روانی و اسرار آمیز در دهه ی 1970 منجر به افزایش تحقیقات فراروانشناسی طی این دوره شد .در همین راستا سازمان های برجسته ی دیگری نیز شکل گرفتند . سازمان هایی نظیر موسسه ی فراروانشناسی و پزشکی ( 1970 ) ، موسسه ی فراعلم ( 1971 ) ، موسسه ی تحقیقات دین و روح ، موسسه ی علوم ادراکی – معرفتی ) Institute of Noetic Sciences ( ( 1973 ) ، انجمن بین المللی تحقیقات کیرلیان ( 1975 ) ، و آزمیشگاه تحقیقاتی بررسی فنی پدیده های نامتعارف پرینستون ( 1979 ) . همچنین در همین زمان تحقیقات فراروانشناختی در موسسه ی تحقیقاتی استانفورد ( SRI ) نیز صورت می گرفت . در مجموع قلمروی فراروانشناسی در این سال ها گسترش یافت . در همین سال ها بود که روانپزشکی به نام یان استیونسن ) Ian Stevenson ( بخش زیادی از تحقیقات جنجال برانگیز خودش را در زمینه ی تناسخ انجام داد . روان شناسی به نام تلما موس ) Thelma Moss ( مشغول مطالعه ی عکس برداری کریلیان )Kirlian photography ( در آزمایشگاه فراروانشناسی UCLA شد . نفوذ معلمان روحانی از آسیا و ادعای آنها مبنی بر ایجاد ِ توانایی های خاص از طریق مدیتیشن ( تفکر ، عبادت ) باعث شد تا تحقیقاتی بر حالت های تغییر یافته ی هوشیاری صورت بگیرد . فیزیکدانی به نام راسل تارگ )Russell Targ (در 1974 اصطلاح قضاوت از راه دور را برای استفاده در برخی از کارهایش در SRI ابداع کرد . طی این دوره ، توجه آکادمی های بیرون از فراروانشناسی نیز به این موضع جلب شد . در 1979 طی آماری که از 1100 پروفسور دانشگاهی انجام شد معلوم شد که در آمریکا تنها 2 % از روانشناسان ادراک فراحسی را غیرممکن می دانستند. شمار بسیار بیشتری ( 34 % ) اظهار کردند که ESP را به عنوان یک واقعیت اثبات شده و یا ممکن قبول دارند . این درصد حتی در برخی مناطق بالاتر بود . 55 % دانشمندان علوم طبیعی ، 66 % دانشمندان علوم اجتماعی ( به استثنای روانشناسان ) ، و 77 % آکادمی های هنر و علوم انسانی و آموزشی عقیده داشتند که تحقیقات ESP ارزش بررسی دارند . موج تحقیقات ماوراء الطبیعه طی دهه ی 1970ادامه یافت و به دهه ی 1980 کشیده شد . در انتهای دهه ی 1980 ، انجمن فراروانشناسان گزارش داد که در بیشتر از 30 کشور جهان اعضای مشغول به کار دارد . علاوه براین ، تحقیقاتی جدا از PA در اروپای شرقی و شوروی سابق صورت گرفت .
فراروانشناسی در حال حاضر

از دهه ی 1970 ، تحقیقات ِ فراروانشناسی معاصر در آمریکا به طور قابل توجهی کاهش یافت . تحقیقات اولیه پس از بررسی مجدد بی دقت و بدون نتیجه در نظر گرفته شد و فراروانشناسان با مخالفت شدید همکاران آموزشی شان مواجه شدند . برخی اثرات نظیر عکس برداری کیرلیان که ماورا طبیعه و نا متعارف پنداشته می شد ، تحت شرایط کنترل شده ی دقیق تر لو رفت و عمر نظریه شان به پایان رسید . همچنین بسیاری از آزمایشگاه های دانشگاهی در آمریکا بسته شد ، دلیل این مساله ، فقدان استاندارد های لازم برای پذیرش توسط جریان کلی علم عنوان شد . در نتیجه فراروانشناسی به موسسه های خصوصی با منابع خصوصی محدود شد . پس از 28 سال تحقیق ، آزمایشگاه تحقیقات بررسی فنی پدیده های نامتعارف پرینستون PEAR در سال 2007 ادامه ی تحقیقات را بیهوده دانسته و اعلام بازنشستگی کرد . با این حال دو دانشگاه در آمریکا همچنان جان سختی می کنند و دارای آزمایشگاه هایی برای فراروانشناسی هستند . آنها تحقیقات را بین خود بدین شکل تقسیم کرده اند که حوزه روانپزشکی – پزشکی دانشگاه ی ویرجینیا به مطالعه ی امکان بقای هوشیاری پس از مرگ می پردازد و آزمایشگاه وریتاس دانشگاه آریزونا تحقیقات ِ آزمایشگاهی واسطه ها ( میانجی ها ) را هدایت می کند .همچنین چندین موسسه ی خصوصی ، از جمله موسسه ی علوم ادراکی – معرفتی ، به ترویج تحقیقات فراروانشناختی می پردازند . در اروپا نیز بریتانیا با تأسیس آزمایشگاه های خصوصی در دانشگاه های ادینبورگ ، نورتامپتون و لیورپول هوپ مطالعات فراروانشناسی را دنبال می کند . تحقیقات فراروانشناختی همچنین توسط دیگر شاخه های فرعی روانشناسی نیز دنبال می شود . این شاخه ها عبارت ست از روانشناسی انتقال شخصیتی) transpersonal psychology ( که جنبه های به اصطلاح متعالی یا روحانی ذهن بشر را مطالعه می کند و روانشناسی غیرمتعارف که به بررسی باورهای نامتعارف و ماورا الطبیعه و تجربیات ذهنی غیر عادی در قالب روش های روانشناسی سنتی می پردازد .
قلمرو

فراروانشناسان به مطالعه ی شماری از پدیده های ماوراء طبیعه ی ( صوری ) قابل مشاهده می پردازند . از جمله :

* تلپاتی ( دورآگاهی ) : انتقال اطلاعات مربوط به افکار یا حواس از فردی به فرد دیگر از طریقی غیر از 5 حس اصلی .
* پیش آگاهی ( الهام ) )Precognition (: ادراک اطلاعات در مورد مکان ها یا رویداد های آینده قبل از اینکه رخ دهند .
* غیب گویی (بصیرت) )Clairvoyance ( : کسب اطلاعات درباره ی مکان ها یا رویداد ها در مکان های دور دست ( ناشناخته برای علم کنونی بشر (
* روان - جنبشی : ( جنبش فراروانی ) توانایی ذهن برای تأثیر گذاری بر ماده ، زمان ، مکان یا انرژی ازطریق روشی ناشناخته برای علم کنونی بشر .
* تناسخ) Reincarnation( : تولد دوباره یک روح یا یک جنبه ی غیر – جسمانی دیگر از هوشیاری بشر در یک بدن ِ جسمانی پس از مرگ .
* رفت و آمد ارواح ) Hauntings (: پدیده ای که اغلب به ارواح نسبت داده می شود . همچنین شامل رویارویی فرد با افراد مرده یا همراه با تعلقات پیشین فرد که به طور مرتب رخ می دهد .

تعاریفی که در بالا ارائه شد ممکن است موارد کاربرد اصلی آنها را و همچنین نظریات تمامی فراروانشناسان و انتقاد هایشان را منعکس نکند . بسیاری از منتقدان عقیده دارند که فراروانشناسان به مطالعه ی پدیده هایی می پردازند که تحت شرایط آزمایشگاهی کاملاً ً دقیق و سخت گیرانه تمامی آنها ناپدید شده و معلوم می شود که فرایند هایی عادی و معمولی بیش نبودند . به گفته ی انجمن فراروانشناسی نیز اظهار کرده است که فراروانشناسان به مطالعه ی تمامی پدیده های ماوراء طبیعه نمی پردازند . آنها با طالع بینی ، بشقاب پرنده ها ، پاگنده ها ، الحاد گرایی ، خون آشام ها ، کیمیاگری یا جادوگری سر و کار ندارند .

روش شناسی

فراروانشناسان هنگام مطالعه ی پدیده های نامتعارف قابل مشاهده از رویکرد های گوناگونی بهره می گیرند . این روش ها عبارتاند از رویکرد های کیفی مورد استفاده ی روانشناسی سنتی ، و همچنین روش های تجربی کمی . اما مطالعاتی که بیش از همه جنجال برانگیز بوده اند مربوط به استفاده از فراتحلیل در بررسی مدارک اماری SPI می باشد

نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


ms

                      بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

 

عنوان تحقیق :

                  بیماری مولتیپل اسکلروز .ms

 

 

 

        

 

گرد آورندگان :

                                  محمد باقر روستا                       8420463                      

                                     محمد غم گشا 8301023                         

 

    فهرست :

ام اس چيست؟                                                                                       3

تاريخچه                                                                                  3

همه گير شناسي                                                                                    4

سبب شناسي                                                                                        4

  علايم نشانه ها تشخیص                                                                           8                    

  بعضي از علايم اوليه خاص بيماران ام اس                                                      9

روند تشخيص بيماري ام اس                                                               11

بعد از تشخيص بيماري                                                                              12

تأثير تشخيص ام اس در زندگي افراد                                                             13

     انواع                                                                                                                                                                         15   

تشخيص هاي افتراقي                                                                               16

سير بيماري                                                                                            17

تاريخچه درمان ام اس                                                                                18

گامهايي در مسير صحيح درمان                                                                    19

داروهاي كند كننده روند پيشرفت بيماري ام اس                                               20

ساير داروهاي كند كننده روند پيشرفت بيماري                                                 21

زمان استفاده از داروهاي كند كننده روند بيماري                                               22

درمان ام اس                                                                                            22

ساير روشهاي آزمايشي                                                                             24

درمان حملات حاد ام اس                                                                            25

درمان علايمي كه در حملات ام اس پيش مي‌آيد .                                            26

  تكنيك هاي مصاحبه                                                                                                             28

ام اس چيست؟

 

بيماري مالتيپل اسكلروزيس به معنای متعدد و سختئگیری  است .نوعی بیماری التهابی در سیستم اعصاب مرکزی یعنی مغز ونخاع است که در ضمن بیماری غلاف میلین تخریب می شود و در نتیجه هدایت ایمپالس ها از مغز ونخاع به سایر بخشهای بدن مختل می گردد.( 1)

 

 

تاريخچه

اين بيماري تا سال 1868 ميلادي كه دكتر ژان مارتين شاركو از بيمارستان سالپترير پاريس ، نام رسمي "اسكلروز آن پلاك" را به آن داد، هيچگونه نام رسمي نداشت. اين نام كه هنوز هم در كشورهاي فرانسوي زبان مورد استفاده قرار مي گيرد به معني لكه ها يا پلاكهاي سفت شده مي باشد كه دكتر ژان مارتين شاركو بعد از فوت اين بيماران و كالبد شكافي آنها، چنين يافته هايي را پيدا نمود.
دكتر شاركو كه امروزه بعنوان پدر عصب شناسي (نورولوژي) شناخته مي شود، همچنين توصيفات دقيقي از آسيبهايي كه در سيستم عصبي اين بيماران ايجاد مي گردد بيان نمود. مقالاتي كه دكتر شاركو در مورد اين بيماري ارائه داد باعث شد كه علاقه پزشكان در سراسر جهان به اين بيماري جلب شود و در نتيجه آن را بعنوان يك بيماري مستقل همانند بيماري صرع يا فلج مغزي طبقه بندي نمايند.
هنگامي كه پزشكان در سراسر دنيا با اين بيماري آشنا شدند، نامهاي ديگري به غير از نامي كه فرانسوي ها به اين بيماري داده بودند انتخاب كردند. دكتر ويليام هاموند، عصب شناس آمريكايي نام مالتيپل سربرال اسكلروز  را براي اين بيماري برگزيد كه بعدها اين نام، كوتاهتر شد و به مالتيپل اسكلروز تغيير يافت كه هنوز هم اين نام در كشورهاي انگليسي زبان به كار مي رود. معني مالتيپل اسكلروز (ام اس) عبارتست از سخت شدگي يا تصلب متعدد.

 


(1) دکتر اچ گراف ، جرج ،مارسی ،زندگی با ام اس ، علیرضا دبیر زاده ، انتشارات ثمره

 

 

 

 

 همه گير شناسي

سن

مولتیپل اسکلروزیس بیماری سنین جوانان می‌باشد و بیشتر در سنین بین 20 تا 40 سالگی تشخیص داده می‌شود اگر چه ممکن است در افراد جوانتر و یا مسن‌تر از این ، هم پیدا شود. سن متوسط تشخیص این بیماری 30 سالگی است .

جنس

جنس : زنان دو تا سه برابر  بيشتر از مردان به بيماري ام اس مبتلا مي شوند . (2)

سبب شناسي

نقش ژن ها در بيماري ام اس

گرچه دانشمندان هنوز ثابت نكرده اند كه چه دليلي باعث بروز واكنش خود ايمني و ايجاد بيماري ام اس مي گردد، اما تحقيقات اخير نشان دهنده نقش ژنتيك بعنوان يك جزء اصلي در بروز اين بيماري مي باشد. ژن ها قسمتي از مولكول دي ان اي مي باشند كه اطلاعات وراثتي را از والدين به فرزندان منتقل مي سازند. آنها را مي توان در مركز هر سلولي از بدن بر روي اجسامي كه به آنها اصطلاحاً "كروموزوم" گفته مي شود پيدا نمود. نحوه ترتيب و قرار گيري ژن ها بر روي هر مولكول دي ان اي  نشان دهنده كدهاي خاصي است كه دستورالعمل هاي ويژه اي را دارا مي باشد و به سلول مي گويد كه چه كار بايد انجام دهد.
اطلاعات ژنتيكي مي توانند هم بصورت مستقيم و هم به صورت مستعد شدن براي ابتلا به چيز خاصي به فرزندان منتقل شوند. مثالهايي از انتقال مستقيم صفات ژنتيكي شامل رنگ مو و رنگ چشم افراد مي باشد. اين صفات از همان بدو تولد، صرف نظر از محيط اطراف و وقايع بيولوژيكي به فرزندان منتقل مي شود. برخلاف آن، بعضي صفات هست كه فرد را مستعد به چيز خاصي مي كند و در صورتي كه عوامل ديگري نيز وجود داشته باشند اين صفات در فرد ديده خواهد شد.
متخصصين معتقدند كه در ايجاد بيماري ام اس، فرد از نظر ژنتيكي مستعد ابتلا به آن مي باشد. يعني افراد مبتلا به ام اس احتمالاً استعداد مبتلا شدن به بيماري را از بدو تولد به

(دستنامه جیبی روانپزشکی بالینی کاپلان وسادوک 2005 ترجمه محسن ارجمند )

 

ارث برده اند. به نظر مي رسد كه افرادي كه مستعد ابتلا به ام اس هستند فقط وقتي به

اين بيماري دچار خواهند شد كه عوامل محيطي باعث روشن شدن و شروع اين بيماري در آنها شوند.
تحقيقات دانشمندان نشان مي دهد كه بعضي از عوامل محيطي سبب آسيب رساندن به دي ان اي  مي شوند كه اين صدمه موجب مي گردد كه بعدها يك بيماري خود ايمني در فرد ايجاد شده و به ميلين آنها حمله كند. آسيب به ژن ها و كروموزوم ها بر اثر تغييراتي كه در ماده شيميايي كه دي ان اي را تشكيل مي دهد را اصطلاحاً "موتاسيون"  مي نامند. گرچه بعضي از موتاسيونهايي كه به فرزندان منتقل مي شوند مستقيماً از طريق اسپرم پدر و يا تخمك مادر به ارث مي رسند، اما چنين تغييراتي مي توانند همچنين از آسيبهايي كه به سلول ها در طول زندگي هر فردي رخ مي دهند نيز پديد بيايد. در مورد بيماري ام اس، دانشمندان عقيده دارند كه صدمه به دي ان اي  كه در طي سالهاي اوليه زندگي ايجاد مي شود و فرد را مستعد ابتلا به ام اس مي كند باعث خواهد شد كه چندين سال بعد بيماري ام اس بوجود آيد.


شواهدي براي يك ارتباط ژنتيكي
دانشمندان در حال حاضر در حال بررسي نقش دقيق ژنها در بروز بيماري ام اس مي باشند. يكي از موضوعاتي كه از نظريه به ارث رسيدن استعداد ابتلا به بيماري در بعضي افراد حمايت مي كند اين مسئله است كه اين بيماري در بعضي از خانواده ها بيشتر ديده مي شود.

دانشمندان كشف كرده ا ند كه داشتن سابقه خانوادگي از بيماري ام اس باعث افزايش خطر ابتلا به اين بيماري در افراد مي گردد. كودكاني كه يكي از والدين آنها دچار ام اس مي باشد، حدود سه درصد احتمال دارد كه خودشان نيز به اين بيماري مبتلا شوند در حاليكه خطر ابتلا به اين بيماري در ساير افراد جامعه يك در هزار مي باشد. دو قولوهاي يكسان كه داراي ژنهاي مشابهي هستند در خطر بيشتري مي باشند. اگر يكي از دوقلوهاي يكسان دچار بيماري ام اس شود، حدود ده درصد احتمال ابتلا ديگري نيز وجود خواهد داشت كه اين موضوع، نشان دهنده نقش قوي ژنها در ابتلا افراد به اين بيماري مي باشد.
مدرك ديگري كه نشان دهنده نقش مهم ژنتيك در ابتلا افراد به بيماري ام اس مي باشد اين است كه اين بيماري در بين سفيد پوستها شايعتر از بقيه نژادها مي باشد و حتي اگر چندين گروه از نژادهاي مختلف در يك منطقه جغرافيايي خاص زندگي كنند، سفيد پوستها بيشتر به اين بيماري مبتلا مي شوند. براي مثال سفيد پوستهاي كانادايي بيشتر از ساير كساني كه در كانادا زندگي مي كنند به ام اس دچار مي شوند، در حاليكه اسكيموهاي كانادا خيلي به ندرت به اين بيماري مبتلا مي گردند. به همين صورت، در بعضي از گروههاي نژادي مثل اسكيكوها كه ترجيح مي دهند از نژاد خود همسر اختيار كنند، اين بيماري به نظر مي رسد كه كمتر ديده مي شود. اين گروهها كه از نظر ژنتيكي مجزا و ايزوله هستند شامل كولي هاي شرق اروپا و هاتريت هاي  كانادا مي باشند.
تحقيق با استفاده از وسايل و تكنيك هاي مدرن و امروزي، اين امكان را در اختيار دانشمندان قرار داده است كه ژن ها و كروموزومها را بهتر بررسي نمايند و نقش عوامل ژنتيكي را در ايجاد بيماري ام اس تحقيق كنند. با تجزيه و بررسي مولكول دي ان اي با وسايلي مثل كروماتوگراف و ميكروسكوپ الكترونيكي كه اجازه مي دهد قسمتهاي مختلف مولكول دي ان اي ديده شوند، دانشمندان بعضي از الگوهاي ژنها را در افرادي كه دچار بيماري خاصي مي باشند شناسايي نموده اند. اين الگوهاي ژنها را در افرادي كه دچار بيماري خاصي مي باشند شناسايي نمده اند. اين الگوها را كه اصطلاحاً به آنها "ماركرهاي ژنتيكي  گفته مي شود مكن است در نشان دادن اين كه چه افرادي مستعد ابتلا به بعضي بيماريها در آينده هستند اهميت داشته باشند. براي مثال، در چند تحقيقي كه اخيراً انجام شده نشان داده شده است كه افرادي كه داراي يك ماركرژنتيكي براي يك آنتي ژن گلبول سفيد خون هستند به احتمال خيلي زياد به بيماري ام اس دچار خواهند شد.
كشف يك شاخص ژنتيكي خاص كه فرد را مستعد ابتلا به بيماري ام اس مي كند ممكن است زمينه اي باشد كه نشان دهد اين ماركر ژنتيكي حداقل مي تواند تا حدودي مسئول بروز اين بيماري باشد. در تحقيقات بعدي دانشمندان تلاش مي شود كه ساير ماركرهاي ژنتيكي خاص بيماران مبتلا به ام اس نيز پيدا شود به اين اميد كه ژن يا ژنهاي مسئول بروز اين بيماري بطور دقيق مشخص گردند. تا به امروز حدود بيست ژن مختلف در اين مورد شناسايي شده است.

 

 

عوامل محيطي

به غير از مستعد بودن فرد از نظر ژنتيكي براي ابتلا به بيماري ام اس و داشتن حداقل يك حمله خود ايمني، دانشمندان معتقدند كه براي بروز بيماري ام اس حداقل يك يا چند عامل محيطي لازم مي باشد. شواهد موجود نشان مي دهد كه يكي از اين عوامل محيطي، بعضي از انواع ويروسها مي‌باشد.
پزشكان از اوايل قرن بيستم به نقش ويروسها در ابتلاء افراد به بيماري ام اس مشكوك بودند و يكي از نخستين پزشكاني كه اين نظريه را مطرح نمود كه ويروسها مي توانند باعث بيماري ام اس شوند، دكتر دبليوايي بالوك  بود كه در سال 1913 ميلادي گزارش كرد كه با تزريق مايع مغزي نخاعي بيماران مبتلا به ام اس به خرگوشها و خوكچه هاي هندي، باعث شده است كه اين حيوانات نيز به اين بيماري مبتلا شوند. دكتر بالوك معتقد بود كه مايع مغزي نخاعي بيماران مبتلا به ام اس داراي ويروسي است كه مسبب اين بيماري مي باشد. ساير محققين نيز بعدها ادعا نمودند كه با انجام آزمايشاتي به همين رسيدند، اما نه دكتر بالوك و نه هيچ كس ديگري قادر نبود كه ثابت نمايد در مايع مغزي نخاعي، ويروس يا ماده عفونت زا ديگري وجود دارد.
همچنين تحقيقاتي كه اخيراً انجام شده است نتوانسته است تأييد كند اين بيماري از انسان به ساير حيوانات و يا انسانهام منتقل نمود و بنابراين يك بيماري مسري نمي باشد.
با اينحال، گرچه علم پزشكي ثابت نموده است كه بيماري ام اس به طور مستقيم بوسيله عفونت ويروسي فعال ايجاد نمي شود، اما شواهد زيادي وجود دارد كه نقش مهم ابتلا به يك عفونت، در چندين سال قبل از اينكه ام اس ايجاد شود را نشان مي دهد. بيماران مبتلا به ام اس در مايع مغزي نخاعي شان داراي آنتي باديهايي برعليه بعضي از ويروسها هستند و اين كشف باعث شده است كه دانشمندان در تلاش باشند ببينند كه چه ويروسهايي ممكن است در اين امر دخيل باشند. (3)

 

 

 


(3)دکتر لطفی ، جمشید ، مجله پیام ام اس ، انجمن ام اس ایران  شماره اول سال اول )

 

 

 

علايم نشانه ها تشخیص                                                                                      

از آنجايي كه بيماران مبتلا به ام اس مي توانند داراي درجات مختلفي از علايم و مشكلات جسمي، روحي و رواني باشند، پزشكان به اين بيماري بايد بصورت الگوهايي كه ايجاد مي كند نگاه كنند و نه اين كه با ديدن يك علامت خاص، تشخيص ام اس را براي بيمار بدهند.
هيچ آزمايش خاصي وجود ندارد كه تنها با انجام آن بتوان به تشخيص بيماري ام اس رسيد. يك پزشك عمومي وقتي مشكوك شود كه بيمارش ممكن است به بيماري ام اس دچار شده باشد معمولاً او را به يك متخصص اعصاب ارجاع مي دهد. متخصص اعصاب در برخورد با اين بيماران، ابتدا شروع به ارزيابي وضعيت و علايم آنها در طي مدت زمان مشخصي مي نمايد. با مشاهده بروز بعضي از علايم بيماري و انجام آزمايشهايي براي رد كردن ساير بيماريها، متخصص مغز و اعصاب قادر خواهد بود كه تشخيص بيماري ام اس را بدهد. اين الگوهاي بيماري شامل دو حمله عصبي مجزا كه حداقل يك ماه از هم فاصله داشته باشند و يا اينكه يك سري از حملات پيشرونده كه در طي شش ماه ايجاد مي شوند، مي باشد. براي تشخيص ام اس همچنين لازم است با انجام آزمايشهايي مشخص گردد كه بيش زا يك منطقه در سيستم عصبي مركزي وجود دارد كه ميلين آن آسيب ديده است (ايجاد پلاك).
با وجود چنين معيارهاي تشخيصي، چند ماه و يا حتي چندين سال لازم است تا پزشك بتواند تشخيص بيماري ام اس را در يك فرد بدهد. بعضي از علايم بيماري خيلي به آهستگي پيشرفت مي كنند و حملات بعضي از بيماران نيز به فواصل خيلي طولاني از يكديگر ايجاد مي شود. براي مثال خانم نانسي كه 36 سال سن دارد ابتدا متوجه شد كه يك چشمش تار شده است. او به چشم پزشك مراجعه نمود اما چشم پزشك هيچ مشكلي را در چشمهاي او پيدا نكرد و به همين دليل او را نزد يك متخصص مغز و اعصاب فرستاد. متخصص مغز و اعصاب نيز با انجام آزمايشاتي هيچگونه مشكلي را پيدا نكرد. بعد از مدتي چشم خانم نانسي دوباره وضعيت طبيعي خود را به دست آورد و بهبود يافت اما يكسال بعد دچار دردي پاي چپش شد. دوباره به متخصص مغز و اعصاب مراجعه كرد و اين بار نيز هيچ مشكلي يافت نشد. با اين حال، وقتي بعد از مدتي دست راست او دچار سوزش و گزگز شد، پزشك براي او تقاضاي انجام آزمايشهايي را نمود و مشخص شد كه او دچار پلاكهاي عصبي است و در نتيجه به تشخيص بيماري ام اس رسيدند .

 

بعضي از علايم اوليه خاص بيماران ام اس

بعضي از شايعترين علايم زودرس و اوليه بيماري ام اس، مشكلات بينايي همچون كوري قسمتي، ديد دوگانه و اختلال در تنظيم ديد مي باشد، التهاب عصب بينايي نيز شايع مي باشد. در التهاب عصب بينايي، درد، تاري ديد و نابينايي رخ مي دهد.
درد در قسمتهاي مختلف بدن، يكي از علايم اوليه بيماري ام اس مي باشد. درد مي تواند بصورت احساس سوزش باشد و يا اينكه به شكل يك درد ناگهاني همچون برق گرفتگي از پشت سر تا پايين ستون فقرات احساس شود.
اين نوع درد ناگهاني را اصطلاحاً "علامت لرميت"  مي نامند. نوع ديگري از درد كه بيماري ام اس شايع مي باشد، درد عصب سه قلوي صورت مي باشد كه بصورت ناگهاني قسمت صورت و فك را گرفتار مي سازد.
بيماران مبتلا به ام اس چنين اظهار مي دارند كه يكي از برجسته ترين علايم اوليه ام اس خستگي مي باشد كه بخصوص در آب و هواي گرم، بيشتر آزار دهنده است. انجام فعاليت در تمام طول روز و يا مسافرت كردن به جايي اغلب باعث تشديد اين خستگي خواهد شد.
يكي از بيماران دچار ام اس كه اين بيماري در او در سن 41 سالگي تشخيص داده شد، چنين اظهار مي دارد: "وقتي به يك سفر مي روم، چند هفته طول مي كشد تا خستگي آن از بدنم خارج شود". با اينحال خستگي اي كه در بيماري ام اس ديده مي شود ممكن است با انجام استراحت و خواب خوب، هيچ تغييري هم نكند. اين خستگي مي تواند در هر زماني اتفاق بيفتد، حتي بعد از يك ساعت كه از يك خواب كافي و خوب شبانه بلند شده ايم. بيماران مبتلا به ام اس، اين خستگي را بصورت احساس سنگيني و عدم توانايي در راه رفتن و انجام كارهاي روزمره توصيف مي كنند.
ضعف، بي حسي و لرزش بدن، از علايم شايع ديگري هستند كه بعنوان علايم اوليه ام اس در نظر گرفته مي شوند. گاهي اوقات اين علايم و مشكلات بقدري شديد هستند كه شخص بيمار از استفاده از آن اندام مبتلا شده (مثلاً دست يا پا) اجتناب مي كند.
حداقل 80 درصد مبتلايان به بيماري ام اس از عدم كنترل بر روي مثانه خود شاكي هستند كه اين امر به علت ايجاد پلاك در اعصاب كنترل كننده مثانه پديد مي آيد. اين عدم كنترل بر روي مثانه كه اصطلاحاً به آن "بي اختياري ادراري" گفته مي شود، مي تواند باعث افزايش تكرر ادرار شده و فرد نياز داشته باشد كه دائماً براي رفع ادرار به دستشويي برود. همچنين به علت نشت دائم ادرار، هميشه خيس هستند. در چنين مواردي احتمال عفونت در مثانه و دستگاه ادراري نيز افزايش مي يابد. در موارد نادري، بعضي از بيماران به غير از بي اختياري ادراري، دچار بي اختياري در رفع مدفوع نيز مي شوند. (4)

علايم اوليه بيماري ام اس
گرچه هر بيمار مبتلا به ام اس دچار علايم مختلفي مي شود اما بيشتر بيماران يك يا چند علامت اوليه اين بيماري را كه در زير مي آيد، تجربه مي كنند:
- اختلالات بينايي
- درد
- بي اختياري ادراري
- ضعف
- بي حسي

لرزش

خستگي
- گرفتگي عضلات
- سرگيجه
- اختلال در تعادل بدن
- فلج
- مشكلات شناختي
- افسردگي
- تغييرات خلق. (5)

ساير علايم و مشكلات اوليه
سرگيجه، اشكال در تعادل بدن و هماهنگي آن و اسپاسم يا گرفتگي عضله از ساير علايم اوليه بيماري ام اس م باشند كه بسياري از اين بيماران دچار آن مي شوند و اغلب منجر به بروز مشكلات ثانويه اي مثل عدم توانايي در راه رفتن، اشكال در گرفتن اشيا و مشكل بودن انجام بعضي از كارهاي روزمره مانند حمام كردن و لباس پوشيدن مي شود.

 

 

 


(4)تشخیص ودرمان مولتیپل . مسعود اعتمادی فر، فرشته اشتری)

(5)ناتوانی در بیماری ام اس : مسعود اعتمادی فر، الهام افتخاریناشر: آران - 25 دي، 1386)

همچنين بسياري از بيماران مبتلا به ام اس در بعضي از كارهاي معمول مثل بلع غذا نيز مشكل دارند زيرا بيماري ام اس مي تواند باعث درگيري عضلات بلغ شود و نيز تكلم اين بيماران را نيز بخاطر پيدا شدن پلاكها در ساقه مغز و مخچه مختل مي نمايد. به غير از اين مشكلات جسمي، از بين رفتن ميلين سلولهاي عصبي معمولاً منجر به مشكلات روحي و رواني نيز مي شود كه محدوده آن از اختلالات تفكر و حافظه تا افسردگي شددي و حالات پرخاشگرانه مي باشد. بيماران مبتلا به ام اس چنين اظهار مي دارند كه اين جنبه هاي رواني بيماري، جزو ناراحت كننده ترين و وحشتناك ترين مشكلات آنها مي باشد زيرا هميشه آنها اين ترس را دارند كه توانايي ذهني و روحي خود را از دست بدهند.
شايعترين اختلالات ذهني كه بيماران مبتلا به ام اس دچار آن مي شوند، اختلال در تمركز فكر، عدم يادگيري چيزهاي جديد و اختلال در حافظه مي باشد. براي مثال خانم مگان، 23 ساله در مورد اختلال در تمركز فكرش چنين اظهار مي دارد: "من در مورد هركاري كه مي خواهم انجام بدهم شروع به صحبت كردن مي كنم اما مسير صحبتهايم عوض مي شود و يادم مي رود كه ابتدا چه بحثي را شروع كرده ام. "متخصصين اظهار مي دارند كه حدود 40 درصد بيماران مبتلا به ام اس از مشكلات خفيف روحي و رواني رنج مي برند و حدود 10 درصد هم مشكلات متوسط تا شديدي دارند.
بعضي از بيماران در به ياد آوردن نام اشيا مشكل دارند و يا اينكه بخوبي نمي توانند كلمات را در كنار هم قرار داده و جملات را بسازند اما فقط عده كمي در توانايي حل مشكلات خود ناتوان هستند.
پزشكان اظهار مي دارند كه مشكلات روحي و رواني افسردگي كه اغلب همراه با بيماري ام اس مي باشد بعلت از بين رفتن ميلين بعضي از مناطق مغز است كه كنترل احساسات و هيجانات را بعهده دارد و بنابراين آنها را بايد جزو علايم و مشكلات اوليه اين بيماري در نظر گرفت. در بعضي مواقع، اين اختلالات روحي و روناي بعلت نا اميدي كه بر اثر وجود بيماري پيش مي‌آيد و يا بعلت عوارض جانبي داروهايي كه در درمان ام اس بكار مي روند ايجاد مي شود و در نتيجه بعنوان علايم ثانويه يا ثالثيه مطرح مي شوند.

 

روند تشخيص بيماري ام اس

اولين گام در روند تشخيص بيماري ام اس، آن است كه پزشك از بيمارش شرح حال كامل را بگيرد و بفهمد كه چه بيماريهايي در ساير افراد خانواده وجود دارد و اينكه اولين علايم اين بيماري از چه موقع شروع شده است. سپس پزشك اقدام به انجام معاينه مي كند كه اين معاينه شامل بررسي قدرت عضلات، رفلكس ها، هماهنگي و حس بيمار مي باشد. اين معاينات به پزشك كمك مي كند كه تعيين نمايد چه قسمتي از سيستم عصبي ممكن است كار خود را به خوبي انجام ندهد.
پزشكان ممكن است از تحريك الكتريكي بر روي پوست و يا از تحريكات بينايي مثل روشن و خاموش كردن چراغ استفاده كنند تا مشخص نمايند كه آيا سلول عصبي بخوبي علايم را انتقال مي دهد يا خير. عصب بيماران مبتلا به ام اس اغلب انتقال پيامها را آهسته تر انجام مي دهد زيرا ميلين آنها آسيب ديده است. بنابراين اگر در چنين آزمايشهايي مشاهده شد كه سرعت انتقال پيامها كمتر از حد طبيعي است، مي توان به وجود بيماري ام اس مشكوك شد.
پزشكان همچينن براي بيمار درخواست آزمايش خون مي كنند تا وجود بيماريهايي مثل ديابت (مرض قند) يا بيماري تيروئيد را رد نمايند زيرا علايم عصبي اين بيماريها نيز مي تواند شبيه بيماري ام اس باشد. همچنين از بيمار نوار قلبي (الكتروكارديوگرام) گرفته مي شود تا چگونگي كار قلب مشخص شود و نيز آزمايشهايي براي بررسي حافظه و قدرت تفكر بيمار انجام مي شود تا تشخيص را بيشتر مسجل نمايد.
همينكه پزشك تقريباً مطمئن شد كه مشكل بيمار در سيستم عصبي مركزي اش مي باشد، با استفاده از ام آر آي  مي توان تشخيص را قطعي نمود. در تصاويري كه از ام آر آي بدست مي آيد، پزشكان مي توانند ببينند كه پلاك ها در كدام قسمتها ايجاد شده و حتي مي توانند تخمين بزنند كه چه مدت است كه آنها بوجود آمده اند. گرچه حدود پنج درصد بيماران مبتلا به ام اس در اوايل بروز بيماريشان داراي عكسهاي ام آر آي طبيعي هستند، اما در 95 درصد موارد، پلاكهاي مشخص ام اس ديده مي شود. بنابراين با توجه به اين درصد بالاي تشخيصي كه در ام آر آي ديده مي شود مي توان گفت كه در حال حاضر ام آر آي دقيق ترين روشي است كه مي تواند به تشخيص بيماري ام اس كمك نمايد.
آزمايش ديگري كه پزشكان اغلب براي تأييد تشخيص بيماري ام اس از آن كمك مي گيرند، آزمايش مايع نخاع مي باشد. براي كشيدن مايع نخاعي، سوزن را بين مهره هاي ستون فقرات كمري فرو مي كنند و سپس مقدار كمي از مايع آن را بيرون مي كشند و به آزمايشگاه مي فرستند تا بر روي پروتئين هاي سيستم ايمني كه اصطلاحاً به آن "باندهاي اوليگوكلونال"  گفته مي شود آزمايش نمايند. وجود باندهاي اوليگوكلونال در مايع نخاعي به اين معني است كه التهابي در سيستم عصبي مركزي وجود دارد. حدود 90 درصد بيماران مبتلا به ام اس در مايع نخاعي شان اين پروتئين ها (باندهاي اوليگوكلونال) را دارا مي باشند. بنابراين پيدا کردن اين پروتئين ها در مايع نخاعي و مشاهده علايم ويژه ام اس، مي تواند پزشكان را به تشخيص قطعي اين بيماري نزديك تر نمايد.

بعد از تشخيص بيماري
گرچه پيش بيني دقيق روند دوره بيماري ام اس در آينده براي افرادي كه به تازگي تشخيص اين بيماري در آنها داده شده است مشكل مي باشد، اما الگوهاي علايم اين بيماري در طي پنج سال اولي كه به اين بيماري دچار مي شوند معمولاً نشانگر خوبي است كه نماي دراز مدت اين بيماري را در اين افراد نشان مي دهد. براي مثال، بيماراني كه در طي پنج سال اول بيماري، دچار حملات كمي شده اند معمولاً در آينده دچار مشكلات شديد و ناتوان كننده نخواهند شد، اما بيماراني كه در طي اين پنج سال اول دچار حملات مكرر و بيشتر و نيز لرزش اندامها و اشكال در راه رفتن شده اند، در دراز مدت مستعد ابتلاء به مشكلات شديدتري خواهند بود.
براساس اين الگوهاي علايم، پزشكان قادر هستند كه اين بيماري را به چهار نوع تقسيم نمايند. با اينجال حتي اگر به نظر برسد كه در مقطعي از زمان، بيمار در يكي از اين انواع قرار داشته باشد، ممكن است بعد از مدتي سير بيماري تغيير يافته و در نوع ديگري قرار بگيرد. بنابراين در صورتي كه تشخيص داده شود بيمار در يكي از اين چهار نوع قرار دارد، هيچ تضميني وجود ندارد كه اين بيمار تا آخر در همين نوع باقي خواهد ماند و بيماري او به انواع ديگري تغيير نخواهد كرد.

 

تأثير تشخيص ام اس در زندگي افراد

وقتي بيماري ام اس در فردي تشخيص داده مي‌شود بدين معني است كه بيمار و خانواده اش بايد بطور ناگهاني خود را با يك زندگي همراه با يك بيماري مزمن، ناتوان كننده و كاملاً غيرقابل پيش بيني هماهنگ كنند.
افراد مختلف وقتي كه مي شنوند كه دچار بيماري ام اس شده اند واكنش هاي متفاوتي ارائه مي كنند. بعضي از بيماران در چنين مواقعي براي خودشان احساس تأسف مي كنند، بعضي ها با عصبانيت از كوره در مي روند، بعضي ها ترس سراسر وجودشان را فرا مي گيرد و بعضي ها نيز دچار افسردگي شديدي مي شوند زيرا مي پندارند كه دچار يك بيماري خطرناك شده اند كه تا آخر عمر همراه آنان خواهد بود. خانواده هاي اين بيماران نيز از فهميدن اينكه يكي از اعضاء خانواده دچار اين بيماري شده است در رنج خواهد بود واكنش اطرافيان بيمار نيز در چگونگي برخورد با اين بيماري مي تواند بسيار متفاوت باشد.
احساس ترحم، ناراحت شدن و حتي تنفر، از واكنش هاي شايعي هستند كه اطرافيان بيمار، چه دوستان و چه اعضا خانواده ممكن است در مواجه شدن با چنين بيماراني از خود نشان دهند.
اغلب اعضاء خانواده، در برابر بيماران مبتلا به ام اس بي حوصله مي شوند زيرا بسياري از علايم اين بيماري مثل تار شدن چشم ها و درد از نظر آنها قابل مشاهده نبوده و ممكن است به نظر بي آيد كه بيمار فقط تصور اين مشكلات را دارد و در حال تمارض مي باشد. گاهي اوقات تغييرات شناختي كه در بيماران مبتلا به ام اس ايجاد مي شود ممكن است منجر به اختلالاتي در به ياد آوردن اسم چيزها، قرار هاي ملاقات و كارهاي روزمره شود. كساني كه مشكلات اين بيماري را درك نمي كنند، چه اعضا خانواده و چه دوستان يا همكاران فرد بيمار، ممكن است از اين فراموشي هاي بيمار دچار ناراحتي و دلخوري شوند. اين رنجش و دلخوري ها به نوبه خود مي تواند سبب عصبانيت بيمار شده و او را بيشتر از اطرافيانش منزوي و دور نمايد.
گاهي اوقات استرس هايي كه در هنگام تشخيص اين بيماري وجود دارد به قدري شديد مي باشد كه افراد اصلان از اينكه چنين بيماريي رخ داده است انكار مي كنند. از نظر متخصصين، انكار بيماري از طرف بيماران، روش خوبي براي مقابله با بيماري نمي باشد و در واقع مي تواند بسيار خطرناك هم باشد زيار باعث مي شود كه بيمار به دنبال درمان بيماري اش نرود.
بعضي از بيماران بعد از اينكه تشخيص داده شد كه آنها به بيماري ام اس مبتلا هستند احساس راحت تري مي كنند زيرا بعد از مدتها كه به دنبال علت وجود مشكلاتشان مي گردند بالاخره مي فهمند كه چه بيماري اي دارند. آنها از اينكه به مدت طولاني از اين دكتر به آن دكتر بروند و هيچكدام نيز به تشخيص نرسند خسته مي شوند و حالا كه مي دانند به چه بيماري اي مبتلا شده اند بطور عجيبي خيالشان راحت مي شود.
پزشكان و گروههاي حمايتي ام اس تمام تلاش خود را مي كنند تا به بيماران كمك نمايند تا افكار منفي را از خود دور نموده و يك زندگي خوب را در پيش بگيرند. ايجاد يك روحيه مثبت، عامل مهمي در كنار آمدن با ام اس مي باشد. به غير از اينكه ارتباط بين بيمار و پزشك بايد ارتباط خوبي باشد، متخصصين مي گويند كه تقويت ارتباطات شخصي بيمار مي تواند به كنار آمدن راحت تر با بيماري كمك نمايد. اين ارتباطات شامل ارتباط با والدين، همسر، فرزندان، ساير افراد خانواده و دوستان، باعث مي شود كه بيمار در وضعيت بهتري قرار بگيرد. (6)

 

 


6)درمان های علامتی در مولتیپل اسکلروز ( مروری جامع بر علایم وتشخیص )

سیدمسعود نبوی، افشین ایران پور(

 

 

انواع

چهار نوع اصلي بيماري ام اس عبارتند از:
1) نوع عود كننده - فروش كننده
2) نوع پيشرونده - اوليه
3) نوع پيشرونده - ثانويه
4) نوع پيشرونده - عود كننده

شايعترين نوع بيماري ام اس، نوع عود كننده - فروكش كننده مي باشد. حدود 75 درصد بيماران در ابتداي شروع بيماري شان در اين نوع قرار مي گيرند كه در اين نوع، بيماري بطور ناگهاني دچار حملاتي مي شود كه يك يا چند قسمت از بدنش را درگير مي سازد. سپس بيمار بطور كامل يا اينكه تا حدود زيادي بهبود مي يابد و بيماري تا حمله بعدي كه اتفاق بيفتد پيشرفت نمي كند. حمله بعدي مي تواند خيلي زود و يا اينكه سالها بعد اتفاق بيفتد.
خطرناك ترين نوع بيماري ام اس، نوع پيشرونده-اوليه مي باشد كه حدود 15 درصد بيماران مبتلا به ام اس به اين نوع دچار هستند. بيماران مبتلا به نوع پيشرونده-اوليه بطور پيوسته حالشان بدتر مي شود و در بين حملات، حالشان هيچگونه بهبودي نمي يابد و يا اينكه بهبود اندكي دارند. چنين بيماراني اغلب در طي پنج سال اول بروز بيماريشان دچار ناتواني هاي شديدي مي شوند.
بيماران دچار ام اس نوع پيشرونده-ثانويه ابتدا در نوع عود كننده-فروكش كننده قرار دارند و در آخر نيز به نوع پيشرونده تغيير خواهند كرد. در طي ده سالي كه از شروع بيماري مي گذرد، حدود 50 درصد بيماران كه در ابتدا در نوع عود كننده-فروكش كننده قرار داشته اند در نوع پيشرونده-ثانويه قرار مي گيرند. در عرض 25 سال حدود 90 درصد بيماراني كه ام اس آنها در نوع عود كننده-فروكش كننده قرار داشته است، به نوع پيشرونده-ثانويه تغيير خواهند نمود.
بيماراني كه به چهارمين نوع ام اس، يعني نوع پيشرونده-عود كننده مبتلا هستند از ابتدا دچار ضايعات پيشرونده اي هستند اما در طي آن دچار حملات حاد نيز مي شوند كه علايم آن ظاهر شده و بعد از مدتي از بين مي رود. حدود6 تا 10 درصد بيماران به اين نوع از ام اس دچار مي شوند.


انواع بيماري ام اس
-
نوع عود كننده- فروكش كننده: حمله ناگهاني، سپس تا حمله بعدي هيچگونه پيشرفتي در بيماري ايجاد نمي شود .
نوع پيشرونده- اوليه: به تدريج و بطور پيوسته حال بيمار بدتر مي شود.

نوع پيشرونده- ثانويه: ابتدا با نوع عود كننده- فروكش كننده شروع مي شود و در آخر به نوع پيشرونده تبديل مي شود.
نوع پيشرونده- عود كننده: آسيبهاي پيشرونده از شروع بيماري وجود دارد اما حملاتي نيز گاهي مواقع ايجاد مي شود.

بيشتر اين نوع در افرادي ديده مي شود كه بعد از سن 40 سالگي به اين بيماري مبتلا مي گردند.
به غير از اين چهار نوع ام اس، پزشكان همچنين نوع خفيفي از اين بيماري را شناسايي كرده اند كه اصطلاحاً به آن نوع "حسي خوش خيم" گفته مي شود. بيماراني كه به اين نوع ام اس دچار هستند دچار حملاتي مي شوند كه فقط باعث از دست رفتن بينايي و يا حس هاي ديگر آنها مي شود. اين علايم معمولاً موقتي بوده و اين نوع ام اس خيلي به ندرت باعث بروز ناتواني هاي دائمي مي شود، با اين حال حملات آن مي تواند همانند ساير انواع ام اس بصورت غير قابل پيش بيني رخ دهد.(7) 

تشخيص هي افتراقي

بیماری M.S به دلیل داشتن علائم متعدد و سیر متنوع با چندین بیماری دیگری ممکن است اشتباه شود. در تشخیص افتراقی M.S بایستی بیماریهایی که ضایعات متعدد در سیستم عصبی مرکزی دارند و یا بیماریهای سیستم عصبی مرکزی با سیر تشدید یابنده بهبود پذیر ،(8)

 


(7) ام اس : راهنمای جامع زندگی با مولتیپل اسکلروز پدیدآورنده: سهیل ادیب نژاد

ناشر: حیان - 01 آذر، 1384(

(8)درمان های علامتی در مولتیپل اسکلروز ( مروری جامع بر علایم وتشخیص )سیدمسعود نبوی، افشین ایران پور)

 

 

 مدنظر باشد. از جمله بیماریهایی که با M.S اشتباه می‌شوند عبارتند از بیماری لوپوس سیستمیک ، سندرم آنتی فسفولیپید آنتی بادی ، بیماری بهجت ، بیماری لایم ،سندرم  ، بیماریهای نخاع مخچه ای ، B12اکتسابی، استحاله‌ای ارثی ، کمبود ویتامین نقص تومورهای گودال خلفی جمجمه و  آرتروز مهره‌های گردن

                  

 

سير بيماري

سير اين بيماري اشكال متعددي دارد و اغلب بيماران دچار حملات تشديد و تخفيف علائم شده و بين حملات هيچ علامتي ندارند. عده ديگري دچار نوع مزمن و پيشرونده مولتيپل اسكلروز شده و با گذشت زمان بر شدت علائم آنها افزوده
مي شود.

پيشرفت حاد و سريع در اين بيماري به ندرت ديده مي شود و در بيشتر مبتلايان سير بيماري خوش خيم بوده و علائم آنقدر خفيف هستند كه حتي به پزشك هم مراجعه نمي كنند. شايعترين علائم مشخصه اين بيماري عبارتند از: خستگي مفرط, ضعف, كرخ شدن دست و پا, ناهماهنگي حركات و از دست دادن تعادل, درد, تاري ديد, حساسيت به گرما, گيجي و اختلالات شناختي, مشكلات دفع ادرار و مدفوع و اختلالات جنسي.برگشت بيماري اغلب با
دوره هاي استرس عاطفي يا جسمي شديد همراه است.

 

 

 

 

 


 (9)دستنامه جیبی روانپزشکی بالینی کاپلان وسادوک 20005 ترجمه محسن ارجمند )

 

 

 

تاريخچه درمان ام اس

در اواخر قرن نوزدهم ميلادي، دكتر ژان مارتين شاركو و ساير عصب شناسان سعي نمودند كه با استفاده از شوك الكتريكي و داروي استريكنين (سمي كه باعث تحريك اعصاب مي شود) بيماري ام اس را درمان نمايند. دكتر شاركو اعتقاد داشت كه علايم و مشكلات بيماران مبتلا به ام اس در صورتي كه اعصاب آنها با استفاده از اين روشها، پيامها را سريعتر انتقال مي دهد، از بين خواهد رفت و بهبود خواهند يافت. همچنين دكتر شاركو به بيماران دچار ام اس، طلا و نقره تزريق مي كرد، زيرا چنين تزريقاتي به نظر مي رسيد كه در درمان بيماري سيفليس (يك بيماري مقاربتي) با برطرف نمودن علايم عصبي آنها مفيد باشد. با اينحال هيچكدام از درمانهاي دكتر شاركو در آن زمان براي بيماران مبتلا به ام اس ارائه نمود مؤثر نبودند.
در آن هنگام پزشكان ديگري نيز سعي نمودند با استفاده از داروهاي گياهي و وادار كردن بيماران به استراحت در بستر، اين بيماران را درمان نمايند، اما اين اقدامات نه تنها باعث درمان بيماري ام اس نشد، بلكه از حملات آن نيز جلوگيري نكرد. در اواخر قرن نوزدهم، اميد به زندگي براي بيماران مبتلا به ام اس بعد از شروع بيماري شان، پنج سال بود.
در طي دهه هاي 1930 و 1940 ميلادي، پزشكاني كه به غلط فكر مي كردند كه وجود لخته هاي خوني و يا نارسايي در جريان خون باعث پيدايش بيماري ام اس مي گردد، از داروهاي رقيق كننده خون مانند ديكومارول براي حل كردن اين لخته ها استفاده مي كردند. اين داروها هيچگونه اثري بر روي پيشگيري از حملات حاد بيماري ام اس و يا كند كردن روند پيشرفت بيماري نداشت. اخيراً نيز استفاده از يك داروي رقيق كننده خون به نام هپارين نيز غير مؤثر اعلام شده است.
در طي دهه 1950 ميلادي، چند تن از پزشكان اقدام به تزريق خون به بيماران مبتلا به ام اس نمودند، زيرا معتقد بودند كه تزريق خون جديد ممكن است باعث تقويت سيستم ايمني در مواجهه با ويروسهايي كه ممكن است باعث بيماري شوند گردد. بعضي از پزشكان عقيده داشتند كه تزريق خون تازه مي تواند باعث رقيق شدن هرگونه ماده شيميايي غير طبيعي موجود در خون شود كه باعث بيماري شده است. با اينحال بعد از مدتي ثابت شد كه تزريق خون به اين بيماران، هيچگونه مشكلي را حل نخواهد كرد.
در دهه 1950 ميلادي بسياري از پزشكان براي درمان بيماري ام اس داروهاي مختلفي را امتحان نمودند تا شايد يكي از آنها بتواند براي درمان اين بيماري مؤثر واقع شود. سوكسينات ها (كه باعث بهبود اكسيژن رساني به بدن مي شود) تترا اتيل آمونيوم (كه باعث تقويت گردش خون بدن مي شود)، داروهاي پاين آورنده فشار خون، داروهاي ضدافسردگي، داروهاي ضد آكنه، هيستامين ها و ساير داروهاي ضد آلرژي و انواع ويتامين ها، داروهايي بودند كه براي درمان بيماري ام اس مورد آزمايش قرار گرفتند. گرچه بعضي از بيماران بعد از مصرف يك يا چند نوع از اين داروها، احساس نمودند كه حالشان بهتر شده است، اما تحقيقات بعدي پزشكان نشان داد كه چنين نتايجي بيشتر احتمال دارد كه بطور اتفاقي و برحسب شانس ايجاد شده باشد زيرا هيچ كدام از اين داروها واقعاً بر روي ام اس اثري ندارند.


گامهايي در مسير صحيح درمان
در طي دهه 1960 ميلادي، هنگامي كه دانشمندان شروع به درك صحيح تري از نقش سيستم ايمني بدن در ايجاد بيماري ام اس نمودند، پزشكان از هورمون كورتيزون و ساير داروهاي كورتون دار كه براي كاهش التهاب در بدن بكار مي رود، استفاده نمودند. وقتي كشف شد كه دادن هورمون استروئيدي  به حيوانات مي تواند آنها را از ابتلا به يك بيماري شبيه ام اس محافظت نمايد، پزشكان تصميم گرفتند كه از اين هورمون براي درمان مبتلايان به ام اس نيز استفاده كنند. در تحقيقي كه در سال 1969 ميلادي انجام شد، مشخص گرديد كه داروي  بعنوان اولين دارويي كه باعث سرعت بخشيدن در روند بهبود حمله حاد ام اس مي شود مطرح مي باشد. بلافاصله پس از اين كشف، انواع مختلفي از داروهاي استروئيدي براي درمان حملات حاد ام اس مورد استفاده قرار گرفت و بعنوان روش درماني استاندارد اين بيماري در نظر گرفته شد.
استروئيدها (يا همان داروهاي كورتون دار) باعث كوتاه شدن حملات حاد ام اس مي شوند كه اين كار را با كاهش التهاب در سيستم عصبي انجام مي دهند، اما اين داروها قارد به پيشگيري از عود يا كند كردن روند كلي بيماري نيستند. تا دهه 1980 ميلادي هيچگونه دارويي كه بتواند واقعاً باعث كند شدن بيماري ام اس شود وجود نداشت. اكثر داروهايي كه باعث كند شدن روند بيماري مي شوند، سيستم ايمني بدن را با استفاده از ماده شيميايي به نام اينترفرون تنظيم مي كنند. روش جديد ديگري كه از پيشرفت بيماري جلوگيري مي كند، استفاده از يك پروتئين مشابه ميلين مي باشد كه باعث مي شود سيستم ايمني بدن فريب بخورد و بجاي ميلين به آن حمله نمايد.
در حال حاضر براي درمان بيماري ام اس معمولاً از يك يا چند داروي كند كننده بيماري، داروهاي استروئديي (كورتون دار) براي كم كردن شدت حملات ناگهاني و نيز داروهايي ديگر براي كاهش علايم و مشكلاتي كه برا ثر از بين رفتن ميلين ايجاد شده است، استفاده مي كنند.


داروهاي كند كننده روند پيشرفت بيماري ام اس
داروهاي حاوي اينترفرون كه براي كند كردن روند پيشرفت بيماري ام اس استفاده مي      شود از انواع اينترفون بتا و اينترفون بتا  مي باشند. داروي بتاسرون  و داروي بتافرون  كه نامهاي تجاري اينترفرون بتا مي باشند، از سال 1994 ميلادي به بازار دارويي وارد شده اند و چون هنوز مدت زمان زيادي از مصرف آنها نمي گذرد، پزشكان هنوز از اثرات طولاني مدت آنها اطلاعي ندارند. اما در تحقيقات باليني نشان داده شده است كه اين داروها باعث كاهش تعداد و شدت حملات ام اس در حدود دو سوم بيماران مي گردند. همچنين اين داروها باعث كاهش تعداد مناطق جديد از بين رفتن ميلين مي شوند كه با استفاده از ام آر اي مشاهده مي گردد.
به نظر مي رسد كه اينترفون بتا در انواع ام اس عود كننده- فروكش كننده و پيشرونده- ثانويه بخوبي كار مي كند. اين دارو بصورت تزريقي بوده و بطور يك روز در ميان از آن استفاده مي شود. بعضي از بيماران يادمي گيرند كه خودشان آمپول را به خودشان تزريق نمايند اما بعضي ديگر ترجيح مي دهند كه افراد ديگري اين كار را برايشان انجام دهند. تزريق اينترفون بتا مي تواند باعث قرمز شدن، تورم و درد در محل تزريق شود. همچنين مي تواند باعث ايجاد علايم شبيه آنفلوآنزا و افسردگي شود. تزريق اين دارو در هنگام حاملگي باعث بروز نواقصي در جنين مي گردد.
دومين دارويي كه براي كند كردن بوند پيشرفت بيماري از آن استفاده شد، داروي اينترفرون بتا a بود كه در سال 1997 ميلادي با نام تجاري آوونكس  به بازار آمد. اين دارو از نظر شيميايي خيلي شبيه به اينترفروني است كه بطور طبيعي در بدن ساخته مي شود. مصرف داروي آوونكس براي بيماران بسيار راحت تر است زيرا بر خلاف اينترفرون بتا، اين دارو را مي توان هفته اي فقط يك بار تزريق نمود و در بسياري از افراد باعث هيچگونه التهابي در محل تزريق نخواهد شد. با اينحال همانند اينترفرون بتا، اين دارو نيز مي تواند علايم شبيه آنفلوآنزا و افسردگي ايجاد نمايد و نبايد آن را در هنگام حاملگي مصرف نمود.
داروي آوونكس همانند دو دارويي كه از اينترفرون بتا ساخته مي شوند (يعني بتاسرون و بتافرون) باعث كا/هش شدت و تعداد حملات ام اس مي شود و از تعداد پلاك هاي عصبي كم مي نمايد و به بيمار اجازه مي دهد كه عملكرد فعلي جسمي و روحي خود را به مدت طولاني تري حفظ نمايد.
در سال 2002 ميلادي، سازمان دارو و غذاي آمريكا  نوع ديگري از اينترفرون بتا  را با نام ريبيف  مورد تأييد قرار داد. داروي ريبيف شباهت زيادي به داروي آوونكس دارد و مزاياي آن نيز شبيه آوونكس است اما در بعضي از بيماران بهتر كار مي كند. با اين حال همه بيماران قادر به تحمل داروي ريبيف نمي باشند زيرا داراي عوارض جانبي اي مثل بروز التهاب در محل تزريق، مشكلات كبدي و كاهش تعداد گلبولهاي سفيد مي باشد.
گلاتامير استات با نام تجارتي كوپاكسون  داروي ديگري است كه براي كند كردن پيشرفت بيماري ام اس در دسترس مي باشد. اين دارو با فريب سيستم ايمني بدن باعث مي شود كه جلوي انهدام ميلين گرفته شود. از آنجايي كه داروي كوپاكسون خيلي جديد مي باشد، پزشكان هنوز نمي دانند كه در طولاني مدت اين دارو چگونه اثر مي كند، اما تا حالا به نظر مي رسد كه در افرادي كه دچار ام اس نوع عود كننده-فروكش كننده هستند باعث كاهش تعداد و شدت حملات حاد مي شود. با اينحال، گرچه اين دارو به آن اندازه كه اينترفرون بتا به بيماران كمك مي كند، اثر ندارد و بايد بطور روزانه هم تزريق شود، اما داروي كوپاكسون داراي عوارض جانبي كمتري مي باشد و بنابراين براي بيماراني كه نمي توانند اينترفرون بتا را تحمل نمايند، داروي مناسبي مي باشد.


ساير

نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,

|


تومور(مصطفی نجفی)

                           فهرست

مقدمه..................................................................................................................3

فصل اول: تومور،علل،آثاروعلائم ............................................................................4

1-1             تعریف تومور.............................................................................................5

1-2             علل تومور مغزی.......................................................................................5

1-3             علائم و آثار تومور مغزی...........................................................................5

1-4             علائم وآثار تومورهای درون جمجمه( یافته های بالینی )........................6

1-5             سردرد......................................................................................................7 

1-6             علل بروز سردرد.......................................................................................7

1-7             عوامل افزایش دهنده خطر.........................................................................8

فصل دوم: انواع تومورها.........................................................................................9

2-1 انواع تومورهای مغزی..................................................................................10

2-2 تومورهای اعصاب محیطی............................................................................11

2-3 تومورکاذب مغز..........................................................................................12

2-4 خصوصیات تومورها.....................................................................................12

فصل سوم: بررسی و همه گیر شناسی تومورها .....................................................14

3-1 بررسی اپیدمیولوژیک تومورهای مغزی با منشأ سلولهای گلیال....................15

3-2 همه گیر شناسی تومورهای مغزی...............................................................16

3-3 میزان شیوع گلیوم مغزی در آمریکا و سنگاپور...........................................16

3-4 بررسی یک نمونه اثر تومور مغزی در گرایشات جنسی................................17

3-5 تغییرات شخصیت.......................................................................................18

3-6 اختلالات روانی ناشی از تومور مغزی ...........................................................19

3-7 عواقب مورد انتظار.......................................................................................20

خطر تبدیل سلولهای بنیادی جنینی به تومورهای مغزی .......................................21

فصل چهارم: روش های تشخیص ودرمان تومور ..................................................22

4-1 کشف روش جدید تشخیص تومور مغزی ....................................................23

4-2 تشخیص آزمایشگاهی تومورهای مغزی.......................................................23

4-3 نقشه برداری مغز با FMRI  می تواند تومور را بهبود بخشد .......................24

4-4 درمان تومور مغزی ....................................................................................26

4-5 روش های درمانی ......................................................................................27

4-6 رنگ آمیزی تومورها درمان جدید سرطان...................................................28

4-7 کاربرد فناوری نانو در پزشکی ....................................................................31

نتیجه گیری ......................................................................................................33

منابع و مآخذ........................................................................................................35

 

مقدمه    

مغز مسؤول کنترل حافظه ، یادگیری، حس و عاطفه می باشد. بعلاوه این عضو بر روی سایر قسمتهای بدن نظیر عضلات، ارگانها و عروق نیز نظارت دارد. سرطان مغز بیماری است که در آن سلولهای سرطانی داخل بافت مغزی شروع به رشد و تکثیر می کنند این نوشته به بررسی سرطانهای مغزی می پردازد. در اغلب موارد سرطانهایی که در مغز ایجاد می شوند ثانویه به گسترش سرطان از سایر قسمتهای بدن به این ناحیه می باشند. این نوع انتشار را اصطلاحاً متاستاز می نامند.

درتعریف تومور باید گفت: به توده‌هايي كه درون جمجمه رشد مي‌كند، تومور مغزي گفته مي‌شود كه معمولاً اين توده‌ها از عناصر مختلفي كه داخل جمجمه قرار دارد مانند پوشش‌هاي مغزي، عروق مغز، سلول‌هاي نگاه‌دارنده مغز و سلول‌هاي عصبي تشكيل مي‌شوند و بر حسب نوع، محل و نحوه رشد تغييراتي را ايجاد مي‌كند.

در این تحقیق برآنیم تا تعریفی از تومور مغزی، انواع آن و توضیحی از این بیماری ارائه دهیم و همچنین برخی از اثرات آن را بررسی کرده و در آخر هم راههای تشخیص و درمان این بیماری را ارائه دهیم.تحقیق حاضر از نوع کتابخانه ای می باشد همچنین سعی کرده ایم از مطالب روزنامه ها، مجلات و همچنین اینترنت نیز برای بهتر ارائه دادن موضوع استفاده شود. 

 

 

 

    فصل اول :

 

                  تومور، علل ، آثار و علائم

 

         

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

1-1- تعریف تومور

تومور مغزی‌ عبارت‌ است‌ از رشد یک‌ توده‌ غیرطبیعی‌ در مغز که‌ امکان‌ دارد خوش‌خیم‌ یا بدخیم‌ باشد. توجه‌ داشته‌ باشید که‌ یک‌ تومور خوش‌خیم‌ مغز ممکن‌ است‌ به‌ اندازه‌ یک‌ تومور بدخیم‌ ناتوانی‌ ایجاد کند، مگر اینکه‌ به‌ طورمناسب‌ تحت‌ درمان‌ قرار گیرد.[1]

 

1-2علل تومور مغزی  

بعضي از تومورها از بافت مغز منشأ مي گيرند (تومورهاي اوليه )، اما اغلب تومورهاي مغزي در اثر گسترش سرطان هاي ساير نقاط بدن به خصوص سرطان پستان ، ريه ، روده ، يا ملانوم بدخيم پوست ، به مغز ايجاد مي شوند. علايم در اثر افزايش فشار داخل جمجمه ناشي از بزرگ شدن تومور به وجود مي آيند.  

[2]علل ايجاد تومور‌هاي مغزي همانند تومور‌هاي ديگر به خوبي مشخص نيست اما در بعضي مواقع ممكن است ويروس‌ها و يا ضربه در ايجاد آنها دخالت داشته باشد( دكتر حميد رحمت، استاد دانشگاه علوم پزشكي تهران و رئيس انجمن جراحان مغز و اعصاب ايران)[3]

 

1-3علایم و آثار تومورمغزی

سردردي‌ كه‌ با دراز كشيدن‌ بدتر مي‌شود

استفراغ‌ همراه‌ با تهوع‌، يا استفراغ‌ ناگهاني‌ بدون‌ تهوع‌

اختلال‌ بينايي‌، از جمله‌ دو تا ديدن‌ اشياء

ضعف‌ در يك‌ طرف‌ بدن‌

عدم‌ تعادل‌ بدن‌؛ گيجي‌

از دست‌ دادن‌ حس‌ بويايي‌

از دست‌ دادن‌ حافظه‌

آثار و علائمی که در تومورهای مغزی دیده می شود به سه علت بوجود می آید:

1_ خود تومور نسج تومورال فضایی در مغز را اشغال می کند که باعث ایجاد علائم مخصوص بر حسب محل ضایعه می گردد و علاوه بر این فشار زیادی در محوطه داخلی جمجمه بوجود می آورد.

2_در بسیاری از موارد چه در تومورهای اولیه و چه در تومورهای متاستاتیک ادم شدید مغزی بوجود می آید.

3_و بالاخره بسیاری از تومورها سبب فشار بر وانتریکولها شده باعث بسته شدن مجاری و قنات سیلویوس و در نتیجه باعث افزایش فشار داخلی جمجمه می گردند.

 

1-4علائم و آثار تومورهای درون جمجمه ( یا فته های بالینی )

تومورهای درون جمجمه ممکنست باعث اختلال عمومی اعمال مغز و علائم و آثار افزایش فشار درون جمجمه گردند در نتیجه ممکنست تغییرات شخصیت ، کاهش هوش، بی ثباتی عاطفی و هیجانی، تشنجات و سر درد ، تهوع و ناراحتی عمومی در بیمار دیده شود.

تومورهای درون جمجمه بر حسب موضع خود موجب نقص های عصبی مشخص می گردند :

1-               ضایعات لوب فرونتال

2-               ضایعات لوب تمپورال

3-               ضایعات لوب پاریتال

4-               ضایعات لوب اوکسیپیتال

5-               ضایعات ساقه ی مغز و مخچه

6-               آثار مشتبه کننده ی موضع [4]

 

1-5سردرد

سردرد یکی از آثاری است که ممکن است در بعضی از تومورهای مغزی پیدا شود در بعضی از آمارها شیوع سردرد را در تومورهای مغزی تا 90 درصد دانسته اند و به کرات بیمارانی با تومور پیشرفته مغز دیده می شوند که سردرد علامت برجسته آنها نمی باشد .  خصوصیات سردرد ناشی از تومورهای مغزی این است که متناوب بوده در فواصل نا منظمی اتفاق افتاده و معمولا یکی دو ساعت ادامه داشته و بعد از بین می روند.

این سردرد ها با عواملی نظیر حرکت سر , سرفه و یا تغییر وضعیت تشدید می یابد.  تهوع و استفراغ و ادم پاپی نیز از علائم دیگری است که اهمیت داشته و باید به آن توجه شود.  

 

1-6عامل بروز سردرد

زمانی كه شخصی یك سردرد شدید ضربان دار را تجربه می كند ، غالبا هر دو دست را در دو طرف سر می گذارد و می گوید (انگار مغزم در حال بیرون آمدن از سرم است) و لذا فكر می كند بهتر است آن را نگه دارد. این احساس موجب یك برداشت غلط می شود مبنی بر این كه خود مغز در حال بزرگ شدن است و این حالت باعث احساس درد می شود اما جالب این است كه بافت مغز برخلاف پوست یا دیگر اندام ها ، درد را حس نمی كند. به دلیل آن كه مغز در یك پوشش سخت حفاظت كننده قرار گرفته ، مانند دیگر بخش های بدن به تماس یا احساس فشار پاسخ نمی دهد. در واقع یك جراح مغز می تواند بافت مغز را با چاقوی جراحی ببرد درحالی كه بیمار بیدار است و اصلا چاقو را احساس نمی كند. اما سردرد به دلیل فعال شدن یا التهاب ساختارهایی كه درد را حس می كنند از جمله پوست ، استخوان یا مفاصل گردن ، سینوس ها ، عروق خونی یا عضلات ، ایجاد می شود. زمانی كه شخصی دچار تومور مغزی می شود ، درد یك نشانه دیرهنگام است چرا كه تومورهای مغز تنها زمانی باعث درد می شوند كه به حدی رشد كرده باشند كه به استخوان فشار آورند یا در رگهای خونی یا اعصاب كشش ایجاد كنند.[5]

 

1-7عوامل افزايش دهنده خطر

عوامل خطر ذكر شده در زير مربوط به سرطان هاي ساير نقاط بدن كه به مغز گسترش مي يابند هستند:  تغذيه نامناسب ، به خصوص كم بودن فيبر غذايي (عامل خطر سرطان روده) سيگار كشيدن (عامل خطر سرطان ريه) افراط در مصرف الكل (عامل خطر سرطان كبد) قرار گرفتن بيش از حد در مقابل آفتاب (عامل خطر ملانوم بدخيم پوست ) وجود يك سرطان ديگر در هر نقطه اي از بدن[6]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل دوم :

 

                            انواع تومورها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

2-1انواع تومورهای مغزی

1_ تومورهای لوب فرونتال

2_تومورهای شکنج پاریتال ( آهیانه)

3_ تومورهای لوب اکسی پیتال

4_ تومورهای شکنج تامپورال

5_ تومور های ناحیه کپرسول داخلی

6_ تومورهای جسم ثفنی

7_تومورهای بطن طرفی و بطن سوم

8- تومورهای بطن چهارم

9_ تومورهای ناحیه پیتوئیتر و هیپوتالاموس

10_ تومورهای مغز میانی و پل دفاعی

11_ تومورهای زاویه مخچه و پل دماغی

12_ تومورهای بالای چادر مخچه شامل : 

_  تومور مننژیوم     

_ تومور آستروسیتوم

_ تومور گلیوپلاستوم مولتی فرم

_ تومور اولیگودندروگلیوم

_ تومور اپاندیموم

13_ تومورهای زیر چادر مخچه شامل:

_ تومور مدولوبلاستوم

_ تومور آستروسیتوم مخچه

_ تومور گلیوم ساقه مغز

_ تومور نورنیوم اکوستیک

14_ تومورهای غده صنوبری و مغز میانی

15_ تومورهای کاسه چشم

16_ تومورهای متاستیک

17_ تومورهای کارسینوماتوز منتشرمننژ [7]

 

2-2تومورهای اعصاب محیطی

تومورهای اعصاب محیطی به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند :

الف:  تومورهای خوش خیم شامل :

1_ شوانوم ها یا نورنیوم ها یا   neurilemoma

2_ فیبروم ها { منفرد یا متعدد ( نوروفیبروماتوزها) }

3_ تومورهای بافت چربی شامل هامارتوم لیپوفیبروماتو عصب که در واقع ارتشاح چربی در عصب است    macrodystrophia lipomatosa  و لیپوم های کپسول دار عصب

4_ همانژیومهای عصبی

ب: تومورهای بدخیم شامل:

1_ ساکورمهای منفرد

2_ تغییرات سرطانی در نوروفیبرو

3_ ماتوزو نورواپی تلیوم ها[8]

اگر چه تومورهای اعصاب محیطی ممکن است در هر نقطه ای از بدن از جمله ریشه های نخاعی و ناحیه دم اسب  cauda equine  یافت شوند اما اکثرا زیر جلدی بوده و به شکل توده متورم نرم و گاهی با تغییرات رنگ پوست مایل به بنفش تظاهر می کنند.[9]

2-3تومور کاذب مغز ( افزایش فشار خوش خیم درون جمجمه )

علائم تومور کاذب یا شبه تومور جمجمه عبارتند از سردرد ، دو بینی و دیگر اختلالات بینایی در اثر خیز پایی و انحراف عصب باصره . در آزمایش چشم بیمار خیز پایی و بزرگ شدن لکه های کور کشف می شود لیکن در جهات دیگر بیمار سالم به نظر می رسد . شبه تومور مغزی علل متعددی دارد . ترمبوز سینوس وریدی عرضی بعنوان یکی از عوارض غیرعفونی اوتیت میانی یا ماستوئیدیت مزمن یکی از علل مهم آنست.علل دیگر شامل بیماری مزمن ریوی، اختلالات اندوکرینی از قبیل هیپوپارا تیروئیدیسم یا بیماری ادیسون ، مسمومیت ویتامین A و مصرف تتراسیکلین یا ضد آبستنهای خوراکی است.

مع هذا در بسیاری موارد علت خاصی برای این عارضه نمی توان یافت وپس از چند ماه خود به خود بهبود می یابد . عدم درمان عارضه منجربه آتروفی ثانوی عصب بینایی و کوری دائمی می گردد.[10]

 

2-4خصوصیات اصلی تومورها ی مغز که آنها را از تومورهای سایر اعضاء جدا می سازند عبارتند از :

- ممکن است در بخشی از مغز قرار داشته باشند که برداشتن حتی یک نئوپلاسم خوب محدود شده ی خوش خیم راغیر ممکن سازند ( مانند اپاندیوم های کف بطن چهارم ) بنابراین، یک تومور خوش خیم از نظرآسیب شناسی، ممکن است از نظر بالینی بدخیم باشد.

- بسیاری از آنها تمایلی به رشد ارتشاحی فراتر از حدود آشکار تومور دارند درواقع برداشت درمان کننده غالبأ غیرممکن است.

- می توانند از طریق CSF منتشر شوند تا کارسیوماتوز مننژی را با رسوبات توموری بد روی مغز،نخاع ،و ریشه های عصبی ایجاد نمایند.این امر در مدولوبلاستوم شایع است،در آستروسیتوم ها شیوع کمتری دارد، وممکن است در متاسازهای آدنوکارسینوما و کارسینوم oat cell ریه و سرطان پستان نیز بروز نماید. متاستازهای خارج CNS نا معمول است اما بیشترین احتمال را در مدولوبلاستوم یا گلیوبلاستوم دارد.[11]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل سوم :

 

        بررسی و همه گیر شناسی تومورها

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

3-1بررسی اپیدمیولوژیک تومورهای مغزی با منشاء سلولهای گلیان

شایع ترین تومور اولیه ی مغزی در بالغین آستروسیتوم بدخیم است ، البته این تومور تنها 2 درصد از کل تومورهای بالغین را تشکیل می دهد ، میزان بروز آن 5 مورد در هر صد هزار فرد بالغ در سال است . این تومورچهارمین دلیل شایع مرگ ناشی از سرطان تلقی می شود.

بر اساس تقسیم بندیWHO  تومورهای با منشاء سلولهای گلیان مغزی چهار نوعند :

درجه І شامل آستروسیتوم آناپلاستیک ، درجه П شامل آستروسیتوم درجه ی پایین ، درجه ی Ш شامل آستروسیتوم آنا پلاستیک و درجه ی IV   شامل گلیوبلاستوم مولتی فورم است . در درجه П آتیپی هسته ای مشهود است و در درجه Ш متیوتیک وآتیپی هسته ای مشاهده می شود و در درجه IV آتیپی هسته ای ، میتوز و تکثیر اندوتلیال ونکروز وجود دارد .

آستروسیتوم مخچه یکی از شایع ترین تومورهای مغزی اطفال است و درحدود 20-10 % از تومورهای داخلی مغزی در اطفال را تشکیل می دهد ، 70% از مواد آستروسیتوم مخچه دراطفال تشخیص داده شده است . پیش آگهی آن در کودکان بهتر از بالغین و در بیماران کوچکتر از 5 سال درهنگام تشخیص از بیماران بزرگتر از 5 سال بدتر است ، زیرا بیش از 40 % موارد به ساقه ی مغز دست اندازی می کنند از نظر بافت شناختی دو نوع پیلوستیک و فیبر پلاری وجود دارد .

انتشار و میزان شیوع بیماریها حاصل تداخل عوامل محیطی ( سبک زندگی – تغذیه – سنتهای قومی – عوامل بیولوژیک شیمیایی و فیزیکی بیماری زا ) و عوامل درونی ( خصوصیات فردی و استعدادهای ژنتیکی افراد و اقوام مختلف ) است و تفاوتهای جغرافیایی نقش ویژه ای در نوع بیماری ها و میزان انتشار آنها دارند درک آن از اقدامات اولیه و اساس شناخت علل اصلی و عوامل مستعد کننده بیماریها درهرجامعه است .

با توجه به محل تومور سرعت رشد و درجه بندی آن علایم و نشانه های اختصاصی شامل اختلال تکلم  ، تغییرات وضعیت شعوری و رفتاری ، درگیری اعصاب کرانیکال – اختلالات هورمونی بود.[12]

 

3-2همه گیر شناسی تومورهای مغزی

 بعد از سکته های مغزی, تومورهای مغزی شایع ترین علت مرگ در بیماران نورولوژیک می باشد و در کودکان بعد از لوسمی  شایع ترین بد خیمی ها را تشکیل می دهد.

از نظر آسیب شناختی تومورهای با منشا گلیان شایع ترین نئوپلاسم های اولیه مغز هستند.[13]   

 

3-3میزان شیوع گلیوم مغزی در آمریکا و سنگاپور

در یک بررسی در آمریکا بر روی 489 مورد گلیوم مغزی انواع با درجه پایین گلیوم بیشتر در سمت چپ و انواع با درجه ی بالا را در سمت راست مشاهده کرده اند .

در بررسی دیگری در سنگاپور میزان بروز تومورهای آستروسیک در حدود 25% گزارش شده است. [14]

 

 

 

3-4بررسي يك نمونه اثر تومور مغزي در گرايشات جنسی

اخيراً در يك كنفرانس علمي ساليانه انجمن متخصصان اعصاب داخلي آمريكا[15] اعلام شد كه رشد يك تومور تخم مرغي شكل در مغز يك مرد ۴۰ ساله باعث بروز تمايلات ناگهاني وي به بچه بازی( p.a.e.d.o.p.h.i.l.i.a ) شده است كه اين تمايلا با جراحي و برداشتن تومور از بين رفته است. اين توده سرطاني در لب راست كورتكس((orbifrontal كه مرتبط با اعمالي چون قضاوت، رعايت آداب و رسوم و رفتارهاي اجتماعي است قرار داشته است. بعقيده دكتر Russell Swerdlow  و دكتر Jeffrey Burns متخصصان اعصاب داخلي از دانشگاه ويرجينيا در Charlottesville اين اولين گزارش منتشر شده در مورد ارتباط وجود ضايعات اين قسمت از مغز با بچه بازي است. ضايعات اين قسمت از يكطرف باعث بي توجهي فرد به اخلاقيات شده و از طرف ديگر بيماري ميتواند تا مدتها پيشرفت كند بدون اينكه اثر واضحي در از بين رفتن سلامت جسمي فرد داشته باشد. خود فرد و اطرافيان وي ممكن است نياز چنداني به مراجعه به پزشك متخصص حس نكنند و يا پزشك اصلاً به وجود چنين ضايعه اي مشكوك نباشد. بنا به اظهار نظر اين پزشكان هرچند بندرت ممكن است اين افراد با چنين انحرافات جنسی تحت بررسي دقيقي از نظر وجود تومورهاي مغزي قرار بگيرند اما بروز تغيير شخصيت ناگهاني يا تغيير ناگهاني تمايلات جنسی ميتواند ما را به حضور يك مشكل جسمي قابل توجه مشكوك كند. بنا به سوابق، وي يك معلم مدرسه است كه اخيراً بصورت پنهاني اقدام به مراجعات مكرر به سايت هاي پورنوگرافی كودكان در اينترنت مي كرده است. در واقع او قبلاً هيچ سابقه اي از چنين اقداماتي نداشته است. در اين حال با وجودي كه وي متوجه زشت بودن اعمال خود بوده است به بيان خودش ” قدرت شهوت بر صيانت نفس پيروز شده بود”.

وي به بخش مراقبت هاي روانپزشكي ارجاع شده كه متوجه اشكال در حفظ تعادل وي ميشوند و اسكن MRI حاكي از وجود يك توده تخم مرغي شكل در مغز وي بود. آزمايشات تخصصي نشان داد كه او قادر به ترسيم و يا كپي كردن شكل ها هم نيست و اصلا ً متوجه اينكه به خودش ادرار كرده هم نشده بود. ۷ ماه بعد از عمل جراحي و برداشتن تومور وي توانست برنامه بازپروري را بخوبي طي كرده و به خانه برگردد. چند ماه بعد او دوباره اقدام به جمع آوري تصاوير پورنوگرافی

 كودكان كرد. باز هم اسكن راديوگرافي مغز نشان دهنده عود تومور قبلي بود كه با عمل جراحي مجدداً برداشته شد و علائم وي برطرف شد.[16]

 

3-5تغییرات شخصیت:

تغییرات شخصیت در بسیاری از موارد در مبتلایان به تومورهای مغز به صورت های مختلفی تظاهر می نماید البته هر چه تومور سریع تر رشد کند این تغییرات بیشتر محسوس است که بیشتر به صورت فراموشی , بی تفاوتی , گوشه گیری و کم حرفی تظاهر می نماید. در پاره ای از موارد که افزایش فشار داخل جمجمه وجود دارد خمیازه های مکرر , خواب آلودگی کنفوزیون نیز اضافه می شود. [17]

همچنین تومورهاي مغزي بسته به نواحي درگير مي‌توانند علائم بسيار متنوع و بعضاً گول زننده‌اي را پديد آورند. بعضي از اين علائم بحدي موذي و مرموز هستند كه گاه حتي متخصصين را هم به اشتباه مي‌اندازند بحدي كه گاه ماهها حتي سالها زمان لازم است تا توموري تشخيص داده شود.
اين علائم مي‌توانند بصورت حاد و ناگهاني - يا بسيار تدريجي و موذيانه پديد آيند. محل درگير، سرعت رشد تومور، ‌ميزان دقت فرد بيمار، سطح فرهنگي - اجتماعي او و بسياري از موارد ديگر مي‌توانند در سرعت تشخيص ارزش داشته باشند.(تومورهای مغزی :انواع و...،وب سایت دکتر مجید ظهرابی،متخصص جراحی مغز و اعصاب وستون فقرات)

 

3-6اختلالات روانی ناشی از تومورهای مغزی :

1_ افکار خود کشی در حدود 10 درصد بیماران وجود دارد که معمولا در طی حملات سردرد رخ می دهد .

2_اکثر بیماران مبتلا به تومورهای مغزی دارای علائم روان پزشکی نیز هستند  اگر چه برخورد با این مسئله در عرصه روان پزشکی به ندرت رخ می دهد.

الف:  تومورهایی که رشد آهسته ای دارند تغییرات شخصیت ایجاد می نمایند.

ب:  تومورهایی که رشد سریعی دارند تغییرات شخصیت به وجود می آورند.

3_ تومورهای لوب پیشانی:

افسردگی , عاطفه نامتناسب , مهارگسیختگی , دمانس , اختلال هماهنگی , علائم روان پریشی ، غالبا دمانس با دژنراتیواولیه اشتباه می شود ، نشانه های نورولوژیک غالبا وجود ندارد، ممکن است بی اختیاری ادرار یا مدفوع وجود داشته باشد.

4_ تومورهای لوب گیجگاهی(تمپورال) :

اضطراب , افسردگی , توهمات ( به ویژه توهمات چشایی و بویایی) , علائم tle ، روان پریشی شبه اسکیزوفرنی ، حافظه و گفتار ممکن است مختل شده باشند.

5_ تومورهای لوب آهیانه ای( پاریتال) :

علائم روان پزشکی کمتری مشاهده می شوند (بیماری نشناسی ، کردار پریشی {آپراکسی}، آفازی) ، ممکن است با هیستری اشتباه شود.

6_ کیستهای کولوئید:

این کیستها تومور نیستند ، در بطن سوم واقع شده و می توانند به دیانسفال فشار وارد کنند ، می توانند باعث بروز افسردگی ، روان پریشی( پسیکوز) ، بی ثباتی خلق، و تغییر شخصیت شوند.  به صورت کلاسیک سبب ایجاد سردردهای متناوب وابسته به حالت بدن می گردند.[18]

 

3-7عواقب مورد انتظار

در صورتي كه تومور مغزي درمان نشود، آسيب دايمي مغز يا مرگ در انتظار بيمار خواهد بود. رشد تومور به خارج توسط استخوان هاي جمجمه محدود مي شود، بنابراين اين مغز است كه در اثر رشد تومور، تحت فشار قرار مي گيرد.
اگر تومور زود كشف شود و به سرعت جراحي شود يا تحت اشعه درماني و شيمي درماني قرار گيرد، بهبود كامل اغلب امكان پذير خواهد بود[19].

 

 

 

3-8خطر تبديل سلول هاي بنيادي جنيني به تومورهاي مغزي

"استيون گلدمن" و همکارانش از مرکز پزشکي دانشگاه "راچستر" در نيويورک اعلام کردند: سلول هاي بنيادي جنيني انساني تزريق شده به درون مغز موش ها به سلول هايي تبديل مي شوند که به نظر مي رسد شبيه تومورهاي مغزي باشد. يافته هاي اين تحقيق که در نشريه پزشکي "نيچر" به چاپ رسيد، نشان داد: اين پيوند اگرچه به موش ها در درمان بيماريشان کمک مي کند اما برخي از سلول ها شروع به رشد و نمو در شرايطي مي کنند که در نهايت به ايجاد تومورهاي مغزي مي انجامد.

انواع مختلف پيوندهاي سلولي جهت درمان بيماري پارکينسون امتحان شده است. تيم تحقيقاتي "گلدمن" سلول هاي بنيادي جنيني را که از جنين چند روزه گرفته شده بود، براي تحقيق خود انتخاب کردند. اين سلول ها قابليت تبديل به هر يک از سلول هاي بدن  را دارا هستند.  در اين آزمايش سلول هاي بنيادي درون موادي کشت داده شدند و به سلول هاي مغزي تبديل يافتند. محققان آمريکايي سپس سلول هاي رشد يافته را به مغزموشها پيوند زدند و در اين شرايط وضعيت حيوانات بهبود يافت.

از سويي سلول هاي پيوند زده شده مناطقي را نمايان ساختند که نه تنها نورون هاي آزاد کننده دوپامين را تشکيل نمي دهند، بلکه به سلول هايي تمايز مي يابند که از استعداد تبديل شدن به تومورهاي مغزي برخوردارند.

دانشمندان قبل از دستيابي به اطمينان کامل در اين زمينه حيوانات را کشتند و اظهار داشتند: هرگونه آزمايشي روي انسان ها بايد با احتياط کامل انجام شود.
دانشمندان از اين مسئله بيمناک هستند که سلول هاي بنيادي جنيني انسان به دليل برخورداري از قابليت انعطاف پذيري به تومور تبديل شوند. مخالفان با انجام تحقيقات روي سلول هاي بنيادي جنيني به چنين تهديداتي اتخاذ سند کرده اند[20]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فصل چهارم :

 

          روش های تشخیص و درمان تومور

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

4-1كشف روش جديد تشخيص تومور مغزي

متخصصان امريكايي موفق به كشف روش جديدي براي تشخيص تومور مغزي در افراد مبتلا به سرطان شدند. به گزارش سلامت نیوزو به نقل از خبرگزاري شين هوآ، متخصصان دانشگاه هنزجوزف لنز در جنوب كاليفرنيا، پس از انجام آزمايش‌هاي لازم، روش جديدي را براي تشخيص تومور مغزي در افراد مبتلا به سرطان كشف كردند.

بنابراين گزارش، متخصصان با انجام آزمايش‌هاي ژنتيكي بر روي 197 بيمار كه شامل 72 بيمار مبتلا به سرطان روده كوچك و 125 نفر سرطان روده بزرگ بودند، به اين نتيجه دست پيدا كردند كه بيماران مبتلا به سرطان روده بزرگ و كوچك، تا 30 درصد بيشتر از بيماران ديگر تومور مغزي مبتلا مي‌شوند.

گفتني است‌، متخصصان با انجام آزمايش‌هاي ژنتيكي بر روي افراد مبتلا به سرطان روده كوچك و بزرگ، روشي را براي تشخيص اثر منفي اين نوع سرطان بر روي سلول‌هاي مغزي و ابتلا به تومور مغزي را كشف كردند.[21]

 

4-2تشخیص آزمایشگاهی تومورهای مغزی:

باپیدایش روشهای نگاره برداری کامپیوتری, امروزه نیاز کمتری برای پرتو نگاری ساده جمجمه و نوار مغزی باقی مانده است.

همچنین کشیدن مایع مغزی_ نخاعی (lp) به علت خطر بروز فتق مغزی انجام نمی شود و این شیوه تنها در مننژیت کار سینوماتوز و برای جستجوی سلولهای بدخیم در csf  به کار می رود.  دو روش مهم برای تشخیص تومورهای مغزی عبارتند از :

1_ ct_scan  مغزی

2_ mri

در گذشته آنژیوگرافی از متداولترین آزمایشها برای تشخیص تومورها بود ولی امروزه بیشتر جهت آنوزیسمها و تومورهای عروقی مانند همانژیوم به کارمی رود ،  ct_scan مغز به ویژه با تزریق ماده حاجب در همه تومورها توصیه می شود و نخستین اقدام پیشنهادی است.

Mri در تومورهای ساقه مغز ، مخچه، کف جمجمه و نخاع بر ct_scan ارجحیت دارد ولی برای بررسی ضایعات استخوانی ناشی از تومور و کلسیفیکاسیون درون تومور ، ct_scan وسیله بهتری می باشد.

در مواردی که ضایعات چند گانه مغزی به دلیل متاستازهای متعدد مطرح می گردد ، باید با بهره گیری از روشهایی مانند  پرتو نگاری ، برونکوسکوپی ، سونوگرافی و اندروسکوپی خاستگاه اولیه تومور را پیدا کنیم.

 

4-3نقشه برداری مغز با FMRI می تواند جراحی تومور را بهبود بخشد

 با هدف گیری نواحی حرکتی و ناحیه مربوط به زبان مغز با  FMRI جراحان می توانند تومورهای مغزی با دقت زیاد و به طور موفقیت آمیزی درمان کنند بدون اینکه فرایندهای حرکتی وادراکی دچارآسیب شوند.
در این مطالعه که در نشریه رادیولوژی در سپتامبر 2006 چاپ شد, 50%‌ بیماران مبتلا به تومور مغزی پس از انجام FMRI در مرکز پزشکی دانشگاه Duke (Durham, NC, USA)‏‌‏ , به دلیل مشخص شدن نواحی بحرانی مغزدچار تغییر در روش درمان شدند.

دکتر Petrella ,[22]: در بیمارانی که تحت FMRI قرار گرفتند تخمین زده می شود که تومورهای بیشتری در جراحی برداشته شدند ، زمان عمل کوتاهتربود و شکاف جمجمه کوچکتر بود.

وقتی تومورهای جمجمه در نواحی تفکر، احساس و حرکت قرار دارند به شدت می توانند بر توانایی اداراکی و فیزیکی فرد تاثیر گذارند. به علاوه حذف جراحی در این موارد بسیار خطرناک است به دلیل اینکه اگر چنین مراکز اصلی آسیب ببینند بیمار دچار عوارض بعد از جراحی نظیر ضعف اندامها،اختلالات زبانی و یا بینایی جزئی می شود. بیشتر از 120 نوع تومور مغزی شناسایی شده اند که این طراحی درمان موثر را مشکل می سازد. در این مطالعه 39 بیمار با تشخیص تومورهای مغزی قابل جراحی تحت FMRI قرار گرفتند. در خلال تصویربرداری بیماران آزمایشهای تکمیل جملات و کارهای دستی انجام می دادند تا نواحی مربوط به عملکرد زبان و نواحی حسی- حرکتی آنها مشخص شود. زمان کلی آزمون شامل زمان تمرین بیماران و تصویربرداری کمتر از یک ساعت طول کشید. محققین دریافتندکه در19 نفر از 39 نفر بیمار(%49) ،جراحان پس از دیدن نتایج FMRI روش درمانی را تغییر دادند. 18 نفر از 19 نفر بیمار با روشهای پیشرونده تری از قبل درمان شدند. به علاوه, نتایج FMRI به کوتاه شدن زمان جراحی از 15 تا 60 دقیقه در 22 بیمار کمک کرد. در 6 بیمار که تحت جراحی قرار گرفتند، متخصصین دریافتند که نتایج FMRI به برداشتن کامل تومور کمک زیادی کرد. هیچ گونه عوارض نورولوژیک در بیماران پس از جراحی مشاهده نشد.

        

 4-4درمان تومور مغزی

طبق نظر محققان ، درمان با آسپرین ، ادویل [23] یا ایبوپروفن ، و دیگر داروهای غیر استروئیدی ضد درد [24]ممکن است نقش حفاظت بخش، در برابر یک نوع تومور مغزی بنام گلیوبلاستوما ی مولتی فرم (چند شکلی) ، داشته باشد. به گزارش رویتر ، دکتر نیکول سیواک از دانشگاه اوهایو و همکارانش اظهار می دارند که ظاهرا مصرف این داروها احتمال ابتلاء به سرطان کولون را نیز کاهش می دهند.

طبق نظر آنها به دلیل آنکه سرطان کولون و برخی تومورهای مغزی منشا سلولی مشابه دارند ، این دو نوع تومور ممکن است مکانیزم های بازدارنده مشابهی نیز داشته باشند.

این محققان با 236 فرد مبتلا به گلیوبلا ستوما مولتی فرم (یا مراقبین آنها) و 401 فرد سالم مصاحبه حضوری انجام دادند. طی آن فهرستی از داروهای مسکن ژنریک و تجاری را به این افراد نشان دادند و از آنها در باره مصرف هر یک در 10 سال پیش از تشخیص ، یا در مورد افراد سالم طی 10 سال گذشته پرسش به عمل آوردند. آن دسته از افرادی که حداقل 600 عدد از این نوع قرص ها را مصرف کرده بودند ، تحت عنوان مصرف کنندگان منظم درنظر گرفته شدند. بیماران مبتلا به گلیوبلاستومای مولتی فرم نسبت به همتای سالمشان مصرف کمتری از داروهای فوق داشتند. محققان چنین نتیجه گیری کردند که اگر مطالعات بعدی نیز این یافته را تایید کنند ، شاید داروهای NSAID انتخابی برای جلوگیری از این تومور خطرناک باشند.

*داروهاي‌كورتيزوني‌براي‌كاهش‌تورم‌بافت‌مغز
*داروهاي‌ضدتشنج‌برای كنترل‌حملات‌تشنج‌
*داروهاي‌ ضد سرطان[25]‌  

4-5روشهای درمانی  

به طور کلی سه روش درمانی جهت درمان سرطان های مغزی مورد استفاده قرار می گیرد که شامل جراحی ، پرتو درمانی و شمیی درمانی است.           -    جراحی : جراحی شایعترین روش درمانی جهت درمان تومورهای مغزی به حساب می آید. به منظور دستیابی به تومور در ابتدا جراح قطعه ای از استخوان جمجمه را بر می دارد تا به مغز برسد. این عمل را اصطلاحاً کرانیوتومی می نامند.

بعد از آنکه پزشک بافت سرطانی را برداشت، قطعه ی برداشته شده را در محل خود قرار میدهد یا اینکه به جای آن از یک قطعه فلز استفاده می کند. جراح سعی می کند تا حد ممکن تمامی بافت سرطانی را بردارد اما دقیقاً معلوم نیست که کل بافت سرطانی برداشته شده است یا نه زیرا سرطان به بعضی قسمتهای بافت مغزی به گونه ای دست اندازی می کند که برداشتن آن نواحی باید همراه با برداشتن بخشی از بافت مغزی سالم باشد.

-   پرتو درمانی : در این روش از اشعه های پر انرژی به منظور ایجاد صدمه به سلولهای سرطانی و توقف رشد و تکثیر آنها استفاده می شود. این روش درمانی موضعی بوده و تنها ناحیه ای که تحت اشعه قرار گرفته است تحت درمان قرار می گیرد . پرتوها می توانند از یک منبع خارجی ( ماشین های تولید کننده پرتو ) یا از یک منبع داخلی ( بصورت استفاده از ابزارهای کاشتنی در بدن در نزدیک تومور) ساطع شوند.

- شیمی درمانی : در این روش از داروهای خاصی جهت کشتن سلولهای سرطانی استفاده می شود اکثر داروهای ضد سرطانی بصورت تزریق داخل وریدی یا داخل عضلانی مورد استفاده قرار می گیرند اما بعضی نیز خوراکی هستند این روش درمانی نوعی روش سیستمیک است بدین معنا که دارو از طریق جریان خون در تمامی بدن پخش می شود و در هر جایی از بدن که سلولهای سرطانی باشند، سبب نابودی آنها می شود. استفاده از این روش بصورت دوره ای بوده و بعد از طی دوره درمان یک دوره استراحت داده می شود و بعد از آن از نو یک دوره ی درمانی دیگر آغاز می شود.

 

4-6رنگ آميزي تومورها درمان جديد سرطان

(رنگ ويژه براي جراحي سلولهاي سرطاني)

محققان در آمريكا مي گويند جراحان با استفاده از يك نوع رنگ مي توانند با دقت بيشتري سلول هاي سرطاني را از بدن بيمار پاك سازي و از گسترش آن جلوگيري كنند.

در جريان مطالعات آزمايشگاهي در آمريكا، محققان متوجه شده اند كه اين رنگ، سلولهاي سرطاني در موش را «نوراني» كرده اما تاثيري روي سلولهاي معمولي نداشته است. آنها به اين نتيجه رسيده اند كه جراحان با استفاده از اين رنگ مي توانند محل تومور را كشف و آن را از بدن خارج كنند.
در برخي موارد بافت هاي سالم به جاي بافت هاي سرطاني جراحي مي شوند و در مقابل گاه سلول هاي سرطاني ناديده گرفته مي شوند. ديده نشدن بافت هاي سرطاني باعث مي شود كه پس از جراحي، تومورها دوباره رشد كنند.
اما كارشناسان بريتانيايي هشدار داده اند كه در اين زمينه به تحقيقات بيشتري نياز است و بايد روشن شود به چه دليل مولكول هاي اين رنگ به سلولهاي سرطاني و نه سلول هاي سالم مي چسبد. آنها همچنين نگرانند كه اين ماده رنگي در بدن انسان ايجاد مسموميت كند.

محققان بيمارستان «كودكان سياتل» و مركز مطالعات «فرد هاچينسون» در آمريكا، اين رنگ را از مولكول هايي موسوم به «كيميوتاكسين»[26]، ساخته اند؛ كيميوتاكسين از عقرب گرفته مي شود.

در گذشته محققان نشان داده بودند كه كيميوتاكسين به تومورهاي تكه برداري شده از سرطان مغز مي چسبد در حاليكه به سلول هاي معمولي مغز نمي چسبد. آنها در تحقيقات بعدي نيز نشان دادند كه كيميوتاكسين به انواع ديگر سلول هاي سرطاني نيز مي چسبد.

 

          رديابي تومورها

مولكول هاي اين رنگ از خود نور ساطع مي كند و اين نور به جراحان كمك مي كند سلولهاي سرطاني را شناسايي كنند. محققان با تزريق اين رنگ به موش قادر شدند سلولهاي بسيار كوچك سرطاني (با قطر يك ميليمتر) را در مغز اين حيوان شناسايي كنند. اين در حالي بوده كه سلولهاي سالم همجوار سلول هاي سرطاني روشن نشدند. نوراني شدن سلول هاي سرطاني به جراحان كمك زيادي مي كند چون در حال حاضر آنها براي شناسايي تومورها به رنگ، شكل و نوع خون رساني سلولهاي مشكوك تكيه دارند؛ ويژگي هايي كه در سلول هاي سالم و غيرسالم تفاوت كمي دارد. اما پاكسازي دقيق و كامل سلول هاي سرطاني، به خصوص در مغز كه سلول هاي عصبي سالم نبايد آسيب ببينند، بسيار حياتي است. در انواع سرطان هاي مغز، هشتاد درصد تومورها در اطراف محل جراحي شده دوباره رشد مي كنند.

پروفسور جان گريفيتس، رئيس راديولوژي انستيتو تحقيقاتي سرطان بريتانيا، مي گويد" از آنجايي كه سلولهاي سرطاني در مغز به بافت سالم نفوذ مي كند تشخيص مرز ميان سلولهاي ناسالم و سالم بسيار دشوار است. بنابراين اگر بتوان سلولهاي سرطاني را نوراني كرد احتمالا خيلي كار آسان تر مي شود."[27]

همچنین پزشكان انگليسي براي درمان كودكان مبتلا به تومور مغزي از داروی “تاليدوميد” استفاده مي‌كنند.

تاليدوميد يك داروي جلوگيري‌كننده از عوارض تهوع و سرگيجه مربوط به دوران بارداري در زنان است كه مصرف آن در سالهاي دهه ی ‪۵0و۶۰تولد ‪۱۰ هزار كودك ناقص‌الخلقه را به دنبال داشت.

عوارض جانبي شديد تاليدوميد كه منجر به تولد كودك بدون دست و پا و ديگر اعضاي بدن شد مسئولان بهداشتي را بر آن داشت اين دارو را در سال ‪۱۹۶۱ از بازار جمع كنند.

تاليدوميد تاكنون براي از ميان بردن غده‌هاي سرطاني در بيماران استفاده میشد، اما تجويز اين دارو براي كودكان بسيار محدود و تنها در موارد استثنايي صورت مي‌گرفت.

با اين حال اين دارو هم اكنون براي مداواي كودكان مبتلا به تومور مغزي مورد استفاده قرار مي‌گيرد.

پزشكان انگليسي اعلام كرده‌اند تاليدوميد تنها در صورتي براي كودكان مبتلا به تومور مغزي تجويز مي‌شود كه همه روش‌هاي ديگر درماني بي‌تاثير باشد و استفاده از اين دارو نيز در شرايط كاملا كنترل شده قرار دارد.

“ريچارد گراندي” از مسئولان موسسه پزشكي “كوئينز” در “ناتينگهام” گفت: استفاده از تاليدوميد در زنان حامله از ساخت رگ‌هاي جديد در بدن جنين جلوگيري مي‌كند.

وي افزود: ما قصد داريم با استفاده از اين خاصيت تاليدوميد از رسيدن خون به محل تومور در مغز جلوگيري كرده و به اين شيوه با تومور مبارزه كنيم.

اين محقق انگليسي تاكيد كرد خطر استفاده از تاليدوميد در كودكان بزرگتر بسيار كمتر از خطر استفاده از اين دارو در نوزاد و جنين است. [28]

 

4-7کاربرد فناوری نانو در پزشکی  

بررسی های اخیر نشان داده است که دانشمندان عرصه ی فناوری نانو اعمال فشار بیشتری بر انجام تحقیقات بیشتر و دقیقتر در خصوص کاربردهای آن در حوزه ی سلامت و زیست محیطی خواهند داشت ،زیرا تنها عرصه هایی هستند که دانشمندان بیشترین نگرانیها را دارند.

دانشمندان عرصه ی فناوری نانو از هم اکنون نسبت به خطرات کاربردهای مختلف فناوری نانو در آینده و درمانهای نوین پزشکی نگرانیهای خاص خود را مطرح کرده اند ،لذا در این میان لزوم وارد کردن مردم به جریان تحقیقات دانشمندان وروشن ساختن افکار عمومی از تاثیرات فناوری نانو بر زندگیشان کاملأ احساس می شود.

محققان به تازگی موفق به ساخت نانو سلاحهای طلایی جدید شده اند که برای از بین بردن تومورهای سرطانی بکار می روند . محققان دریافته اند که نانوذرات از جنس طلا با شاخه های پلیمری به نام دندریم که از سطح نانو ذرات بیرون زده اند می توانند به چندین روش به تومورها حمله ورشوند بازوهای دندریمری می توانند شمار زیادی از مولکولهای مختلف از جمله مولکولهایی که سلولهای سرطانی را مورد حمله قرار می دهند مواد تصویر برداری فلوئورسان و داروهایی که سلولهای سرطانی را تضعیف یا نابود می کنند حمل کنند . وقتی به میزان کافی از این نانو ذرات در درون سلولهای سرطانی جمع شوند محققان می توانند با استفاده از لیزر یا نور مادون قرمز با افزایش حرارت طلای جایگزین شده در داخل دندریمرها تومورها را نابود کنند به این ترتیب نانوذرات می توانند سلولهای سرطانی را با ترکیبی از دو روش شیمی - درمانی ودرمان فیزیکی از بین ببرند.[29]

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

اگر تومور زود تشخیص داده شودو به سرعت جراحی شود وتحت شیمی درمنی و مراقبت قرار گیرد در اغلب موارد بهبودی کامل می شود.

تاثیرات روانی تومورها:

گاهی بعضی از تومورها با اختلالات جنسی , تغییرات شخصیتی و اختلالات روانی ناشی از تومورهای مغزی همراه می باشد.

روشهای تشخیص:

1- روشهای آزمایشگاهی      2-m.r.i       3-آسپرین_ادولین_اپوبروفن       و داروهای غیر استروئیدی ضد درد

روشهای درمان:

1-جراحی.       2- پرتو درمانی       3-شیمی درمانی       4-رنگ آمیزی تومورها.       5- استفاده از فناوری نانو  

 

 

 

 

 

 

 


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,

|


آهنگ جدید و فوق العاده شاد علی پیشتاز به نام توپه



download



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


ویدیو جدید TM Bax به نام VIP (به همراه آهنگ)



دانلود ویدیو

کیفیت Hiqh Quality / فرمت Wmv / سایز 52.62MB

TM Bax - VIP

کیفیت Low Quality / فرمت Wmv / سایز 11.06MB

TM Bax - VIP

کیفیت Hiqh Quality / فرمت 3gp / سایز 4.96MB

TM Bax - VIP

دانلود آهنگ

کیفیت 128kbps / فرمت Mp3 / سایز 4.02MB

TM Bax - VIP

کیفیت 64kbps / فرمت Wma / سایز 2.11MB

TM Bax - VIP

کیفیت 128kbps / فرمت Zip / سایز 3.94MB

TM Bax - VIP




نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


دانلود فیلم به روح پدرم



دانلود:
سرور اول
قسمت اول: dl:
قسمت دوم: dl:

سرور دوم

قسمت اول: dl:
قسمت دوم: dl:



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


آهنگ جدیدساسی مانکن تهرانو LA کن

برای دانلود کلیک راست نموده و از گزینه Save Target As استفاده نمایید
نام آهنگ
کیفیتحجم فایللینک مستقیم4shared
Tehrano L.A Kon
1284,51MB DownloadDownload


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


فیلم جدید و فوق العاده زیبا و بسیار خنده دار چــــشمک محصول 1387 ایران

دانلود در ادامه مطلب



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


فیلم جدید و فوق العاده زیبا ، پرتیراژ و دیدنی تـــــــردید محصول 1388 ایران

دانلود در ادامه مطلب



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


فیلم جدید و فوق العاده زیبا و پرتیراژ آقای هفت رنگ محصول 1387 ایران

دانلود در ادامه مطلب



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


Mohammad Yavari - Roozhaye Akhar

آهنگ جدید و زیبای محمد یاوری به نام روزهای آخر با سه کیفیت



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


Mohsen Estiri - Begoo Badiamo
آهنگ جدید و زیبای بگو بدیامو با صدای محسن استیری , با 2 کیفیت متفاوت !

| تنظیم : سعید سام|




نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


Shadmehr Aghili - Adat

آهنگجدید و فوق العاده زیبای شادمهر عقیلی به نام عادت بادو کیفیت

(کیفیت اورجینال)




نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


بررسی جرم اسیدپاشی
حادثه تلخ اسیدپاشی سال ۱۳۸۳ كه طی آن مرد جوانی به دنبال شنیدن پاسخ منفی ازدواج، اسید به صورت دختری جوان ریخت و علاوه بر نابینایی و كاهش حس بویایی، صورت او را نیز در این حادثه نابود ساخت، پرونده ای بود كه اجرای حكمش در سال جاری با واكنش‌های متفاوتی روبرو شد. با شكایت این خانم، قرار مجرمیت برای متهم صادر و پرونده جهت محاكمه به دادگاه كیفری استان تهران ارجاع داده شد. قضات شعبه ۷۱ كیفری، ششم آذر ماه سال ۸۷ پس از اخذ اظهارات متهم و شاكی، حكم قصاص دو چشم به شیوه مورد درخواست شاكی - ریختن اسید در چشم متهم و پرداخت دیه جراحات وارده پس از پرداخت تفاضل دیه از سوی شاكی – را صادر كردند.

حكم فوق پس از تایید ازسوی دادگاه، توسط دیوان‌عالی كشور روز ۲۱ اسفند ۸۷ تایید و برای اجرا به اداره احكام دادسرای امور جنایی تهران ارجاع شد.

از آن سال تاكنون حكم قصاص در اختیار واحد اجرای حكم دادسرای امور جناحی باقی مانده بود تا این كه در ماه اخیر قرار شد این حكم اجرا شود اما بنا به دلایلی به تاخیر افتاد
.
دادستان تهران در پاسخ به این ابهام كه چرا حكم اسیدپاشی اجرا نشد، گفت: اجرای چنین حكمی مستلزم تمهیدات پزشكی ویژه ای است؛ چون باید قصاص برابر باشد. در روز اجرای حكم مشخص شد اجرا كننده حكم نمی تواند آن چه ما می خواهیم اجرا كند برای همین حكم به تعویق افتاد.

این پدیده شوم از سال‌های ۱۳۳۴ رواج پیدا كرد. یكی از قضات دادگستری از اولین قربانیان اسیدپاشی بوده است. مرتكب جرم كسی بود كه توسط آن قاضی به حبس محكوم شده بود. ضایعات شدید و بدنی هولناكی كه در سال‌های ۱۳۳۴ تا ۱۳۳۷ رخ داد موجب شد كه قانون‌گذار اقدام به تصویب ماده واحده‌ای در خصوص اسیدپاشی نماید كه بر اساس آن: «هركس عمدا با پاشیدن اسید یا هر نوع تركیبات شیمیایی دیگر موجب قتل كسی بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یكی از حواس مجنی علیه گردد به حبس جنایی درجه یك و اگر موجب قطع یا نقصان یا از كار افتادن عضوی از اعضا بشود به حبس جنایی‌درجه دو از ۲ تا ۱۰ سال و اگر موجب صدمه دیگری بشود، به حبس جنایی درجه دو از ۲ تا ۵ سال محكوم خواهد شد.»

در خصوص قسمت اول این ماده با توجه به اینكه در قانون مجازات اسلامی، مجازات قتل عمد قصاص می‌باشد، این بخش نسخ شده است. اما قسمت‌های بعدی این ماده تقریبا پابرجاست.

تا قبل از آغاز دهه هشتاد كمتر پرونده اسیدپاشی را می‌توان مشاهده نمود كه منجر به قصاص شده باشد. علت دو چیز بود؛ عدم پیش‌بینی قصاص در این ماده واحده و محدودیت‌های قانونی در اجرای قصاص عضو.
همانطور كه ماده ۲۷۲ قانون مجازات اسلامی بیان می‌دارد: در قصاص عضو علاوه بر شرایط قصاص نفس شرایط زیر باید رعایت شود:

۱-تساوی اعضا در سالم بودن
۲-تساوی در اصلی بودن اعضاء
۳-تساوی در محل عضو مجروح یا مقطوع
۴-قصاص موجب تلف جانی یا عضو دیگر نباشد
۵-قصاص بیشتر از اندازه جنایت نشود

تا مدت‌ها براساس بند ۵ ماده ۲۷۲ كه قصاص نباید از اندازه جنایت بیشتر شود، محاكم حكم به قصاص نمی‌دادند و قصاص به پرداخت دیه تبدیل می‌گردید. استدلال این بود كه نمی‌توان به طور دقیق میزان جبران و قصاص را در اسیدپاشی تعیین كرد و دقیقا برابر آن اقدام به قصاص نمود. این دیدگاه به نوعی در پرونده اسیدپاشی دو خواهر بی‌گناه در سال ۱۳۷۸ تغییر كرد. در آن پرونده كه با واكنش شدید روسای جمهور و قوه قضائیه وقت روبه‌رو شد، در خصوص كور شدن چشم حكم به قصاص داده شد و در خصوص سایر سوختگی‌ها به استناد همان بند ۵ ماده ۲۷۲ حكم به پرداخت دیه صادر گردید.

تبعاتی دردناك تر از اسیدپاشی

جرم اسیدپاشی به اعتقاد برخی از حقوقدانان تاكنون دارای ضمانت اجرای كافی قانونی نبوده است. از این‌رو این عده معتقدند كه اجرای حكم قصاص می‌تواند مانعی موثر در جلوگیری از وقوع این جرم در آینده داشته باشد. به هر حال اجرا یا عدم اجرای قصاص حقی است كه با احكام صادره اكنون در دستان قربانی معروف اسیدپاشی، قرار گرفته است. باید دید آیا این فرد طلوع خورشید را در روزهای آتی زندگی‌اش خواهد دید یا او نیز به سرنوشت قربانی‌اش دچار خواهد شد؟

شاید به طور قطع بتوان گفت كه اسیدپاشی به نوعی از بسیاری از موارد قتل عمد نیز شدیدتر بوده و از قساوت قلب بیشتری حكایت دارد. در بسیاری از پرونده‌های قتل، قاتل به دلیل یك لحظه هیجان و عدم توانایی در كنترل خود با ضربه‌ای كه به طرف خود وارد می‌آورد مرتكب قتل وی می‌شود اما در اسیدپاشی مسئله كاملاً متفاوت است. در این جرم با فردی روبه‌رو هستیم كه با سبق تصمیم مجرمانه اقدام به تهیه وسیله مجرمانه، كه در اكثر موارد در اختیار عموم نیز نمی‌باشد، نموده و با آن حداقل یك یا دو حس طرف خود را از بین می‌برد. در این حالت رنج و عذاب جبران نشدنی بر قربانی وارد می‌آید. دراسیدپاشی معمولاً به دلیل نحوه استفاده آن راه فرار و نجات نیز برای قربانی پیش از اقدام مرتكب وجود ندارد..

به‌رغم مطالب فوق، تا مدتها امكان قصاص برای مرتكبین اسیدپاشی وجود نداشت و این افراد معمولا به زندان‌های كوتاه مدت و پرداخت دیه محكوم می‌شدند. قطعا این مجازات برای حل شدن جزء جزء بدن با اسید در حالی كه قربانی آن زنده است، كافی به نظر نمی‌رسد. قربانیان این جرم، كه اكثرا خانم‌ها هستند، تبعات سنگینی را متحمل می‌شوند، از درد سوختن با اسید تا فراموش شدن و نگاه اطرافیان. این مسائل، تحمل اسیدپاشی را تا یك عمردردناك تر می‌كند.

عنصر قانونی جرم اسیدپاشی

در لایحه قانونی مربوط به پاشیدن اسید مصوب ۱۶ اسفند ۱۳۳۷ آمده است: «هر كس عمداً با پاشیدن اسید یا هر نوع تركیبات شیمیائی دیگر، موجب قتل كسی بشود به مجازات اعدام و اگر موجب مرض دائمی یا فقدان یكی از حواس مجنی علیه گردد به حبس جنائی درجه یك و اگر موجب قطع یا نقصان یا از كارافتادگی عضوی از اعضاء شود به حبس جنائی درجه ۲ از دو سال تا ۱۰ سال و اگر موجب صدمه دیگر شود به حبس جنائی درجه ۲ از دو تا پنج سال محكوم خواهد شد.»

چون ماده واحده از مصادیق اصلاحات و الحاقات قانون مجازات عمومی محسوب نمی‌شود مشمول حكم نسخ صریح ماده ۷۲۹ قانون مجازات اسلامی قرار نمی‌گیرد. در مورد نسخ ضمنی ماده واحده جای تردیدی نمانده كه صدر ماده به علت مغایرت با قانون مجازات اسلامی (قصاص نفس) منسوخ است و در مورد آن باید به مواد ۲۰۴ الی ۲۱۰ قانون مجازات اسلامی مراجعه شود. ولی قسمت اخیر ماده واحده و همچنین مجازات شروع به آن به قوت خود باقی است.

ركن مادی جرم

الف) عمل مرتكب: مقنن با تصریح به فعل پاشیدن مصادیق دیگر این مواد اگرچه منتهی به همان نتایج مندرج در ماده واحده شوند را از شمول این جرم خارج ساخته است. پس خورانیدن یا تزریق آنها از شمول ماده واحده خارج است. در عین حال نباید به منطوق واژه «پاشیدن» تسلیم محض بود، بنابراین اقداماتی مانند ریختن یا فرو كردن اعضاء بدن مجنی علیه در اسید، مترادف پاشیدن محسوب و منطبق با نظر مقنن است.
ب) وسیله: وسیله در این ماده واحده شرط است كه همان اسید یا تركیبات شیمیائی مشابه است.
ج) نتیجه مجرمانه: كه از جمله اجزاء دیگر ركن مادی است. این نتایج عبارتند از مرض دائمی، فقدان یكی از حواس، قطع یا نقصان یا از كار افتادگی عضوی از اعضاء یا صدمه دیگر.

ركن معنوی جرم

سوء نیت عام: با توجه به صراحت ماده واحده، صرف سوء نیت عام یا قصد فعل پاشیدن اسید بر مجنی علیه كافی است. به علاوه لازم است كه مرتكب به ماهیت وسیله (اسید یا تركیباتی شیمیایی دیگر) نیز آگاه باشد تا بتوان مرتكب را عامد در پاشیدن اسید شناخت. در این جرم سوء نیت خاص (قصد نتیجه) شرط نیست و صرف سوء نیت عام كافی است و این اعم است از آنكه مرتكب نتیجه حاصله را خواهان بوده یا نبوده. لازم به ذكر است كه ویژگی‌های مجنی علیه از نظر سن، جنس، سلامتی، بیماری، ضعف یا قوت نیز تاثیری در اعمال مجازات بر كسی كه با پاشیدن اسید موجب مجروح شدن دیگری شده نخواهد داشت.

مجازات

الف) مجازات جرم تام: مجازات مقرر در ماده واحده (حبس) تابع شدت و ضعف نتایج مجرمانه است. چنانچه موجب مرضی دائمی یا فقدان یكی از حواس مجنی علیه یا قطع یا نقصان یا از كار افتادگی شود به حبس از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمات دیگری شود به حبس از دو سال تا ده سال و اگر موجب صدمات دیگری شود به حبس از دو تا پنج سال محكوم خواهد شد.

ب) مجازات شروع به اسیدپاشی: شروع به اسیدپاشی صرف‌نظر از قصد نتیجه و یا انگیزه مرتكب جرم قابل مجازات است و كافی است كه قصد فعل او احراز شود.

ج) تخفیف و تعلیق مجازات: با توجه به منسوخ بودن ماده ۴۴ قانون كیفر عمومی و قانون تعلیق اجرای مجازات مصوب ۱۳۴۶ كه مجازاتهای حبس بیش از یكسال را قابل تعلیق نمی‌دانست، اعمال ماده ۲۲ قانون مجازات اسلامی جهت تخفیف و اعمال ماده ۲۵ به بعد قانون مجازات اسلامی جهت تعلیق مجازات بلامانع است.

اسیدپاشی و افساد فی‌الارض

در قانون مجازات اسلامی مصادیق محاربه و افساد فی الارض به طور انحصاری مشخص و در هر مورد مقنن به نوع جرم، وسیله، موضوع و امثال آنها تصریح نموده است.
چون اسید سلاح محسوب نمی‌شود و مستند قانون برای محارب و مفسد فی‌الارض شناختن اسیدپاش وجود ندارد نمی‌توان مرتكب چنین جرمی را مفسد فی‌الارض شناخت.

قرار بازداشت موقت الزامی برای مرتكب جرم اسیدپاشی

در شقاوت‌آمیز و هولناك بودن جرم اسیدپاشی و آثار آن تردید نیست لذا مقنن در ماده ۳۵ قانون آئین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور كیفری مقرر داشته كه در موارد زیر، در صورت وجود قرائن و امارات كافی كه دلالت بر توجه اتهام به متهم نماید صدور قرار بازداشت موقت الزامی است و تا صدور حكم بدوی ادامه خواهد یافت
الف) قتل عمد، آدم‌ربائی، اسید پاشی و محاربه و فساد فی‌الارض
ب...

قصاص و ضرورت اجرا

وقتی به موضوع قصاص در اسلام می‌نگریم درمی‌یابیم كه خداوند حتی نسبت به خود انسان برای او دلسوزتر است زیرا اگر این حكم نبود هر جنایتی انجام می‌شد و قوانین خودساخته بشری ظلم در حق دیگری را آزاد می‌كردند.
قصاص علاوه بر حیات، مانع از تجری شدن متجاوزان به حقوق دیگران است. البته گذشت از اجرای حكم قصاص نیزتنها با رضایت شاكی مجاز دانسته شده است.
قرآن مجید هم برای توجه بشر به اجرای حدود قصاص مثال‌های فراوانی زده است و ما در تاریخ هم داشته‌ایم كه برای احقاق حق و قصاص یك نفر، چند طایفه در جنگ‌ها و خونریزیها نابود شده‌اند در حالیكه اگر 'یك چشم، با یك چشم و یك گوش با یك گوش' قصاص می‌شد، چنان وضعیت خطرناكی پدید نمی‌آمد.
برخی معتقدند اولین ملاك برای اجرای حكم قصاص خداخواهی و خدا محوری است و در كنار آن تداوم حیات بشری است كه آن نیز در راستای حكم خداوند قرار دارد و نمی‌توان خللی در آن وارد ساخت.
وظیفه اصلی دستگاه قضایی هم علاوه بر شناخت حق، یاری كردن مظلومان برای رسیدن به حق و حقوق خود است. همه قضات نیز برای این تعهد اخلاقی، شرعی و قانونی خود قسم یاد كرده‌اند.
روند صدور حكم و مراحل طی شده آن نشان می‌دهد كه قاضی و دادگاه طبق قانون و شرع به تكلیف الهی خود عمل كرده‌اند و اكنون این دستگاه قضایی است كه می‌بایست به دور از حاشیه سازیهای احتمالی سیاسی و بین‌المللی به تكلیف خود عمل كند..

قاضی و حكومت اسلامی برای احقاق حق در یك مسیر قرار دارند و رابطه منسجمی میان این دو وجود دارد كه نمی‌توانند جدای از هم باشند و حكومت برای معرفی اسلام راستین اكنون باید مدافع قاضی عادلی باشد كه براساس احكام جزایی اسلام حكم صادر كرده است.

منافع شخصی، سیاسی و جناحی و حتی حقوق‌های به اصطلاح بین‌المللی نباید خللی در اجرای حق، پس از شناخت آن ایجاد كند. البته این حق هم وجود دارد كه قوه قضائیه برای ایجاد صلح و سازش تلاش كند؛ ولی اگر علیرغم تلاش‌ها شاكی خواستار احقاق حق خود باشد، نمی‌توان بر خلاف خواست او حكم را معطل نگه داشت، همچنانكه همیشه موضوع داوری و ریش سفیدی وجود داشته است.

بحث كیفری، بحث حساسی در اجرای احكام است همچنان كه قصاص از حساس‌ترین بخش احكام كیفری محسوب می‌شود و نمی‌توان به سادگی از كنار آن گذشت. در این عرصه هرگونه حركت احساسی یا به منظور جلب رضایت فرد، گروه، طایفه، طرفداران افراطی و حتی پیشبرد مسایل سیاسی و یا مراوده‌ای باشد، به زیان حق، قانون و شرع مقدس خواهد شد كه تعلل و كوتاهی خاصی را به هیچ وجه نمی‌پذیرد.
مطمئنا برخورد با این جرم باز هم نیاز به شجاعت و رعایت مصالح عمومی دارد تا با متناسب كردن مجازات این جرم بتوان تا حد امكان جلوی تكرار این حوادث ناگوار را گرفت.

http://www.maavanews.ir/tabid/38/ctl/Edit/mid/384/Code/8413/Default.aspx


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


ادغـام كـانون وكلا در مركز مشاوران محال است
رییس كانون وكلای دادگستری مركز در واكنش به اظهارات اخیر مومنی، رییس مركز امور مشاوران حقوقی، وكلا و كارشناسان قوه قضاییه تاكید كرد كه كانون وكلا از او شكایت نخواهد كرد ولی قضاوت درباره‌ی اظهاراتش را به جامعه حقوقی واگذار می‌كند.

به گزارش خبرنگار حقوقی خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) سیدمحمد جندقی كرمانی‌پور در نشست خبری سه‌شنبه تاكید كرد: انتظار از مسوولانی كه در راس یك نهاد، موسسه و مركز قرار می‌گیرند این است كه قبل از صحبت‌هایشان مطالعه‌ای داشته باشند و مستند صحبت كنند، وگرنه موجب وهن مركز و موسسه خواهند شد.

وی با اشاره به صحبت‌های رییس مركز مشاوران كه در همایش ۲۸ اردیبهشت ارایه شده بود، گفت: ظاهرا حضور ۴ هزار نفر در جشن استقلال سال ۸۹ ناراحتی زیادی فراهم كرده كه ایشان بدون مطالعه چنین فرمایشی داشته‌اند. حداقل می‌توانستند به مجلات كانون وكلا مراجعه كنند.

جندقی ادامه داد: در ۲۵ اسفند ۱۳۳۱ هیات مدیره‌ی كانون وكلای دادگستری تصویب كرد كه هر سال در تاریخ ۷ اسفند جشن گرفته شود و تا سال ۵۷ بدون استثنا این جشن برگزار شده است. مكان آن هم باشگاه وكلا، دانشگاه و بانك سپه بود.

رییس كانون وكلای دادگستری مركز با اشاره به صحبت‌های مومنی كه گفته بود كانون وكلا تا سال ۷۹ هیچ آزمونی برگزار نكرده، اظهار كرد: بر اساس صورت جلسات موجود، در تاریخ ۲ خرداد ۷۷ كمیسیون كیفیت اخذ پروانه وكالت تصویب كرد كه آزمون با حضور ۵۲۸ نفر برگزار شود و در سال ۷۷ اولین آزمون برگزار شد. در تاریخ ۲۰ خرداد ۷۸ كمیسیون تشكیل شد و ۴۲۵ كارآموز را انتخاب كرد. در تاریخ ۲۲ تیر ۷۹ نیز كمیسیون تعداد ۶۵۷ نفر كارآموز انتخاب كرد. با توجه به این مستندات چطور رییس مركز مشاوران می‌گوید كه از سال ۷۹ كانون وكلا یادش آمده كه كارآموز جذب كند؟ ما تا این لحظه هر سال بر اساس قانون عمل كرده و كارآموز جذب كرده‌ایم.

وی با بیان این‌كه رییس مركز مشاوران در سخنانشان به نوعی مساله‌ی نظارت را با دخالت اشتباه گرفته‌اند، گفت: هم در لایحه‌ی استقلال كانون مصوب ۱۳۳۴ و هم در قانون كیفیت اخذ پروانه وكالت، نظارت قوه‌ی قضاییه بر وكلای دادگستری لحاظ شده است. از جمله اگر تخلفی از وكلا مشاهده كردند می‌توانند تقاضای تعقیب كنند و تمام آرا در دادگاه انتظامی كانون قابل تجدیدنظر است. هم‌چنین تخلفات اعضای هیات مدیره نیز در دادگاه عالی انتظامی قضات قابل رسیدگی است.

جندقی افزود: تایید صلاحیت نامزدهای عضویت هیات مدیره نیز كه ما به آن اعتراض داریم آن هم در صلاحیت دادگاه عالی قضات است. ما با دخالت مخالفیم و معتقدیم یك وكیل در دفاع از موكلش باید دارای آزادی كامل باشد و نگران عدم تمدید پروانه نباشد یا در پرونده‌هایی كه یك طرف آن قوه‌ی مجریه و سازمان‌های دولتی قرار دارند نگران نشود. این دفاع برای حفظ حقوق مردم است اما ما با دخالت شدیدا مخالفیم.

رییس كانون وكلای دادگستری مركز در ادامه به بخش دیگری از صحبت‌های مومنی كه علت وجودی ماده ۱۸۷ را عملكرد كانون دانسته بود، اظهار كرد: كانون وكلا تا سال ۵۸ بر اساس لایحه‌ی استقلال، نسبت به پذیرش تعداد مورد نیاز كارآموز اقدام می‌كرد. از سال ۵۸ كه انتخابات دوره‌ی بیست و یكم با تصویب شورای انقلاب معوق ماند كانون تا سال ۷۶ كه سال تصویب قانون كیفیت بود اصلا وجود نداشت. ۱۷ سال كانون فعالیت نداشته و بعد از آن مرتبا نسبت به گرفتن كارآموز اقدام كرده است و حسب اطلاع ما ۳۶ هزار وكیل و كارآموز در حال حاضر وجود دارد.

وی در ادامه علت وجودی ماده ۱۸۷ را كسانی دانست كه نمی‌توانستند در امتحانات كانون وكلا شركت كنند یا قبول نمی‌شدند و گفت: این افراد به تشكیلات قوه‌ی اجرایی فشار آوردند و با كمال تاسف در دولت اصلاحات كه ما هیچ وقت دولت اصلاحات را نمی‌بخشیم، پروانه وكالت گرفتند. این افراد عمدتا اساتید دانشگاه و كارمند بودند نه كسانی كه در انتظار شغل باشند.

جندقی در ادامه به آمار معاضدت قضایی و وكیل تسخیری در كانون وكلای دادگستری مركز اشاره كرد و گفت: در سال ۸۸ ده هزار نفر به اداره معاضدت كانون مراجعه كردند. به اضافه این‌كه ما در ۲۰ مجتمع قضایی واحد معاضدت داریم و هر روز معاضدت ارایه می‌شود و آمار آن به مراتب بیش از ۳۰ هزار نفر است. چطور ایشان مدعی شده‌اند بیشترین معاضدت را ارایه می‌كنند.

رییس كانون وكلای دادگستری مركز در ادامه پیشنهاد داد كه از تشكیلات قضایی سوال شود تا مقایسه بین وكلای كانون‌های وكلا و مشاوران و وكلای مركز ۱۸۷ انجام دهند و نظرشان را درباره‌ی نظم و ادب و سواد و معلومات این دو ارایه دهند.

وی در ادامه خاطرنشان كرد: ما بدون این‌كه دیناری به دولت تحمیل كنیم همه‌ی این كارها را انجام داده‌ایم. قوه‌ی قضاییه نباید وظیفه‌ای را كه بر عهده‌ی كانون‌هاست انجام دهد. وظیفه‌ی قوه‌ی قضاییه تربیت وكیل نیست و وظایفش به طور كامل در اصل ۱۵۶ قانون اساسی مشخص شده است.

جندقی افزود: رییس مركز مشاورین در پاسخ به این سوال كه چرا به جذب وكیل با وجود اتمام برنامه‌ی سوم توسعه اقدام می‌كنید گفته‌اند كه مثلا اگر در برنامه‌ی پنج ساله‌ی سوم گفته شده سدی باید ساخته شود ساخت این سد تمام نمی‌شود و ادامه خواهد یافت و در دوره‌ی برنامه‌های بعدی ادامه خواهد. این قیاس مع‌الفارق است. برنامه‌های پنج ساله به مدت پنج سال مدت دارند و پس از آن تمام می‌شوند. تداوم سد مانند تداوم همان كسانی است كه پروانه گرفتند.

رییس كانون وكلای دادگستری مركز با بیان این‌كه كانون‌های وكلا بر اساس قانون وظیفه‌شان را انجام داده و خواهند داد، افزود: معاون اول قوه‌ی قضاییه در همان جلسه به صراحت در مورد جذب مجدد نیرو از سوی ماده ۱۸۷ گفته‌اند كه كمیت كافی است، به كیفیت بپردازید. یعنی از نظر تعداد وكلا جذب نیرو كافی است. هم‌چنین آیت‌الله لاریجانی در جلسه‌ای كه با ایشان داشتیم بر استقلال كانون وكلا و وكیل دادگستری تاكید كردند و اگر در مورد جذب مجدد مشاور موافقت كرده باشند خلاف قانون است؛ زیرا زمان قانون برنامه‌ی سوم منتفی شده، پس اگر آزمونی برگزار شود خلاف قانون است.

وی در ادامه با اشاره به ادعای دیگری مبنی بر این‌كه آن‌چه كانون انجام داده مخالف بند ۱۳ سیاست‌های كلی نظام است، گفت: اقدامات كانون‌ها كاملا منطبق با آن چیزی است كه در ماده ۱۳ سیاست‌های كلی نظام آمده است و در صورت لزوم می‌توان از مجمع در این زمینه استعلام كرد.

جندقی در ادامه گفت: نمی‌دانم چه اصراری بر تخفیف استقلال وكلا وجود دارد و چه كسی با مطرح كردن این مسائل ضرر می‌كند.

رییس كانون وكلای دادگستری مركز در ادامه به تهیه‌ی طرح جامع وكالت اشاره كرد و گفت: در دیدارهایی كه با آیت‌الله لاریجانی و رازینی داشتم گفتم اگر طرحی مربوط به جامعه‌ی وكالت است باید وكلا در آن دخالت داشته باشند و تمام نظرات جامعه‌ی ۳۶ هزار نفری وكالت در آن لحاظ شده باشد.

وی با اشاره به این‌كه طرح‌های مختلفی در مراكز مختلف درخصوص قانون جامع وكالت تهیه شده است، خاطرنشان كرد: ما به هیچ وجه حقی زاید بر آن‌چه در عرف بین‌المللی وجود دارد برای خودمان نمی‌خواهیم.

جندقی هم‌چنین به سوابق فعالیت خود در دوره‌ی انقلاب اشاره كرد و گفت: وكلای دادگستری طرفدار استقلال این مملكت هستند. چرا استقلال وكلا را تخفیف می‌دهید؟

رییس كانون وكلای دادگستری مركز در ادامه به صحبت‌های معاون اول قوه‌ی قضاییه مبنی بر این‌كه هر پرونده‌ای كه خلافی در آن وجود دارد پای وكیل هم دیده می‌شود، گفت: من این موضوع را نفی نمی‌كنم؛ چون ایشان اشراف دارند اما به خاطر دارم در جلسه‌ای كه آیت‌الله شاهرودی در سال آخر مدیریت‌شان در زمینه‌ی بهداشت قضایی داشتند به ایشان گفتم قضاتی وجود دارند كه به لحاظ اخذ رشوه و گزارشات دیگری سلب صلاحیت می‌شوند و در كمیسیون عفو و بخشودگی مشمول عفو مقام معظم رهبری می‌شوند و دادگاه عالی انتظامی قضات نظر ما را نقض می‌كند و ما را ملزم به دادن پروانه‌ی وكالت به این افراد می‌كند. آیا ورود این افراد به دستگاه وكالت خود یك ویروس نیست؟

وی با اشاره به این‌كه تمامی مدارك مربوط به آرای صادره در این زمینه را به آیت‌الله شاهرودی در همان زمان ارایه كرده است، گفت: ما نمی‌گوییم در بین ما افرادی كه تخلف می‌كنند وجود ندارد ولی آیا در دستگاه قضایی هم چنین افرادی وجود ندارند؟ در هر پرونده‌ای كه تخلفی می‌شود همان اندازه پای وكیل در میان است كه پای قاضی.

جندقی در عین حال خاطرنشان كرد: در دستگاه قضایی قضات شریف بسیاری نیز مشغول به كار هستند و اكثریت آنها محسوب می‌شوند.

رییس كانون وكلای دادگستری مركز در پاسخ به این پرسش كه طرحی مبنی بر ادغام مركز مشاوران با كانون‌های وكلا وجود دارد و واكنش شما به تصویب چنین طرحی چه خواهد بود؟ گفت: این بحث تازگی ندارد. در یكی از جلسات كمیسیون تدوین لوایح دولت این مساله مطرح شد كه آقای حجازی رییس سابق مركز مشاوران همان موقع گفتند ما برادر بزرگ‌تریم و كانون‌ها باید در ما ادغام شوند كه من گفتم شما هفت سال سابقه دارید اما كانون ۹۰ سال سابقه دارد كه در همان جلسه تمامی اعضاء به استثنای آقای حجازی رای دادند كه مركز مشاوران در كانون‌های وكلا ادغام شوند. در جلسه‌ی دیگری نیز در كمیسیون لوایح دولت اساسا این موضوع مطرح شد كه با توجه به طرح جامع وكالت، ادغام از دستور كار خارج شود.

وی تاكید كرد: این‌كه ما در آنها ادغام شویم محال است. ما تحت هیچ شرایطی با آنها ادغام نمی‌شویم. عدم استقلال ما با مرگ ما برابر است.

جندقی در پاسخ به سوالی درباره‌ی ماده ۱۸۷ مكرر برنامه‌ی پنجم توسعه نیز گفت: این ماده با تلاش جامعه‌ی وكالت حذف شد و پیش‌بینی شد كه قوه‌ی قضاییه طرح جامع وكالت را ارایه دهد و مطمئنا نمایندگان این موضوع را كه كانون در ماده ۱۸۷ ادغام شود تصویب نخواهند كرد. ما با تمام توان در این زمینه رایزنی می‌كنیم.

رییس كانون وكلای دادگستری مركز در پاسخ به سوالی مبنی بر این‌كه آیا با توجه به توهینی كه مومنی در سخنانش به كانون وكلا داشته شكایت رسمی از ایشان نمی‌كنید؟ گفت: خیر پاسخ ما همین است. ما قضاوت را به جامعه‌ی وكلا، قضات و حقوقدانان واگذار می‌كنیم.



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


میزگرد «كودك آزاری و قانون»
رییس اتحادیه سراسری كانون‌های وكلای دادگستری ایران با بیان اینكه در پیشگیری از جرم كودك آزاری مانند سایر جرایم چندان موفق نبوده‌ایم تاكید كرد كه باید مجازاتی برای افرادی كه به مقتضای شغل‌شان در جریان موارد كودك آزاری قرار می‌گیرند اما موضوع را اطلاع نمی‌دهند در نظر گرفت تا ملزم به اعلام موارد كودك آزاری شوند.

بهمن كشاورز با حضور در میزگرد «كودك‌آزاری و قانون» در محل ایسنا در گفت‌وگو با خبرنگاران حقوقی و پارلمانی خبرگزاری دانشجویان ایران درباره‌ی پیشگیری از وقوع جرم كودك آزاری در قوانین اظهار كرد: در زمینه پیشگیری مشكلی كه وجود دارد در زمینه تمامی جرایم است؛ هرچند كه یكی از وظایف قوه قضاییه پیشگیری از جرم است اما عملا به علت اشكالات موجود، كمبود امكانات، اوضاع فرهنگی و ... گمان این است كه در زمینه پیشگیری در هیچ زمینه‌ای از جمله بحث كودك آزاری و رفتار با كودكان موفق نبودیم.


باید معیار حد متعارف تنبیه كودك در قانون مشخص شود

وی افزود: در بعد فرهنگی وقتی در قانون مدنی و قانون مجازات اسلامی گفته شده است كه تنبیه اطفال در حد متعارف مجاز است - هرچند آنچه در قانون حمایت از كودكان و نوجوانان سال ۱۳۸۱ آمده مقداری عموم اطلاق متعارف را تخصیص داده زیرا صحبت از جنایات روانی و فكری كودكان می‌كند - لاجرم چون معیار متعارف بودن و عرف بدوا خودمان هستیم و بعد از ارتكاب عمل معیار سنجش عرف قاضی خواهد بود، این امر سلیقه‌ای می‌شود. ممكن است افرادی در برخی فرهنگ‌های محلی به خودشان اجازه دهند كه تعرض شدیدی به كودكان‌شان بكنند با این عنوان كه ما قصد تنبیه كودك را داریم. در قدم اول باید این موضوع را حل كرد.


یك معاونت خاص دادستانی پیشگام پیگیری موارد كودك آزاری شود

كشاورز با اشاره به اینكه مسئولان بهزیستی مرتبط با شماره ۱۲۳ می‌گویند حتی در مواردی كه ما مطلع می‌شویم و تیم‌مان را می‌فرستیم عملا حق ورود به محلی كه كودك در آن در حال آزار و اذیت است نداریم افزود: البته این در بدو امر با اصول قضایی هم سازگار است. لاجرم اینها نمی‌توانند وارد محلی شوند كه احتمال كودك آزاری در آن هست. بچه‌ای را كتك می‌زنند صدایش هم می‌آید ولی تیم نمی‌تواند وارد شود. در مورد این قسمت از نظر قضایی می‌توان برخورد كرد به این ترتیب كه مثلا یك معاونت خاص دادستانی تهران یا همه شهرستان‌ها برای این مورد وجود داشته باشند كه بتوانند بلافاصله تصمیم قضایی بگیرند، وارد شوند و سایر قضایا پشت سر آن مطرح شود.


آموزش و پرورش و بهزیستی از كودك آزاری پیشگیری كنند

رییس اتحادیه سراسری كانون‌های وكلای دادگستری افزود: در مدارس و كودكستان‌های همه جای دنیا به بچه‌های كوچك آموزش می‌دهند به محض اینكه كسی طرف شما آمد، با شماره ۹۱۱ تماس بگیرید. ما هم می‌توانیم این آموزش‌ها را به بچه‌ها بدهیم. پیشگیری باید از سوی آموزش و پرورش و بهزیستی انجام شود البته از طریق فرهنگسازی هم ممكن است كه می‌تواند راه حل طولانی و پیچیده‌ای باشد.


شاید اختیارات ۱۱۰ در برخورد با كودك آزاری بیش از ۱۲۳ باشد

وی درباره شناسایی و پیگیری موارد كودك‌آزاری در قوانین نیز اظهار كرد: اقدامات در این مورد هم تاحدود زیادی متوجه آموزش به خود كودكان است یعنی باید در مدارس این آموزش‌ها به كودكان داده و به آنها گفته شود كه اگر كسی دست روی شما بلند كرد با شماره ۱۱۰ و ۱۲۳ تماس بگیرید. شاید ۱۱۰ اختیارات بیشتری در این زمینه داشته باشد و شاید از طریق دخالت دادستان و پلیس ۱۱۰ بتوان با این مساله برخورد كرد.


جامعه نسبت به كودك آزاری حساس شود

وی افزود: نكته دیگر این است كه اگر ما از چیزی مطلع می‌شویم حتی در خیابان می‌بینیم كه بچه‌ای را می‌زنند بی‌اعتنا از كنار آن نگذریم، حتی اگر پدر یا برادرش این كار را بكند زیرا معمولا وقتی كتك زده می‌شود از حدی كه پوست قرمز شود فراتر می‌رود. پس باید در جامعه نسبت به كودك آزاری حساسیت ایجاد شود.


باید كسی كه مطلع بوده و گزارش نداده مجازات شود

كشاورز پیشنهاد دیگر خود را متوجه آموزش به كودكان، آموزش به كسانی دانست كه در حد اقتضاء و متناسب با شغل‌شان احتمال برخورد بیشتری با این موارد دارند مثل بیمارستان‌ها، پزشكان، مسئولان مدارس، شبانه‌روزی‌ها و امثال آن.

وی در این زمینه توضیح داد: افرادی كه در چنین مكان‌هایی مشغول كار هستند باید ملزم شوند كه موارد كودك آزاری را اعلام كنند و اگر نكردند همچنان كه اگر مدیری در ابواب جمعی‌اش اتفاقی افتاد و اطلاع نداد خودش مجرم و قابل تعقیب است. باید برای آن مجازات تعیین شود كه اگر كسی مطلع شد و ثابت شد مطلع بوده و اطلاع نداده این قابل مجازات باشد. این مجموعه شاید به نوعی از باب اطلاع رسانی و كشف كمكی كند.


باید بتوان كودكان خانواده‌هایی كه لیاقت نگهداری ندارند، از آنها گرفت

كشاورز با بیان اینكه احتمالا بحث حضانت كودك، حضانت مادر و حضانت ثالث در لایحه حمایت خانواده آمده است، افزود: برخی اوقات با توجه به اینكه كنترلی روی تعداد فرزندانی كه شخصی می‌تواند داشته باشد نیست، حالتی پیش می‌آید كه بدون تردید، پدر و مادر لیاقت بزرگ كردن بچه را ندارد ولو اینكه كودك‌آزاری هم نكرده باشند مثلا گاهی پدر و مادر هر دو معتادند یا از نظر روحی روانی مشكلاتی دارند. باید یك ضابطه قانونی وجود داشته باشد كه علی‌رغم هزینه‌های موجود، بتوان كودكان این خانواده‌ها را از آنها گرفت و از محیط پر خطر دور كرد و به تشكیلاتی داد كه اینها را بزرگ كند.

وی افزود: بنده هم شنیده‌ام كه می‌گویند محیط خانواده از هر نظر برای كودك بهتر است اما محیط خانواده در بسیاری از موارد سم است. باید تدبیری اندشید مشابه بیمه‌ای كه برای خانم‌های خانه‌دار می‌توان اندیشید كه اجتماع وظیفه بزرگ كردن این كودكان را برعهده بگیرد. ولو اینكه كار سختی است اما از بودن با چنین پدر و مادری كه بعدها هزاران فساد از آن در می‌آید بهتر خواهد بود.



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


فراخوان كانون وكلای دادگستری مركز برای جذب استاد با مدرك دكترا و بالاتر

كانون وكلای دادگستری مركز در خصوص جذب استاد با مدرك دكترا و بالاتر جهت تدریس در مركز آموزش علمی ـ كاربردی كانون، فراخوان صادر كرد.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، متن این فراخوان به شرح زیر است:

«نظر به اینكه مركز آموزش علمی ـ كاربردی كانون وكلای دادگستری مركز در نظر دارد به جذب استاد با مدرك دكترا و بالاتر در رشته حقوق و رشته های وابسته اقدام كند، از كلیه واجدان شرایط دعوت می‌شود حداكثر تا پایان روز شنبه ۱۸/۲/۹۰ درخواست خود را به ضمیمه مدارك علمی و تجربی خود به دفتر مركز آموزش واقع در طبقه سوم كانون وكلای دادگستری مركز تسلیم كنند.»



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


تشدید مجازات بدون رفع علل، پنهانی شدن جرایم را موجب می‌شود
یك وكیل دادگستری گفت: تشدید مجازات‌ها بدون رفع عوامل ارتكاب جرم، موجب افزایش جرایم، تنوع و پنهانی شدن آنها می‌شود.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، «پیمان حاج‌محمود عطار» در یادداشتی به تحلیل قانون جدید تخلفات رانندگی از منظر جرم‌شناختی پرداخته است كه متن كامل آن به این شرح است: «در رسانه‌های گروهی خواندیم كه مجلس شورای اسلامی مصوبه‌ای را درباره افزایش جریمه‌های رانندگی و تشدید برخورد قانونی با رانندگان متخلف به تصویب رسانده است.

در این نوشتار می‌خواهیم این مصوبه را از دیدگاه جرم‌شناختی بررسی كنیم و به این پرسش بپردازیم كه آیا اصلاح مقررات رسیدگی به تخلفات رانندگی و تشدید مجازات رانندگان متخلف در میزان كاهش این‌گونه تخلفات موثر خواهد بود یا خیر؟

در دروس جرم‌شناختی در دانشكده حقوق در خصوص علل و عوامل ارتكاب جرم بحث و پژوهش می‌شود. به اعتقاد جرم‌شناسان بزرگ جهان یكی از اصول اولیه‌ای كه قانونگذاران باید در تصویب قوانین كیفری به آن بپردازند، بررسی علل و عوامل سوق‌دهنده انسان به سوی ارتكاب بزه است. اصولا بدون بررسی همه‌جانبه این عوامل، قانونگذار به هدف غایی خود در تصویب قوانین كیفری ـ كه جلوگیری از ارتكاب جرم می‌كنند ـ نخواهد رسید.

در موضوع تخلفات و جرایم رانندگی نیز این اصل كلی حاكمیت دارد. به عبارت دیگر از دیدگاه جرم‌شناختی نمی‌توان رانندگان متخلف را صد در صد مقصر در ارتكاب این‌گونه جرایم دانست؛ البته هستند افرادی كه در رانندگی با خودرو با ارتكاب جرم یا كردار نابهنجار از نظر روحی و شخصیتی ارضا می‌شوند ولی منظور ما در این نوشتار این‌گونه افراد نیستند زیرا این افراد از نظرگاه روانشناسی كیفری در كلیه دسته‌های بزهكاری وجود دارند و مختص بزهكاران رانندگی نیست.

به صورت كلی انسان، ذاتا پاك آفریده شده و بر اساس این فطرت پاك از ارتكاب بزه و اعمال نابهنجار خودداری می‌كند؛ مگر درحالتی كه علل و عوامل درونی و بیرونی او را در این مسیر مشوق و محرك باشند.

می‌دانیم كه در شهرهای بزرگ نیازمندی‌های شهروندان به فراخور گستردگی شهر و شهرنشینی گسترش یافته است و اجابت این نیازمندی‌ها از سوی شهروندان مستلزم مراجعات حضوری افراد به محل مورد نظر است.

دركشورهای پیشرفته همزمان با گسترش شهر و گسترش نیازمندی‌های شهری، وسایل ارتباط جمعی و گروهی نیز تغییرات شگرفی یافته است. دركشورهای مدرن، وسایل ایاب و ذهاب همگانی مانند مترو، اتوبوس و تاكسی به‌صورت فراگیر در سطح كل شهر در اختیار شهروندان است. به‌گونه‌ای كه یك شهرنشین به آسانی می‌تواند مایحتاج روزمره‌اش را از طریق وسایل عمومی از اماكن مربوطه تهیه كند و لزوما ناگزیر از استفاده از وسیله نقلیه شخصی خود برای تامین این نیازها نیست.

همین رویه پسندیده درخصوص اجابت نیازمندی‌های اداری شهروندان در كشورهای پیشرفته، قابل توجه‌تر است.

همه افراد در یك شهر برای ادامه زندگی شهری نیازمند مراجعه به شهرداری، سازمان امور مالیاتی، اداره ثبت احوال، ثبت اسناد و املاك، بانك‌ها، دادگستری و غیره هستند. در بسیاری از كشورها، مردم از مراجعه حضوری و فیزیكی به این‌گونه ادارات برای رفع نیازهای خود معافند و كارها و مكاتبات لازم اداری خود با این ادارات را از طریق شبكه مجازی (اینترنت) انجام می‌دهند.

در قانون برنامه پنج‌ساله چهارم توسعه، دولت مكلف شده بود كه تا پایان برنامه یادشده سیستم خدمات اینترنتی (دولت الكترونیك) را درسطح فراگیر در كل سازمان‌ها و ادارات دولتی و خدماتی گسترده و فعال كند.

به‌عنوان نمونه یك شخص برای دریافت پروانه ساخت ملك از شهرداری در شهری كه مجهز به خدمات دولت الكترونیك باشد بدون خروج از منزل یا محل كار و صرفا با مراجعه به سایت اینترتنی شهرداری منطقه می‌تواند كلیه مكاتبات و ملزومات اداری را برای تكمیل پرونده جواز ساختمان انجام دهد. درحالی كه در وضعیت كنونی شهر تهران كه دولت به تعهد قانونی خود در سیستماتیك كردن خدمات ادارات به‌صورت كامل عمل نكرده است، شخص متقاضی باید با مراجعات مكرر روزانه، هفتگی و بلكه ماهانه به شهرداری، در این خصوص اقدام كند و از طرفی سیستم حمل و نقل عمومی نظیر مترو و اتوبوس نیز به‌صورت فراگیر در سطح شهر گسترده نشده است و شخص ناگزیر است برای مراجعه به اداره مربوطه از خودروی شخصی استفاده كند.

اگر این معضل (لزوم مراجعه شخص به شهرداری) را تسری بدهیم به همه ادارات دولتی، شهروندان برای انجام موضوعات اداری خود مانند دریافت مفاصا حساب مالیاتی، نقل و انتقال وجوه بانكی، نقل و انتقال اسناد سجلی و ملكی و غیره باید به اداره مربوطه مراجعه كنند و این مراجعه یك جلسه یا دو جلسه نیست بلكه ارباب رجوع برای رفع مشكلات اداری‌اش باید چندین مرحله به آن اداره مراجعه كند.

همین موضوع (لزوم مراجعه شهروندان به ادارات دولتی به جای انجام موضوع از طریق اینترنت) از یك‌طرف و كامل نبودن ناوگان حمل و نقل همگانی از سوی دیگر موجب می‌شود كه حجم ورودی خودروهای شخصی به مركز شهر افزایش چشمگیری بیابد و دولت با پدیده زشت ترافیك (راهبندان) مواجه شود.

دراین مرحله باز هم دولت به جای درمان درد، به تجویز مسكن روی می‌آورد. به جای رفع علت به برخورد با معلول می‌پردازد و به جای اینكه علت استفاده بی‌رویه شهروندان از خودروی شخصی را پی‌جویی كند، طرح ترافیك برقرار می‌كند. در پس آن هنگامی كه این طرح نیز با شكست روبه‌رو می‌شود، دولت داروی مسكن را قوی‌تر می‌كند و طرح زوج و فرد را روی طرح ترافیك قرار می‌دهد ولی باز هم این طرح‌ها درمان درد نیستند. در مرحله بعد، دست به دامان پارلمان می‌شود و با فشار بر مجلس طرح افزایش نرخ جریمه‌های تخلفات رانندگی را می‌دهد و مجلس نیز شتابزده آن را تصویب می‌كند.

در حالی كه اگر دولت برابر قانون برنامه چهارم توسعه به تكلیف قانونی خود مبنی بر افزایش و توسعه ناوگان حمل و نقل شهری (مترو و اتوبوس) از یك‌طرف و راه‌اندازی و تكمیل شبكه اینترنتی (دولت الكترونیك) در سطح همه ادارات از سوی دیگر و آموزش همگانی شهروندان برای استفاده از این سیستم از طریق رسانه‌های گروهی اهتمام می‌ورزید، اكنون ناگزیر از افزایش مجازات‌های رانندگی نبود.

نكته جالب‌تر در این مسیر این است كه هنگامی كه سفرهای درون شهری مردم در كلانشهرهایی چون تهران افزایش بیابد، با توجه به كمبود شدید مكان‌های پارك و نگهداری خودرو در مراكز اصلی شهر به ویژه درمحدوده ترافیك و محدوده سازمان‌های خدماتی شهری، مردم ضمن ورود غیرمجاز به درون محدوده طرح ترافیك و زوج و فرد، ناگزیر از پارك خودروی خود در مكان‌های توقف و پارك ممنوع خواهند بود و ازاین طریق هم بر تعداد تخلفات مردم از حیث ورود به محدوده ممنوعه و هم از حیث پارك ممنوع افزوده شده است.

تشدید مجازات‌ها بدون رفع عوامل ارتكاب جرم، موجب افزایش جرایم و تنوع و پنهانی شدن آنها می‌شود.

در صدا و سیما طی چند روز گذشته مصاحبه‌های بسیاری با مسئولان نیروی انتظامی و اداره راهنمایی و رانندگی در خصوص نتایج سودمند افزایش نرخ جریمه دیده‌ایم. این افزایش نرخ جریمه‌ها شاید در كوتاه‌مدت باعث كاهش تخلفات رانندگی شود اما در زمان طولانی‌تر چنانچه مشكلات مردم از حیث لزوم مراجعه به مراكز شهری و سفرهای درون‌شهری برطرف نشود موجب افزایش تخلفات رانندگی و نیز پدیدآمدن احتمالی بزه اخذ رشوه توسط ماموران راهنمایی و نیز پنهانی شدن جرایم و خروج آنها از كنترل و مراقبت قانون و سرانجام تبدیل تهران به شهر ـ پاركینگ خواهد شد.

هنگامی كه یك شهروند كه ناگزیر از ورود به محدوده طرح ترافیك است با یك پاسبان مجری قانون راهنمایی و رانندگی روبه‌رو می‌شود و آن پلیس به وی تفهیم می‌كند كه تخلف شما دو میلیون ریال جریمه دارد، این شهروند به سهولت می‌تواند با دادن مبلغی به مراتب كمتر از مبلغ جریمه به شخص پلیس، هم از مبلغ كلان جریمه رهایی یابد و هم از قرار گرفتن بعدی خود در صف طولانی پرداخت قبض در بانك ملی و اخذ گواهی عدم خلاف و این‌گونه یك خلاف ساده رانندگی به یك جرم سنگین پرداخت رشوه و عادی شدن این گناه كبیره درجامعه اسلامی و بسیاری از معضلات دیگر تبدیل می‌شود.

پس جا دارد مسئولان در كنار افزایش جریمه‌های رانندگی، با بررسی جرم‌شناختی، شهرشناختی، علوم حمل و نقل، ترافیك و ... به علل و عوامل ارتكاب تخلفات رانندگی كه به برخی ازاین عوامل در بالا اشاره كردیم، بپردازند و نخست این علل و عوامل را برطرف كنند و سپس به اقدامات كیفری و جزایی بر متخلفان و بزهكاران همت گمارند.»

نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


كانون وكلای دادگستری استان كرمان رسماً مستقل شد.

رییس كانون وكلای دادگستری استان كرمان از استقلال كانون وكلای دادگستری كرمان از كانون وكلای مركز خبر داد.

به گزارش ایسنا، «محمد عارفی» گفت: این امر درپی حمایت و همكاری دستگاه قضایی و تصمیم منسجم وكلای استان با انجام انتخابات در پایان سال ۸۹ محقق شد.

رییس كانون وكلای دادگستری استان كرمان افزود: امورات كاری وكلا و كارآموزان وكالت در استان از این پس در كرمان نظارت و پیگیری می‌شود و نیاز به مراجعه به مركز نیست.

وی یادآور شد: كانون وكلای كرمان و مركز هر دو عضو اتحادیه كانون‌های وكلای ایران هستند و در كنار سایر كانون‌های ایران در پیشبرد و ارتقاء سطح وكالت و دفاع از حقوق وكلا و تبیین نقش آنان در گسترش فعالیت‌های جهان اسلام تلاش خواهند كرد.

عارفی انتخابات كانون كرمان را سالم و با نشاط توصیف كرد و گفت: كثرت شركت كنندگان تحسین مسئولان و هیات نظارت را به همراه داشت.

رییس كانون وكلای دادگستری استان كرمان با قدردانی از همكاری و مساعدت حوزه های مختلف در برپایی انتخابات كانون تاكید كرد: حضور در كانون وكلای دادگستری استان كرمان باید برای تمامی اعضاء فرصت خدمتگذاری به جامعه وكالت و مردم شریف محسوب شود و زمینه پیشبرد اهداف كلان نظام حقوقی جامعه اسلامی در این عرصه بیش از پیش فراهم شود.

بر اساس این گزارش، انتخابات كانون وكلای دادگستری استان كرمان اسفندماه سال ۸۹ برگزار و بعد از شمارش آراء و تایید صحت برگزاری انتخابات توسط هیات نظارت،«محمد عارفی» به عنوان رییس، « غلامرضا سیدی» به عنوان نایب رییس، خانم «مینا مجدزاده» به عنوان منشی؛ «ناصر ایرانمنش» به عنوان بازرس هیات مدیره و «علی بخشی» به عنوان عضو اصلی كانون انتخاب شدند.


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


نخستین نامه یك وكیل در ابتدای فعالیت حرفه ای


                                       
مقدمه: در سالهای اخیر، اغلب آقای سید علی هاشمیان وكیل پیش كسوت، در عین كهولت سن (هشتاد و پنج سالگی) و ۶۳ سال سابقه وكالت، هنوز با حرارت و نشاط خاصی، در جلسات عمومی كانون های وكلای دادگستری حاضر است و دغدغه های ارتقاء حرفه وكالت، از كلام ایشان شنیده میشود و همكاران را به آن توصیه مینماید.


بعلاوه آقای هاشمیان با اختصاص مبالغ زیادی بابت توسعه كتابخانه كانون های وكلای دادگستری در سطح كشور، هم چنان در حال رفع عملی، مشكلات جامعه وكالت میباشد.

متن نامه حاضر، توسط ایشان در ۶۱ سال قبل و در ابتدای شروع به كار حرفه ای پایه یك وكالت، در تاریخ ۱۰/۹/۱۳۲۴ هجری شمسی تنظیم شده است. وی در این نامه با مشاهده اوضاع نابسامان دستگاه قضائی و نیز وضعیت غیرقابل قبول وكالت، ضمن ابراز گلایه از وضع موجود، درخواست اصلاح امور را از هیات مدیره وقت كانون داشته است.

توجه به این نامه قدیمی و تاملی بر وضع فعلی، میتواند جهت مقایسه وضعیت و مشكلات بنیادی در جامعه وكالت و دستگاه قضائی، از شصت سال پیش تا كنون قابل تامل باشد!

نامه شماره ۳۳ مورخ ۱۰/۹/۱۳۲۴
(علی هاشمیان وكیل رسمی دادگستری)



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


نكاتی در مورد اصل27قانون اساسی ایران
اصل ۲۷ قانون اساسی راهپیمایی و تشكیل اجتماعات را آزاد اعلام كرده واین اصل عام و مطلق تنها دو قید دارد.اول اینكه اجتماع كنندگان و راهپیمایان مسلح نباشند و دوم اینكه راهپیمایی مخل به مبانی اسلام نباشد. اگر قوانین عادی مثلاً در مقام تعریف سلاح و اینكه چگونه فردی را می توان مسلح خواند،باشند وروشن كنند كه آیا قید این اصل شامل همراه داشتن سلاح های سرد یا چوب و چماق و امثال اینها هم می شود یا نه این اقدام اصولا بلااشكال است.همچنان كه برای اجرای قانون مجازات قاچاق اسلحه قانونگذار تعریف سلاح های سرد و گرم را بر عهده مقامات خاصی گذاشته واین تعریف مورد قبول است بنابراین در مورداصل قانون اساسی نیز قوانین عادی می توانند تاثیر مشابهی داشته باشند.البته ممكن است گفته شود حتی این مورد نیز به اعتبار آنكه به شكلی تفسیر قانون اساسی محسوب می شود به عهده شورای نگهبان است و قانون عادی نباید معترض آن شود.این مناقشه نه چندان محكم اما قابل تامل خواهد بود.عدم استحكام از آنجا ناشی می شود كه در مقام اجرا باید مصادیق سلاح به تفصیل و با كارشناسی روشن شده باشد و الا ایجاد اشكال خواهد كرد وشورای نگهبان در موضع تفسیر نمی تواند و نباید به جزییاتی از اینگونه وارد شود.

اما در مورد مخل به مبانی اسلام نبودن راهپیمایی:

اولا،اصل مباح بودن اعمال است مگر اینكه خلاف این معنا با دلیل ثابت شود.ثانیا،در كشور ما با توجه به اینكه اكثریت مسلمان هستند و غیر مسلمانان نیزبه اجرای قانون اساسی ملتزم می باشند اصل بر این است كه وقتی گروهی تجمع و راهپیمایی می كنند،قصد اخلال در مبانی اسلام را ندارند.خلاف این معنا محتاج دلیل است و واضح است كه پیش از آنكه راهپیمایی انجام شود نمی توان در این خصوص اظهارنظری كرد.ثالثا، در خصوص سازمان های مردم نهاد وقتی این سازمان ها در حدود قانون یا قوانین مصوب تشكیل شوند بدیهی است كه شخصیت حقوقی وموجودیت قانونی خواهند یافت و حكومت و دولت مكلف به حمایت از آنها است .اعضای این سازمان ها حقوقی دارند كه مطمئنا از حقوق اساسی سایر مردم ایران كمتر نمی تواند و نباید باشد.یكی از این حقوق حق تشكیل اجتماعات و راهپیمایی است كه به موجب اصل ۲۷ قانون اساسی برقرار شده است.بنابراین وقتی اعضای چنین سازمانی به جهتی از جهات تصمیم به راهپیمایی می گیرند یا نیاز به تجمع پیدا می كنند با توجه به عموم و اطلاق اصل ۲۷(البته جز در دو موردی كه گفتیم )نیاز به گرفتن مجوز از جایی و كسی نخواهند داشت،البته واضح است كه نباید حامل سلاح باشند.نكته دیگری كه ممكن است مورد توجه و اقدام قانونگذار قرارگیرد این است كه اعمال مخل به مبانی اسلام را تفصیلا تبیین كند و توضیح دهد به نحوی كه رافع هر گونه شبهه باشد.این كاری بسیار دشوار خواهد بود به ویژه آنجا كه نتیجه این اقدام محدود شدن یا از بین رفتن آزادی های موضوع قانون اساسی باشد.فراموش نكنیم كه قانونگذار قانون اساسی در خصوص این آزادی ها چنان حساس بوده كه در قسمت آخر اصل نهم قانون اساسی اعلام كرده است، هیچ مقامی حق ندارد به نام حفظ استقلال و تمامیت ارضی كشور آزادی های مشروع را هر چند با وضع قوانین و مقررات سلب كند.
نتیجه: به نظر می رسد درج حق تشكیل اجتماع و راهپیمایی برای اعضای سازمان های مردم نهاد در متن قانون – از باب تاكید موكد- نه تنها منعی ندارد بلكه می توان مفید باشد. هرچند كه بدون وجود این تصریح نیز نمی توان این دو حق را از فرد یا گروهی سلب كرد.والله اعلم

نقل از روزنامه شرق مورخ ۱۷/۱/۹۰


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


با نظارت قوه قضاییه به هیچ وجه مشكلی نداریم، ولی با دخالتش چرا!!
به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) - منطقه خراسان، بهمن كشاورز در مراسم بزرگداشت روز استقلال نهاد وكالت كه در محل مجتمع فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد برگزار شد، اظهار داشت: نظارت قوه قضائیه آنچنان كه در قبل از قانون كیفیت اخذ پروانه آمده بود، به طور كامل مورد قبول ماست و نظارت در حدی كه در این قانون آمده از باب عسر و حرج و ناچاری مورد حمایت ماست، اما بیشتر از این را برنخواهیم تابید.


وی با بیان اینكه برخی موادی قانون كیفیت اخذ پروانه وكالت را به علت اینكه قانون است، قبول داریم ولی به آن‌ها اعتقاد قلبی نداریم، تصریح كرد: بعضی ضوابط این قانون ویژگی‌هایی دارد كه امیدواریم در قانون‌گذاری‌های بعدی رفع شود.


رییس اتحادیه سراسری كانون‌های وكلای دادگستری گفت: به كانون خراسان به جهات عدیده وابستگی عمیقی دارم، نتایج كار این كانون به دلیل ویژگی‌های خاص و یكپارچگی و یك‌رنگی كه بین اعضای آن وجود دارد، ملموس است، از جمله اینكه ساختمان این كانون در مشهد با عظمت و ویژگی‌های كانون مركز در حال ساخت است و چندی دیگر به اتمام می‌رسد.


وی در خصوص نا امیدی‎هایی كه در خصوص مسائل مربوط به استقلال كانون‎ها در این صنف وجود دارد، خاطرنشان كرد: همین كه به عنوان صنف مستقل، غیروابسته، پویا و مورد اعتماد مردم حضور داریم موجب افتخار، سرافرازی و امیدواری است زیرا كار كردن در شرایط سخت هنر است.


كشاورز با اشاره به اینكه پیشنهاد نامگذاری ۷ اسفند به عنوان روز وكیل توسط خانم فریده غیرت داده شد و در اتحادیه به تصویب رسید و از آن پس همه ساله این روز را در این تاریخ گرامی می‌داریم، ادامه داد: اینكه روز وكیل در هیچ تقویمی نیامده اهمیتی ندارد چون در تقویم اتحادیه آمده و این یعنی خود باوری؛ مردم ما را قبول دارند بنابراین هستیم.


وی با اشاره به اینكه در حال حاضر سه متن متفاوت در مورد قانون وكالت در دست است، تصریح كرد: جدی‌ترین و مهم‌ترین این متن‌ها، طرح نمایندگان مجلس با ۱۵۲ امضاء است كه وقتی به تعداد امضا‌های آن نگاه می‌كنیم متوجه می‌شویم كه طرح نیست بلكه مصوبه است به این معنا كه اگر به صحن برود حتما به تصویب خواهد رسید.


وی با بیان اینكه این طرح اجمالا طرح قابل قبولی است، ادامه داد: این طرح مشكلات اندكی دارد كه قابل رفع است، از جمله اینكه صلاحیت هایی برای دیوان عدالت اداری در مورد كانون‌ها قائل شدند كه استثنای بی موردی است، به علت اینكه صلاحیت‌های دیوان تعریف شده است و توسعه این صلاحیت آن هم به این شكل برای كانون‌ها بی‌مورد است.


رییس اتحادیه سراسری كانون‌های وكلای دادگستری افزود: همچنین این طرح اشكالات تكنیكی قابل رفع دارد كه اگر در كمیسیون برود و رسیدگی شود احتمالا مرتفع خواهد شد، ولی به طور كلی در مورد طرح مجلس می‌توان گفت اصول استقلال وكالت در آن در حدی كه هم اكنون هست حفظ شده، بنابراین اگر می‌گوییم طرح قابل قبولی است به علت این است كه لااقل به سمت منفی نرفته است.


وی اظهاركرد: بعد از اینكه این طرح اعلام وصول شد، داستان ماده ۱۸۷ مكرر قانون برنامه پنجم توسعه مطرح شد كه ما در لحظات آخر مطلع شدیم؛ مفاد این ماده حاكی از آن بود كه لیسانسه‌های حقوق می‌توانند با كارآموزی یك ساله در موسسات حقوقی و تحت نظر مدیریت این موسسات، به عنوان نماینده قضایی وظایفی را انجام دهند كه هم اكنون به موجب قانون آیین دادرسی مدنی به عهده نمایندگان حقوقی و قضایی دولت است.


كشاورز افزود: در وهله اول این‌گونه به نظر می‌رسد كه این ماده اصطكاك بینی با مسائل وكالت و وكلا نداشته باشد، ولی باید توجه كرد كه تصویب و اجرای این ماده هرج و مرج، رانت خواری و فسادی را ایجاد می‌كرد كه جمع كردنی نبود.


وی ادامه داد: البته باید توجه كرد تلاش‌های كانون وكلا و اتحادیه كه در نهایت منجر به حذف این ماده شد در تحلیل نهایی حل مشكل دولت بود، چون بد دفاع كردن از پرونده‌ای بدتر از از دفاع نكردن از آن است.


وی در ادامه با بیان اینكه این ماده در كمیسیون تلفیق حذف شد اما به جای آن به قوه قضائیه این ماموریت داده شد كه در سال اول اجرای برنامه پنجم توسعه، لایحه جامع قانون وكالت را به مجلس بدهد، تصریح كرد: تصمیم ماده ۲۱۲ برنامه پنجم توسعه این شبهه را در اذهان ایجاد كرده كه طرح مجلس باید معوق بماند یا از مسیر تقنین خارج شود، ولی ما چنین اعتقادی نداریم زیرا طرحی به مجلس تقدیم شده، اعلام وصول گردیده و در مسیر تقنین قرار گرفته و باید این مسیر را ادامه دهد و هر كجا با لایحه قوه قضائیه تقابل پیدا كرد با آن تلفیق شود و در حال حاضر سعی بر این است كه نمایندگان كه با آمار بالایی اعلام وصول آن را امضا كرده و از طیف‌های مختلف هستند، این قانون را پیش ببرند.



به گزارش ایسنا - منطقه خراسان، رییس اتحادیه سراسری كانون‌های وكلای دادگستری با اشاره به متن دوم و با بیان اینكه این متن توسط كانون‌های وكلا در سال ۸۵ تنظیم شده است، بیان كرد: متعاقبا در سال ۸۸ اتحادیه تصمیم گرفت آن را منقح كند، پیش‌نویسی تهیه شد و در آن نظریات كانون‌ها را خواستیم، تعداد مواد این پیش‌نویس ۲۳۷ ماده است و امیدواریم اواخر هفته آتی آخرین ویراستاری و بررسی‌ها انجام شده و به كمیسیون قضایی مجلس داده شود، علاوه بر اینكه با نمایندگان مجلس هم صحبت شده و قرار شده از مفاد آن مطلع باشند و در طرح از آن استفاده كنند.


وی در خصوص متن سوم با بیان اینكه این متن مربوط به قوه قضاییه است، گفت: چندی قبل متنی با ۱۸۷ ماده تنظیم شده بود كه مطالب بسیار عجیبی در آن وجود داشت، به طوری كه بعد از اطلاع كانون‌ها از این متن و موضع‌گیری‌ها و نقدهایی كه نوشته شد، اعلام كردند كه چنین طرحی وجود ندارد و مسكوت ماند ولی بعدا به طور ناگهانی در آیین نامه‌ای كه اخیرا برای چندمین بار اجرایش متوقف ماند، مهمترین مطالب آن متن آمد.


كشاورز افزود: اگر قرار بود آن آیین‌نامه اجرا شود معلوم نبود سرنوشت وكالت و آبروی استقلال تاسیس نهاد وكالت و به تبع آن اعتبار و آبروی تشكیلات قضایی چه می‌شد.


وی با بیان اینكه هم اكنون متنی با توجه به ماموریتی كه رییس قوه قضاییه برای تنظیم آن داده بود تهیه شده است، افزود: تاكنون اتحادیه و كانون مركز این متن را ندیدند ولی امیدوارم نقاط كلیدی كه در آیین‌نامه موجب تحیر و تاسف شده بود، در این متن قانونی تكرار نشده باشد كه اگر شده باشد تكلیف كانون‌ها و اتحادیه بسیار سنگین خواهد شد زیرا ناچار به بحث و موضع‌گیری‌های خارج از حد متعارف می‌شویم.


وی با اشاره به آیین‌نامه‌ای كه از طرف دولت تصویب شده بود و در آن بدعت‌های عجیبی در مورد وكالت و حق دفاع وجود داشت، اظهار داشت: یكی از عجیب ترین نكات این متن، آن بود كه برغم اینكه در قوانین مدون ما به خارجی‌ها اجازه وكالت داده نمی‌شود، در اینجا پیش‌بینی شده بود كه دولت با كمیسیونی كه در این آیین‌نامه آمده به این افراد اجازه وكالت بدهد كه با شكایت كانون‌ها و تشكیلات ماده ۱۸۷ این آیین‌نامه در قسمت‌هایی كه اصطكاك مستقیمی با كار ما داشت، ابطال شد.


رییس اتحادیه سراسری كانون‌های وكلای دادگستری همچنین با اشاره به طرح بحثی در وزارت كشور و دولت مبنی بر اینكه تبصره ۲۴ ماده ۵۵ قانون شهرداری‌ها باید حذف شود، افزود: مفهوم این كار آن است كه وكلا نمی‌توانند در مكان‌های استیجاری مسكونی تاسیس دفتر وكالت كنند، زیرا با پلمپ شهرداری مواجه می‌شوند، علاوه بر اینكه محل دفتر باید تجاری باشد نه اداری و با توجه به مسائل و مشكلات مالی وكلا معلوم نیست وضعیت دفاتر وكلا با حذف این تبصره چه خواهد شد.


در پایان این مراسم از احمد احمدی و مهدی شال فروشان، دو تن از پیشكسوتان عرصه وكالت در كانون خراسان با اهدای لوح تقدیر، تجلیل به عمل آمد.


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


گیر ندید دیگه قشنگن(فرستنده: مهدی جمالی)



















































نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


معرفی عجیب ترین آسمان خراش های دنیا

 
معمولا اولین چیزی که در شهرهای بزرگ جلب نظر می کند، ساختمان های سربه فلک کشیده آنهاست؛ برج هایی که حتی می توانند نماد آن شهر یا کشور به شمار آیند. کم نیستند ساختمان های بلندی که آسمان را هم می خراشند و  می شوند نماد شهر یا حتی کشورشان، ولی داستان این برج های عجیب با دیگر همتایانشان متفاوت است.
 
 معرفی عجیب ترین آسمان خراش های دنیا

1.    ساختمان چانگ
بر بلندای افق شهر بانکوک، پایتخت تایلند ساختمانی نمایان است که چشم هر بیننده ای را خیره می کند. ساختمان چانگ، هیولایی است با یک چشم، یه جفت دندان دراز و تیز و پاهایی چاق و فربه.
این ساختمان عجیب و در عین حال زیبا و پر عظمت به نوعی به عنوان نماد ملی حیوانات در این کشور شرق آسیا خودنمایی می کند.

2.    برج های دوقلوی لیپو سنتر
برج های دوقلوی لیپو سنتر در هنگ کنگ که با نام کوآلا هم شناخته می شوند، یکی دیگر از آسمان خراش هایی است که در سال 1998 کامل شد.
سازندگان این برج های منحصر به فرد که بلندایشان به 186 متر می رسد، تلاش کردند تا آنچه ساخته اند کمتر از برج های دیگر در چشم بیننده خشن به نظر آید. به عبارتی دیگر سعی آنها این بوده که ظرافت را سر لوحه کار خود قرار دهند.
 

3.    برج فوجی
حیرت و تعجب نخستین واکنشی است که نسبت به سازندگان پیشرو و گوی نقره ای برج فوجی در توکیوی ژاپن خواهید داشت.
دریای بیکران خودروهایی که از کنار مقر فوجی تلویژن یا همان برج فوجی، یکی از ایستگاه های اصلی تلویزیون توکیو   می گذرند و نیز نورهای لیزری شب هنگام به زیبایی های این ساختمان دیدنی می افزایند.
عرض گوی نقره ای این برج جالب و دیدنی در سرزمین چشم بادامی ها 32 متر است.
 

4.    برج جنکس
برج جنکس با آن همه عظمت و شکوه، اولین پدیده ای است که هنگام ورود شما به بلگراد از فرودگاه نیکولا تسلا به شما خوشامد می گوید.
این برج 115 متری دارای دو ساختمان بتنی است که با یک پل کوچک و یک رستوران 360 درجه ای به هم متصل می شوند.


5.    کوره خورشیدی
این برج دارای دیوار آیینه ایست که نور را از خورشید می گیرد تا گرما تولید کند. بازتاب تصویر حومه فرانسه روی دیوارهای آیینه ای این برج نمایش زیبا و دلنشینی را به وجود می آورد.
این کوره خورشیدی که بزرگترین کوره خورشیدی دنیا محسوب می شود، در سال 1970 آغاز به کار کرد.
 
6. برج زیزکوو
یکی از برجسته ترین برج های تلویزیونی دنیا است که در پراگ، پایتخت جمهوری چک واقع شده است.
این برج 216 متری بیشترین شهرتش را مدیون نوزادان سیاهی است که چهار دست و پا به نظر در حال بالا رفتن از برج هستند.
 
7. مقر تلویزیون مرکزی چین
ظرافت پدیده ایست که در این برج 234 متری کمتر یافت می شود.
یا همان تلویزیون مرکزی چین است.CCTV این برج در واقع ساختمان اصلی شبکه
 
8. برج ناکاگین کاپسول
برجی تجاری – مسکونی در توکیوی ژاپن است که در سال 1972 ساخته شد.
این برج دارای 140 اتاقک  جدا از هم است که جا به جا هم می شوند.
 
9. هتل ریئوگ یونگ
ساخت این برج 330 متری در پایتخت کره شمالی در سال 1987 آغاز شد، هر چند در مقطعی به خاطر مشکلات اقتصادی روند کار با وقفه مواجه و دوباره در سال 2008 از سر گرفته شد.
آمارها حکایت از این دارد که ساخت این برج دارای پنل های شیشه ای بیش از 2 میلیارد دلار خرج روی دست مقامات این کشور شرق آسیا گذاشته است.

 
10. ساختمان در هم ریخته چوبی
در نگاه اول احساس می کنید که این ساختمان چقدر بی روح و کسل کننده است، اما در واقع همین ساختمان به ظاهر بی روح زمانی بزرگترین خانه چوبی در تمام دنیا بود.
این ساختمان نه چندان منظم چوبی در روسیه قرار دارد




نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


کارفرماهای امروزی
این مطلب یه واقعیت تلخ هستش که اشتباه امروزه تقریبا اکثر رئیسهای امروزی هستش

مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کردبا خوشحالی به میزان زیادی تولید می کرد
رئیسش که یک شیر بود، ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود
بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد
اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود
او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت
عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت

شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند
بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد
او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد

مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود، از این حذ افراطی کاغذ بازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود
شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند
این سمت به جیر جیرک داده شد.

اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود این مسئول جدید یعنی جیر جیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی که از واحد قبلی اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد

اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند
در این زمان بود که جیر جیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد
با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد،
شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است

بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد راه حل اصلاحی استخدام نمود
جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد،
نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است

حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟
مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


متر ملانصرالدین

گروه اینترنتی گوناگون

در نزدیکی ده ملا مکان مرتفعی بود که شبها باد می آمد و فوق العاده سرد می...شد.دوستان ملا گفتند: ملا اگر بتوانی یک شب تا صبح بدون آنکه از آتشی استفاده کنی در آن تپه بمانی, ما یک سور به تو می دهیم و گرنه توباید یک مهمانی مفصل به همه ما بدهی.
ملا قبول کرد, شب در آنجا رفت وتا صبح به خود پیچید و سرما را تحمل کرد و صبح که آمد گفت: من برنده شدم و باید به من سور دهید.گفتند: ملا از هیچ آتشی استفاده نکردی؟ملا گفت: نه, فقط در یکی از دهات اطراف یک پنجره روشن بود و معلوم بود شمعی در آنجا روشن است. دوستان گفتند: همان آتش تورا گرم کرده و بنابراین شرط را باختی و باید مهمانی بدهی.
ملا قبول کرد و گفت: فلان روز ناهار به منزل ما بیایید. دوستان یکی یکی آمدند, اما نشانی از ناهار نبود گفتند: ملا, انگار نهاری در کار نیست. ملا گفت: چرا ولی هنوز آماده نشده, دو سه ساعت دیگه هم گذشت باز ناهار حاضر نبود. ملا گفت: آب هنوز جوش نیامده که برنج را درونش بریزم. دوستان به آشپزخانه رفتند ببیننند چگونه آب به جوش نمی آید. دیدند ملا یک دیگ بزرگ به طاق آویزان کرده دو متر پایین تر یک شمع کوچک زیر دیگ نهاده.گفتند: ملا این شمع کوچک نمی تواند از فاصله دو متری دیگ به این بزرگی را گرم کند. ملا گقت: چطور از فاصله چند کیلومتری می توانست مرا روی تپه گرم کند؟شما بنشینید تا آب جوش بیاید و غذا آماده شود.

نکته:
با همان متری که دیگران را اندازه گیری میکنید اندازه گیری می شوید.
کتاب ملانصرالدین درمانی "در دست تالیف" نویسنده: مسعود لعلی


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


طناب دار
در یک افسانه‌ی قدیمی پِرویی از شهری حکایت می‌شود که همه در آن شاد بودند. ساکنا‏ن این شهر کارهای دلخواهشان را انجام می‌دادند و با هم خوب تا می‌کردند، به جز شهردار که غصه می‌خورد، چون هیچ حکمی نداشت که صادر کند. زندان خالی بود. از دادگاه هرگز استفاده نمی‌شد و دفتر اسناد رسمی هیچ سندی صادر نمی‌کرد، چون ارزش سخنان انسان بیشتر از کاغذی بود که روی آن نوشته شده باشد.
‏روزی شهردار چند کارگر از جای دوری آورد تا وسط میدان اصلی دهکده دیوار بکشند. تا یک هفته صدای چکش و اره به گوش می‌رسید.
در پایان هفته شهردار از همه‌ی ساکنان دعوت کرد تا در مراسم افتتاح شرکت کنند.
حصارها را با تشریفات مفصل برداشتند و یک چوبه‌ی دار نمایان شد.
‏مردم از هم می‌پرسیدند که این چوبه‌ی دار در آن‌جا چه می‌کند.
‏از ترس‌شان از آن به بعد برای حل و فصل همه‌ی مواردی که قبلاً با قول و قرار متقابل انجام می‌شد، به دادگاه مراجعه می‌کردند و برای ثبت اسنادی که قبلاً صرفاً به زبان می‌آمد، به دفتر ثبت اسناد رسمی می‌رفتند.
کم‌کم ‏توجه‌شان به آنچه که شهردار «ترس از قانون» می‌گفت، جلب شد.
‏در افسانه آمده که هرگز از آن چوبه‌ی دار استفاده نشد، اما وجود آن همه چیز را عوض کرد


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


احترام به حقوق بانوان

مرد سالاری و سیر تکامل آن

اگر میخواهید عکس رو بهتر ببینید سیو کنید چون جا نمیشد عرضشو کم کردم

مرد سالاری



نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


بینش و تصمیم گیری خوب(کدام کودک را قربانی می کنید؟)
گروهی از بچه ها در نزدیکی دو ریل راه آهن، مشغول به بازی کردن بودند. یکی از این دو ریل قابل استفاده بود ولی آن دیگری غیرقابل استفاده. تنها یکی از بچه ها روی ریل خراب شروع به بازی کرد و پس از مدتی روی همان ریل غیرقابل استفاده خوابش برد.3 بچه دیگر هم پس از کمی بازی روی ریل سالم، همان جا خوابشان برد. قطار در حال آمدن بود ، و سوزن بان تنها می بایست تصمیم صحیحی بگیرد. سوزن بان می تواند مسیر قطار را تغییر داده و آن را به سمت ریل غیرقابل استفاده هدایت کند و از این طریق جان 3 فرزند را نجات دهد و 1 کودک قربانی این تصمیم گردد و یا می تواند مسیر قطار را تغییر نداده و اجازه دهد که قطار به راه خود ادامه دهد.

سوال:

اگر شما به جای سوزن بان بودید در این زمان کوتاه و حساس چه نوع تصمیمی می گرفتید؟

بیشتر مردم ممکن است منحرف کردن مسیر قطار را برای نجات 3 کودک انتخاب کنند و 1 کودک را قربانی ماجرا بدانند که البته از نظر اخلاقی و عاطفی شاید تصمیم صحیح به نظر برسد اما از دیدگاه مدیریتی چطور .... ؟

در این تصمیم، آن 1 کودک عاقل به خاطر دوستان نادان خود (3 کودک دیگر) که تصمیم گرفته بودند در آن مسیر اشتباه و خطرناک، بازی کنند، قربانی می شود.

این نوع معضل هر روز در اطراف ما، در اداره ، جامعه در سیاست و به خصوص در یک جامعه دموکراتیک اتفاق می افتد، اقلیت قربانی اکثریت احمق و یا نادان می شوند.

کودکی که موافق با انتخاب بقیه افراد برای مسیر بازی نبود طرد شد و در آخر هم او قربانی این اتفاق گردید و هیچ کس برای او اشک نریخت. کودکی که ریل از کار افتاده را برای بازی انتخاب کرده بود هرگز فکر نمی کرد که روزی مرگش اینگونه رقم بخورد.

اگرچه هر 4 کودک مکان نامناسبی را برای بازی انتخاب کرده بودند ولی آن کودک تنها قربانی تصمیم اشتباه آن 3 کودک دیگر که آگاهانه تصمیم به آن کار اشتباه گرفته بودند شد. اما با این تصمیم عجولانه نه تنها آن کودک بی گناه وعاقل جانش را از دست داد بلکه زندگی همه مسافران را نیز به خطر انداخت زیرا ریل از کار افتاده منجر به واژگون شدن قطار گردید و همه مسافران نیز قربانی این تصمیم شدند و نتیجه این تصمیم چیزی جز زنده ماندن 3 کودک احمق نبود.

مسافران قطار را می توان به عنوان تمامی کارمندان سازمان فرض کرد و گروه مدیران را همان کودکانی در نظر گرفت که می توانند سرنوشت سازمان (قطار) را تعیین کنند.

گاهی در نظر گرفتن منافع چند تن از مدیران که به اشتباه تصمیمی گرفته اند، منجر به از دست رفتن منافع کل سازمان خواهد شد و این همان قربانی کردن صدها نفر برای نجات این چند نفر است.

زندگی کاری همه مدیران پر است از تصمیم گیری های دشوار . با عدم اتخاذ تصمیمات صحیح به سبک مدیریتی، به پایان زندگی مدیریتی خود خواهید رسید.

"به یاد داشته باشید آنچه که درست است همیشه محبوب نیست... و آنچه که محبوب است همیشه حق نیست!"


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


از میان ایمیل های شما(رمیصا فخاری فر)پ نه پ

رفتم بچه خواهرمو از مهدکودک بیارم،
مربیه میگه: بچه رو میبریدش؟
گفتم پَ نه پَ همینجا میخورمش

************************************************************

رفتم بانک پول بگیرم

کارمنده میگه پول رو میبرین؟
گفتم پَ نه پَ میخوام وایسم اینجا هر کس رقصید بریزم رو سرش شاباش بدم....

******************************************************************************

رفیقم شمارمو می خواست, گفتم: یادداشت کن 0932
گفت : تالیا داری؟
گفتم پَ نه پَ همراه اول شماره خالی نداشت بهم تو تالیا خط داد

******************************************************************************

رفتیم غار علیصدر. به رفیقم خفاش نشون دادم .
میگه وای خفاشه!
گفتم پَ نه پَ بتمن بود. اجاره خونه گرونه اینجا سکونت دارن فعلا!!!

******************************************************************************  

به یارو راننده میگم..آقا اگه میشه یكم سریعتر..الان هواپیما میپره...
میگه..به سلامتی مسافرین؟....
گفتم پَ نه پَ فندك هواپیما دیشب دستم جامونده....میرم بدم به رانندش

******************************************************************************

رفتم بالای برج میخواستم خودمو بندازم پایین
یارو میگه میخوای خودکشی کنی؟
گفتم پَ نه پَ اومدم ببینم سرعت صفر تا صدم از این بالا تا پایین چقدر میشه، بجای پروژه بدم دانشگاه

******************************************************************************

رفتم سم بخرم واسه سوسك
یارو میگه میخواین سریع بمیره؟!
گفتم پَ نه پَ میخوام شكنجش كنم ازش اعتراف بگیرم!!!

******************************************************************************

به اپراتور اداره میگم لطفا شماره فلانی رو برام بگیر .
میگه گرفتم وصل کنم؟
گفتم پَ نه پَ فوت کن , قطع کن

******************************************************************************

زنگ زدم 115،
میگه آمبولانس میخواین قربان؟
گفتم پَ نه پَ یه پلیس 110 میخوام, بقیش هم آدامس بدین!

******************************************************************************  

یارو اومده می‌بینه همكارم توی اتاق نیست
باز می‌پرسه خانم فلانی نیست؟پَـــ
گفتم پَ نه پَ هستن. افتادن پشت اون كمد. با خط‌كش بزن دربیا.

******************************************************************************

حواسم نبود با صورت رفتم تو در
میگه ندیدیش؟
گفتم پَ نه پَ من داركوبم می خوام با منقار یه سوراخ برا خودم باز كنم برم تو

******************************************************************************

زنگ زدم میگم مامان بیا منو گرفتن...
میگه خاک تو سرم, گشت ارشاد؟
گفتم پَ نه پَ مرکز نخبگان ایران

******************************************************************************

سوار تاکسیم میگم آقا نگه دارید
میگه پیاده میشی؟
گفتم پَ نه پَ میخوام باد لاستیکا رو چک کنم...!!

******************************************************************************

طوطی گرفتم
فامیلمون اومده میگه طوطیه؟
گفتم پَ نه پَ یا کریمه یه کم با فتوشاپ تغییرش دادم

******************************************************************************

داشتم تلویزیون میدیدم
بعد مادر بزرگم اومده کانال رو عوض کرده بعدش به من میگه داشتی میدیدی؟؟؟!!!
گفتم پَ نه پَ داشتم گرمش میکردم تا شما بیای ببینی!!!!!

******************************************************************************

به استاد میگم لطفا كمكم كنید دارم مشروط میشم
میگه نمره میخوای
گفتم پَ نه پَ نظر شما رو در مورد مقدار و جنس خاكی كه باید بریزم تو سرم میخوام!


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


به زندگی خود معنویت بخشیم
آیـا تـــا به حال شده که فکر کنیم خودمان را گم کرده ایم، یا حس کنیم که خودمان نیستیم؟یا بخواهیم کمی رشد کنیم و بــــزرگتر شویم؟ این مقاله قصد دارد ما را با نکاتی آشنا کند که بـه ما کمک می کند خود را بیشتر بشناسیم و احساس بهتری پیدا کنیم. 

 


مراحل: 
 

1.به مکانی آرام و بی صدا برویم (اگر چنین محلی پیدا نکردیم، حداقل به محلی برویم که صداهای آزار دهنده نشنویم) و بنشینیم. حتماً یک دفترچه یادداشت هم با خود ببرید. 
2. ذهنمان را از همه افکار پاک کنیم و با فکر آزاد تمرکز کنیم. 
3. به زندگیمان، و خودِ درونیمان نگاه کنیم، و بیندیشیم که در حال حاضر چه بر ما میگذرد. هر آنچه در توان داریم انجام دهیم تا به بهترین شکل تمرکز کنیم و تصاویر و افکار مثبت به فکرمان بیاید. می توانیم، افکارمان را در دفترچه، یادداشت یا طراحی کنیم. 
4. یک دعا یا آهنگی که به ذهنمان می آید را بخوانیم. 
5. مدیتیشن را آغاز کنیم. می توانیم به حالت یوگا هم بنشینیم. 
6. از خود بپرسیم که چرا چنین احساسی داریم یا چرا احساس پوچی می کنیم. چرا اینطور شده و چطور می توانیم آن را برطرف کنیم. 
7. اهدافمان را در زندگی به یاد آوریم و ببینیم آیا به آنها دست یافته ایم یا اینکه برای رسیدن به آنها باید برنامه ریزی کرده و مراحل مختلف را طی کنیم. 
8. موقعیت خودمان را در بین اطرافیانمان ارزیابی کنیم. این موقعیت ممکن است بالا، متوسط یا پایین باشد، اما فکر نکنیم که این موقعیت بد است یا خوب. هر موقعیت و هر رابطه را به تنهایی بررسی کنیم و ببینیم که آیا با نشان دادن انعطاف بیشتر از خود قادر به ارتقاء آن موقعیت خواهیم بود یا نه. 
9. فکر کنید که چه فعالیت یا عملی را به تازگی انجام داده اید که شما را تا حدودی ارضاء کرده است. خواندن کتاب، پیاده روی، مدیتیشن، کمک به مردم نیازمند، دعا و نیایش، یوگا، .... ؟ کمی از فکر کردن به آن کار لذت ببرید و کارهای دیگری شبیه به آن را در ذهنتان برنامه ریزی کنید که در روزهای آتی انجام دهید. 
10. در آخر دعا کنید. و برای خود و مردم دیگر از خدا طلب کمک کنید. 
11. هر شب قبل از رفتن به رختخواب از خود بپرسید که برای سالم و حساس ماندن خودِ درونیتان آن روز چه کارهایی را انجام داده اید. فقط به جسمتان فکر نکنید، روحتان را هم در نظر بگیرید. فقط نگرانی ها و مسائل خودتان را هم در نظر نداشته باشید، مشکلات و مسائل دیگران و اطرافیانتان هم اهمیت دارد. 
12. کتاب های مقدس و مذهبی بخوانید. 
13. تفسیرهای امروزی و مرتبط با زندگی روزمره کتاب های مقدس را مطالعه کنید. 
14. قابلیت آسیب پذیری را در خود توسعه دهید. (بله، درست خواندید! اکثر چهره های مذهبی جهان این خصوصیت را در خود داشته اند). 
15. خرد و زیرکی را در خود تقویت کنید. 
16. دیدگاه های مختلف به زندگی را که با علایقتان جور است، تجربه کنید. آندسته از این دیدگاه ها را که معقول تر و برای زندگیتان کاربردی تر هستند را سرمشق قرار دهید. 
17. از رهنمون های چهره های شاخص مذهبی پیروی کنید. 
18. فداکاری کنید. 
19. گذشت و فداکاری دیگران را پذیرا باشید. 
20. هر چه می توانید بیشتر و بیشتر مطالعه کنید تا از تجربه های دیگران بیشتر استفاده کنید. 
21. با افرادی که می دانید چنین تجربه هایی در زندگی خود داشته اند گفتگو کنید و از تجربیات آنها بهره مند شوید. 
22. با افراد دیگر درمورد مفاهیم، افکار و عقاید معنوی مباحثه کنید تا هم خود به دیگران یاد بدهید و هم از آنها یاد بگیرید. 

نکات: 
 

- دلایل زیادی وجود دارد که انسانها به سمت معنویت گرایش پیدا می کنند. اینکار به شما کمک می کند تا به سؤالات مختلفی فکر کنید. سؤال هایی مثل: آیا زندگی معنوی واقعاً و اصالتاً وجود خارجی دارد؟ چطور می توان به چنین زندگی دست یافت؟ با این زندگی به چه می خواهید برسید؟ آیا می خواهید افق هایتان را گسترش دهید؟ آیا می دانید که می خواهید در زندگی به کجا برسید؟ آیا برای درک افراد دیگر یا توسعه یک رابطه به آن نیاز دارید؟ آیا از کسی یا اتفاقی صدمه دیده اید؟ آیا می خواهید در زندگی به چیزهای بیشتر دست یابید؟ آیا می خواهید از زندگی های شلوغ و پر هرج و مرج امروز به آرامش فکر و دل دست یابید؟ آیا می خواهید به کل هستی و خشنودی مطلق بپیوندید؟ یا شاید هم به دنبال یک منبع انرژی بزرگتر و راهنمایی برای برطرف کردن نیازهای روزمره زندگی خود هستید؟ هر کدام از این دلایل به جنبه های مختلف زندگی شما برمی گردد. اگر زمان به شما مجال داد، درمورد این سوالات فکر کنید. 
-نگاهی هم به موضوعات زیر بیندازید: رابطه با خدا یا حقیقت مطلق، رابطه سازی، تعادل احساسی یا جهندگی احساسی، مذاکرات گروهی، نظم و ترتیب، حساسیت، روش های تفکر و تحقیق، سپاس و قدردانی، بندگی، رهبری، خرد، مهارت های اجتماعی، شجاعت، عشق (انواع مختلف)، جذبه روحانی، کار و زحمت، انرژی، زیرکی در انجام کارها، فداکاری، و ... 
-در اطراف خود یکی از این گروه های معنوی را یافته یا با دوست خود در این زمینه بحث و مذاکره کنید. 
- یادتان باشد، روح و ذهن پاک و سالم، جسم را نیز سالم و پاک نگاه می دارد. 

هشدارها: 
 

1. دقت کنید. معنویت هم مثل سایر جنبه های زندگی مسئولیت هایی را در بر دارد. مراقب سوء استفاده های معنوی باشید. مراقب آنچه که قبول می کنید و به آن اعتقاد پیدا می کنید هم باشید: ایمان احساسی است که شما به چیزی که نمی بینید پیدا می کنید، اما این دلیل نمی شود که به خودتان دروغ بگویید. تردیدهای خود را بپذیرید، تا زمانیکه تجربه و اعتقاد بیشتری پیدا کنید. هر کسی که از شما می خواهد تردیدهایتان را نادیده بگیرید و کورکورانه به چیزی ایمان بیاورید، به طرزی غیراخلاقی و نادرست می خواهد شما را وادار به پذیرفتن چیزی کند که علمی به آن ندارید، که مطمئناً مشکلات زیادی را به همراه خواهد داشت. با اینکار بی حسی و بی عاطفگی شما بیشتر و بیشتر خواهد شد. باید اجازه دهید معنویتتان در موقعیت ها و با افکار مختلف سنجیده شود. 
2. در این قسمت مبناها و آزمایشات مختلفی را برایتان عنوان می کنیم که به کمک آنها می توانید توانایی "معنوی" زندگیتان را برای برخورد با فرصت ها، چالش ها و موقعیت های مختلف زندگی بسنجید. 

آیا معنویت شما قادر است امور زیر را به انجام رساند..... 
 

• ....در انواع مختلف بازجویی ها و آزمایشات، ثبات داشته باشد. 
• ....شما را خوشنود و راضی نگاه دارد؟ 
• ....یک لقمه نان در سفره تان و سقفی بالای سرتان قرار دهد؟ 
• ....نیازهای یک کودک درحال مرگ را در یک کشور فقیر برطرف کند؟ 
• ....نیازهای اطرافیانتان را جوابگو باشد؟ 
• ....نیازهای جامعه را، به طور کلی، پاسخگو باشد؟ 
• ....به تغییر نحوه زندگی جنایتکاران و بزهکاران کمک کند؟ 
• ....حتی زندگی بهترین و خوشبخت ترین آدم هایی را که می شناسید را هم تغییر دهد؟ 
• ....به شما برای شناختن و کنار آمدن با ترسهایتان کمک کند؟ 
• ....به مردم استفاده صحیح از قدرت، ثروت، و موفقیت را آموزش دهد؟ 
• ....درک شما را از فضیلت هایی مثل مسئولیت پذیری، صداقت، احترام، و امانت داری افزایش دهد؟ 
• ....شما را در بحث و مذاکره با افرادی که مخالف شما هستند یاری دهد؟ 
• ....به شما کمک کند که همیشه در اختیار و در دسترس دوستانتان باشید؟
منبع:mohsenazizi.blogfa.com 
پورتال  علمی فرهنگی هنری کرکبود

نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


زندانی بدون حصار(مهمترین تحقیقی که جدیداً خوانده ام)
بعد از جنگ آمریکا با کره، ژنرال ویلیام مایر که بعدها به سمت روانکاو ارشد ارتش آمریکا منصوب شد، یکی از پیچیده ترین موارد تاریخ جنگ در جهان را مورد مطالعه قرار می داد
حدود 1000 نفر از نظامیان آمریکایی در کره، در اردوگاهی زندانی شده بودند که از استانداردهای بین المللی برخوردار بود. زندان با تعریف متعارف تقریباً محصور نبود.
آب و غذا و امکانات به وفور یافت می شد. از هیچ یک از تکنیک های متداول شکنجه استفاده نمی شد اما بیشترین آمار مرگ زندانیان در این اردوگاه گزارش شده بود.
زندانیان به مرگ طبیعی می مردند. امکانات فرار وجود داشت اما فرار نمی کردند. بسیاری از آن ها شب می خوابیدند و صبح دیگر بیدار نمی شدند.
آن هایی که مانده بودند احترام درجات نظامی را میان خود رعایت نمی کردند و عموماً با زندانبانان خود طرح دوستی می ریختند.
دلیل این رویداد، سال ها مورد مطالعه قرار گرفت و ویلیام مایر نتیجه تحقیقات خود را به این شرح ارائه کرد :
·         در این اردوگاه، فقط نامه هایی که حاوی خبرهای بد بودند به دست زندانیان رسیده می شد. نامه های مثبت و امیدبخش تحویل نمی شدند.
·         هر روز از زندانیان می خواستند در مقابل جمع، خاطره یکی از مواردی که به دوستان خود خیانت کرده اند، یا می توانستند خدمتی بکنند و نکرده اند را تعریف کنند.
·         هر کس که جاسوسی سایر زندانیان را می کرد، سیگار جایزه می گرفت. اما کسی که در موردش جاسوسی شده بود هیچ نوع تنبیهی نمی شد.
·         همه به جاسوسی برای دریافت جایزه که خطری هم برای دوستانشان نداشت عادت کرده بودند.
تحقیقات نشان داد که این سه تکنیک در کنار هم، سربازان را به نقطه مرگ رسانده است
·         با دریافت خبرهای منتخب (فقط منفی) امید از بین می رفت.
·         با جاسوسی، عزت نفس زندانیان تخریب می شد و خود را انسانی پست می یافتند.
·         با تعریف خیانت ها، اعتبار آن ها نزد هم گروهی ها از بین می رفت.
 
و این هر سه برای پایان یافتن انگیزه زندگی، و مرگ های خاموش کافی بود.
این سبک شکنجه، شکنجه خاموش نامیده می شود.
سوال :
در زندگیمان به چه میزان خودمان و اطرافیانمان را به صورت خاموش شکنجه کرده ایم؟


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


آهنگ جدید و فوق العاده زیبای بنیامین بهادری با نام تولد



دانلود با کيفيت MP3 128

تـــولد
دانلود با کيفيت OGG 56

تـــولد

دانلود با کيفيت MP3 32

تـــولد


نوشته شده توسط xenon | لينک ثابت |پنج شنبه 23 تير 1390برچسب:,|


آخرين مطالب
دانلود مسابقات کشتی کج WWE RAW
دانلود فيلم Deadly Honeymoon 2012
عکس لیونل مسی_آرژانتین
رمان عاشقان
رمان ادریس
رمان تنها با تو
آهنگ جديد و فوق العاده زيبای آرمین نصرتی و مهدی قائم به نام عاشق تر باشیم
سیاه چاله باعث افزایش صد در صدی ... آمار بازدید - آمار بازدید کننده - افراد آنلاین - پیج رنک گوگل -
گالری عکسهای تیم بارسلونا و لیگ اسپانیا | La Liga
عکسهای لیگ برتر انگلیس|منچستریونایتد|چلسی|....
اس ام اس عاشقانه شهریور|مهر|نوروز|2012|90
عکس از زیباترین دختران کره
آهنگ جدید , شاد و زیبای علی مرشدی با همراهی ساسی مانکن به نام عکاس
sitemap
تماشای فیلم‌های مستهجن، مفید یا مضر؟ + یك آمار در آمریكا
فتحعلی شاه
مرگ فتحعلی شاه
باغ و كاخ گلستان
گنجه‌ها و برخی قطعات معروف
سیاره کوتوله، پلوتو
کمربند سيارک ها
منظومه ها
آمفتامين ها
خصوصیات گندم
هویت جنسی و نقش پذیری جنسی
خوشبختانه انسان محسوب شده ام
حجاب وپوشش از منظر روانشناسی
حجاب در روانشناسي
درمان با لیتیوم
تستهای جدید روانشناسی
سوالات روانشناسي شخصيت
فراروانشناسی
ms
تومور(مصطفی نجفی)
آهنگ جدید و فوق العاده شاد علی پیشتاز به نام توپه
ویدیو جدید TM Bax به نام VIP (به همراه آهنگ)
دانلود فیلم به روح پدرم
آهنگ جدیدساسی مانکن تهرانو LA کن
فیلم جدید و فوق العاده زیبا و بسیار خنده دار چــــشمک محصول 1387 ایران
فیلم جدید و فوق العاده زیبا ، پرتیراژ و دیدنی تـــــــردید محصول 1388 ایران


موضوعات
keyword آپدیت آفلاین محصولات شركت ESET تاريخ 2011.06.11 لذت وب گردي را با این مرورگر تجربه كنيد Google Chrome v12.0.742.91 Final آپدیت آفلاین محصولات شرکت McAfee نسخه های 8 تاریخ 2011.06.11 آپدیت آفلاین آنتی ویروس Kaspersky تاريخ 2011.06.11 نقاط ضعف موستانگ نحوه ی تشکیل منظومه ی شمسی امکان وجود موجودات دیگر در فضا 4 معماي حل نشده ي مغز آشنایی با پرچم‌های جهان پولدارترین بازیگران مرد هالیوود در سال 2011 تمام سرویس های گوگل را بشناسیم پنج اصل ضروری و مهم در استفاده از اینترنت روشهای برتر براى کسب درآمد در سال 2011 مثلث برمودا ۱۰۰ راهکار برای داشتن زندگی بهتر! دانلود نسخه جدید نرم افزار تحلیل آماری SPSS جزوه کامل آمار و احتمالات روانشناسی شخصیت از روی ماه تولد خلاقیت و نوآوری باستان‌شناسی ایران دانلود بازي جذاب پرندگان خشمگين در ريو Angry Birds Rio v1.2.1 - اندروید سری اول عکسهای دیدنی مناظر آسیا سری دوم عکسهای دیدنی مناظر آسیا طلا ، صنعت زرد تست جالب ریاضی دانستنی هایی از عجایب بدن انسان با مردان و زنان شگفت انگيز جهان آشنا شويد! عکس جالب از گربه ها چگونه در هنگام مطالعه با حواس پرتی مقابله کنیم تست عشق بورس چیست و انواع بورس و مفهوم اوراق بهادار فهرست واحد پول کشورها مراحل راه اندازی یک کسب و کار جدید برای جوانان مفاهیم و روشهای نمونه گیری مدیریت استراتژیک تکنولوژی مردان آهنین در ارتش آمریکا 10 تکنولوژی که تاکنون درباره آنها نشنیده اید واژه های رئالیسم، سور رئالیسم، کلاسیسم، مارکسیسم، کوبیسم ، ناتورنالیسم، مازوخیسم، کمونیسم، نازیسم، رمانتیسم، امپرسیونیسم، سادیسم فاشیزم آیا با فیس بوک (Facebook) آشنا هستید؟ مخترع موبایل که بود تاریخچه هندسه ده آزمايش كه جهان را متحول كرد توسعه اقتصادي چيست رمان عاشقان رمان رمان عاشقانه
پيوند وبلاگ

رمانک رمانک کد آهنگ پیشواز ایرانسل عاشقان رمان دانشنامه آزاد سیاه چاله افزایش آمار █ تبادل لینک اتوماتیک █ سرویس وبلاگ دهی تاپ دانلود ترک یک گناه...خود ارضایی عاشقانه قناری تبادل لینک adsglobe تبادل لینک کیت اگزوز زنون قوی چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان بـزرگتـرین مرکز دانلود زنـون و آدرس xenon.loxblog.com لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.






آرشيو
شهريور 1390
تير 1390
خرداد 1390
نويسندگان
نويسنده وبلاگ :
xenon
لوگوي دوستان
موزيک و کد جاوا